- شهروندان - http://www.shahrvandan.org -
فیلم ساختن به مسافرت میماند
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۲ سرویس : شهروندان
[1]گفتوگوی ما با این کارگردان را میخوانید:
فکر میکنم این دوری ناخواسته بوده است. ما ایرانیها ضرب المثلی داریم که میگوییم «عدو شود سبب خیر». به هر حال کسانی که در دوره گذشته چندان از من خوششان نمیآمد و مانع کار کردن من شدند یا بر من سخت گرفتند باعث شدند روی مطالعه تمرکز کنم و فاصله گرفتن از فیلمسازی و نگاه کردن به کارهای گذشتهام به من امکان داد که اگر فیلم جدیدی بسازم، چه ویژگیهایی باید داشته باشد، چقدر متفاوت باشد تا بتواند با مخاطب ارتباط لازم را برقرار کند. نتیجه این تمرکز مطالعاتی، چند فیلمنامه است. الان میتوانم بگویم به تعداد انگشتان هر دو دست طرح و ایده و فیلمنامه آماده و نوشته شده دارم که امیدوارم بتوانم به تدریج طی سالهای آینده آنها را بسازم.
همیشه وقتی ایدهای مطرح میشود، اینکه به تناسب آن طرح چه نویسندهای را انتخاب کنید بسیار مهم است حتی در موفقیت یا عدم موفقیت فیلم مؤثر است. ایدهای که آقای همتی مطرح کرد به نظر من و آقای جواد نوروزبیگی تهیهکننده به قلم پیمان قاسمخانی نزدیک بود. پیمان قاسم خانی گزینه مناسبی برای نگارش این فیلمنامه بود. وقتی با او درباره طرح صحبت کردیم او هم بلافاصله ابراز علاقه و تمایل کرد و ما هم مطمئن شدیم گزینه درستی را انتخاب کردیم. وقتی فیلمنامه آماده شد، به سراغ ساختش رفتیم. یکسال یا شاید هم بیشتر به دنبال ساخت این فیلم بودیم. هر چه برای دریافت پروانه ساخت تلاش میکردیم موفق نمیشدیم تا اینکه در پایان دوره مدیریت آقای شمقدری موافقت کردند و پروانه ساخت صادر شد.
منظورتان اقبال مخاطب است؟
نمی دانم. جشنواره بسته به اینکه بخواهد چه سیاستهایی را دنبال کند یا چه کارهایی را الگو قرار دهد، میتواند مسیرهای مختلفی را دنبال کند. مثلاً در دورههای قبلی فیلمهایی مطرح شدند که در حد و اندازهای نیستند که در جشنوارهای مثل فجر مطرح شوند. امسال هم نمیدانم چه اتفاقی میافتد. فقط میتوانم بگویم استقبال مخاطب از فیلم ما، خوب خواهد بود البته نه در اندازه مارمولک، چون با آن فیلم متفاوت است. در واقع در کنار فضای طنز مفاهیم جدی تری هم درباره مرگ مطرح میشود.
امیدوارم با توجه به قصه متفاوت بتواند ارتباط خوبی با مخاطب برقرار کند. من فکر میکنم همین که فیلمم در جشنواره با مخاطب ارتباط خوبی برقرار کند جایزهام را گرفتم. الان دیگر نوبت جوان ترهاست که جایزه بگیرند.
شاید کلمه سیاه برایش مناسب نباشد یعنی به آن سیاهی نیست که بشود ازاین کلمه استفاده کرد. طنزش متأثرکننده هست اما سیاه به معنای اینکه مخاطب را ناامید کند، نیست. در حقیقت طنزی است که نسبت به کارهای قبلی من کمی بیشتر شما را وادار به فکر کردن نسبت به مقولهای که در حال خندیدن به آن هستید، میکند. مخاطب را به تفکر بیشتری وادار میکند و از این جهت متفاوت است.
من با کلمه طنز سیاه موافق نیستم چون اصولاً مرگ را شیرین میدانم. چون مرگ روزی سراغ همه ما میآید. بنابراین چهرهای که در فیلم از مرگ نشان داده میشود، مقداری دوست داشتنی هم هست.
