ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

فرهنگ یا خشونت منتقل نمی‌شود

فرهنگ جزئی از یک فرآیند اجتماعی است که انسان‌ها آن را فرا می‌گیرند و یاد می‌دهند. اما آیا انسان نمی‌تواند «فرهنگِ اختصاصی» خودش را داشته باشد؟ برای جواب این سوال می‌توان گفت انسان‌ها در طولِ زندگیِ فردی خودشان عادت‌هایی هم در گفت‌وگو، رفتار، نگرش دارند.

این‌ها هم می توانند مستقل باشند که حتما در بین آدم های دور و اطراف‌مان دیده‌ایم؛ به طور مثال فلان آدم، اخلاق منحصر به فردی دارد که او را برایمان خاص می‌کند  یا نگرش و جهان بینیِ جالبی دارد که دنیا را آن طور می‌بیند که ما و دیگران نمی‌بینیم.

 

 

اما باید به این نکته توجه کنیم که فرهنگ بر خلافِ دورانِ زندگی ماشین وار که آدم ها طی می کنند (یعنی آن چیزهایی که در خانواده، دورانِ مدرسه، دانشگاه، سربازی، حرف های فامیل و دوستان و روحانی محل و رسانه ها و محیط کار، همسرداری، بچه داری و بازنشستگی و…) برای ما یعنی برای تکامل و تعالی ما به سمتِ سعادت و فضیلت کافی نیست و ما خودمان باید در این قرن و در این حیطه زمانی راهِ بهتر زیستن را پیدا کنیم و برای این امر باید راهِ درست فکر کردن را بیاموزیم و مطالعه و حکمت آموزی را در برنامه روزانه‌مان بگنجانیم.

 

باید بدانیم «همانندِ دیگران زیستن و موفق شدن کافی نیست، مهم مثلِ خودمان شدن و موفق شدن، هنر است» همان‌طور که فیلسوفانِ یونانِ باستان  یا فیلسوفانِ اگزیستانسیالیسم و یا به قولِ معروف فیلسوفانِ هنرِ زندگی باور داشتند و یا همان طور که ویتگنشتاین اعتقاد داشت: ما اینجا نیستیم تا خوش بگذرانیم بلکه باید به دنبالِ تکاملِ فردی و اجتماعی برویم، محبت بیاموزیم و محبت کنیم. زندگی آن طور که به ما یاد دادند نیست پس باید خودمان زندگی را فرا‌بگیریم و در جهتش پیش برویم.

 

اما در دنیای امروز می‌بینیم که جنگ، جنگِ فرهنگ هاست؛ توسط رسانه‌ها و سرمایه دارانی که به ملت ها فرهنگ تزریق می‌کنند برای سیاستمدارانِ اروپایی و آمریکایی که در فکرِ استعمار کشورها هستند. کسانی که از هزاران کیلومتری بوی خون می دهند، کسانی که می‌پندارند و البته درست می پندارند«کشورهای بدونِ فرهنگ، کشورهای پوچ و ضعیف اند.» سیاستمدارانی که مثل لاشخورهای صحرایی به دنبالِ مرگِ طعمه می گردند.

همین طور هم فرهنگِ ملت ها را می گیرند تا صاحب آنها شوند. اما چگونه می توانیم مقابلِ تهاجم فرهنگ بایستیم؟ با تذکر؟ با قانون؟ با خشونت؟ و یا با فرهنگ سازی؟ همان‌طور که شبکه های ماهواره ای، اساسِ اخلاقیات و بنیان خانواده را مورد تهاجم قرار داده، می‌توانیم توسطِ روش های نوینِ تبلیغاتی که در دنیا به کار می رود به همان شکل و تنوع، برنامه‌های رسانه ای که در اختیار داریم را در برابر این هجوم محافظت کنیم و مسئولان دولتی نیز با ترویجِ راستگویی و مهربانی در برابرِ آنها باید چرا که راهِ اخلاقِ مردم، راهِ اخلاقِ مسئولان است  و به یاد بیاوریم در این شهر نیازمندانِ زیادی چشم به راهِ کمکی حتی اندک هستند و ما با خودخواهی مان و تهی شدنِ اخلاقیات‌مان چشم  روی هم می گذاریم تا مبادا در برابرِ این جامعه «مسئول» نشویم.

 

ما همه انسانیم و در این شهر مثل هم رنج می کشیم و لذت می بریم و آیا کسی تا به حال از خودش سوال کرده: «چرا من باید باعثِ رنج دیگران شوم؟»، «چرا من باعث خیر به دیگران نباشم؟» و تا به حال کسی به خودش گفته است:«انسان باید خیرش به همه برسد؟» پس فرهنگ باید از درون شکل بگیرد تا محکم و ریشه دار شود تا به همان نسبت به دیگران انتقال پیدا کند، همان‌طور که در جریانِ فتحِ ایران به دستِ مغولان، فرهنگِ غنی و پر عمقِ ما نه تنها از بین نرفت که حتی به مغولان نیز منتقل شد. به همان نسبت فرهنگ را باید با مهربانی منتقل کرد نه با تزریق و خشونت.

 

منبع: روزنامه قانون