سینما برای من مثل زندگی روزمره است. چیزی در کنار همه علایق و افرادی که با آنها برخورد میکنم. فیلم ساختن به مسافرت میماند. مثلاً تصمیم میگیرید سفر خارج از کشور بروید یا ایرانگردی کنید. ساختن فیلم برای من چنین ویژگی ای دارد، اینکه اثر چه ژانری داشته باشد، مهم نیست بلکه مهم مفهومی است که میتوانید در ژانر جستوجویش کنید.
این نکته مهمی است. اساساً قصه پردازی در هنرهای نمایشی نخستین اصل مهم است. تجربه نشان داده اینکه فقط به فرم فکر کنید یا به موقعیتی که در لحظه بوجود میآید یا لحظاتی که شاید جذاب باشند اما قصه ندارند، چندان موفق نیست. شاید در تعدادی جشنواره به چنین فیلمهایی توجه شود اما از نظر اقبال عمومی موفق نیست چون مخاطب عام به قصه علاقهمند است. او میخواهد از نقطهای شروع کند و به نقطه پایانی برسد. طبیعی است که همیشه باید قصه وجود داشته باشد. هر نوع فیلمی که میسازیم باید توجه کنیم که قصه در رأس ماجرا قرار دارد.
قصه استخوان بندی اصلی است و اگر وجود نداشته باشد تقریباً تمام زحماتی که برای فیلم می کشید بینتیجه میماند.
دلیلش همان تنوعی است که شما به آن اشاره کردید. وقتی برای مضامین مختلف سراغ انواع مختلف میروید، طبیعتاً برای ساختار هم این اتفاق میافتد مثلاً با یک فیلمبردار کار کرده اید در کار بعدی سراغ فیلمبردار دیگری میروید یا طراح صحنه یا بازیگر. در واقع چون فیلمنامه متفاوت است، عوامل هم تغییر میکنند. در حقیقت چون فرم تغییر میکند، ژانر عوض میشود. بنابراین طبیعی است که بازیگران هم عوض میشوند. چون به شیوههای مختلف کار میکنم طبیعی است که سراغ بازیگران مختلف هم بروم.
دوست دارم فیلم ترسناک بسازم.
پس باید با او صحبت کنم، میخواهم بروم سراغ اینکه ریشه ترس چیست. میگویند ترس زاییده جهل است وگرنه انسان نباید بترسد. یکی از دلایل ترس ندانستن است و من مایلم با توجه به این موضوع فیلم بسازم. تنها ژانری که تا به حال سرک نکشیدم ژانر وحشت است و اگر فیلمنامه خوبی پیشنهاد شود کار میکنم.
پاداش، چون زمانه پاداش همین حالاست اما برای اکران خیابانهای آرام زود است. به نظرم باید زمان بگذرد.
نگارش و تولید سرزمین کهن ۵ سال پیش شروع شد. سریال در مقاطع مختلف تاریخی سه فاز دارد. یعنی از زمان تبعید رضا شاه شروع میشود تا پیروزی انقلاب اسلامی. فاز اول کامل فیلمبرداری شده و از فیلمبرداری فاز دوم چیزی حدود یک ماه باقی مانده است که مربوط به اوایل فاز است. از فاز سوم چیزی کار نشده است. پس از پخش فاز یک بلافاصله فاز دو روی آنتن نمیرود چون آماده نیست. فاز دوم که آماده شد روی آنتن خواهد رفت.
درباره حذفیات هم باید بگویم حدود یکسال پیش بعد از تغییر و تحولی که در تلویزیون به وجود آمد، چون فلیمنامه سریال تصویب شده بود و ما هم کارمان را انجام میدادیم، گروه جدید به ما گفتند سریال به این شکل قابل پخش نیست. ما هم گفتیم این حد تغییر امکان پذیر نیست و طی صحبتهایی که داشتیم دوستان هم قبول کردند تغییرات میتواند جزئیتر باشد و پس از آن سریال پخش شد. خوشبختانه تغییراتی که اتفاق افتاد به قصه اصلی لطمهای وارد نکرد.
مریم رضازاده
ایران
نسخه چاپی شهروندان: http://www.shahrvandan.org
لینک مطلب : http://www.shahrvandan.org/news/43149
آدرس این مطلب :
[1] Image: http://www.shahrvandan.org/?attachment_id=43156
کلیک چاپ
تمام حقوق این مطلب متعلق به پایگاه اینترنتی شهروندان است.