ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

کابوس یک انحلال

شهروندان – محمد درویش*:
می‌گویند: فقط چند ده نماینده از بین 290 نماینده مجلس شورای اسلامی، خواهان انحلال «سازمان حفاظت محیط‌زیست» و تنزل آن از سطح معاونت رییس‌جمهور به زیرمجموعه «سازمان جنگل‌ها» شده‌اند؛ حتی می‌گویند:

محمد درویش ۱۵ نماینده از شمار امضا‌کنندگان این طرح کاسته شده و شاید شمار بازپس‌گیرندگان امضاها در تایید چنین طرح شگفت‌انگیزی باز هم کمتر شود. اما نگارنده بر این باور است که حتی یک نفر هم زیاد است! چه رسد به اینکه شمارشان ۴۸ نفر یا ۶۳ نفر… بیشتر یا کمتر باشد. چرا؟برایتان می‌گویم… نگارنده به پشتوانه حضور بیش از ربع قرن در کسوت یک پژوهشگر حوزه منابع طبیعی و محیط‌زیست، با جرات ادعا می‌کند که هرگز و هرگز در طول تاریخ مکتوب و مستندات موجود علمی کشور در حوزه علوم طبیعی و جغرافیا، شرایط شکننده و آسیب‌پذیر فلات ایران تا این حد، وخامت‌بار نبوده است. حتی پژوهش‌های دیرین‌شناسانه‌ای که توسط محققان سازمان زمین‌شناسی کشور به سامان رسیده، اثبات می‌کند که اغلب محیط‌های آبی ایران، هرگز در طول دست‌کم ۱۲هزار سال گذشته با چنین بحران و خشکسالی شدیدی که امروز نفس‌هاشان را به شماره انداخته، روبه‌رو نبوده‌اند.

بیش از دومیلیون اصله از ارزشمندترین پایه‌های بلوط ما در زاگرس در آستانه خشکی کامل قرار گرفته و چندین برابر آن با بیماری لاعلاجی روبه‌رو شده که عملا کاری نمی‌توان برای درمانشان در وسعت شش‌میلیون‌هکتاری رویشگاه‌شان انجام داد. اینک فقط این تالاب جازموریان و هامون نیست که به کویر نمک بدل شده، بلکه گاوخونی، بختگان، کافتر، مهارلو، کم جان، طشک، ارژن، پریشان، ارومیه و حتی گمیشان و آلاگل و انزلی و زریوار و یادگارلو و قوری گل هم حال‌وروز خوبی ندارند و شادگان، پهن‌پیکرترین تالاب بین‌المللی ایران هم دیگر شاد نیست، نه خودش و نه هیچ‌یک از زیستمندان ارزشمند و یگانه‌اش که زمانی بیش از ۳۵درصد از کل موجودی زیگونگی (تنوع زیستی) کشور را دربر می‌گرفتند.

این درحالی است که بحران آلودگی هوا، افت کمی و کیفی منابع آب سطحی و زیرزمینی، نشست زمین، طغیان ریزگردها، شکار بی‌رویه، تلفات محیط‌بان‌ها و جنگلبان‌ها، فرسایش خاک، خودسوزی زمین، بحران زباله، افت حاصلخیزی اراضی زراعی و… هرگز در چنین آستانه خطرناکی رخ ننموده بود؛ آنگونه که سهم سرانه آب، نه‌فقط در استان‌های مرکزی و شرقی که در استان آذربایجان شرقی هم می‌رود که از آستانه هشدار گذر کرده و به کمتر از ۴۰۰مترمکعب در سال کاهش یابد.

حال در چنین شرایطی که برای نخستین‌بار، عالی‌ترین مقام اجرایی کشور- حسن روحانی- با وقوف بر ژرفای خطر بحران‌های محیط‌زیستی، هشدار می‌دهد اگر امنیت محیط‌زیستی را نتوانیم برقرار کنیم، این امنیت ملی است که دچار چالش می‌شود و خواهان عزم و اراده‌ای ملی و حکومتی برای مقابله با پدیده پسرفت و ناپایداری بوم‌شناختی سرزمین می‌شود… آری در چنین بزنگاه حساس و تاریخ‌سازی که بی‌شک مورد نقد و قضاوت نسل آینده در پیشگاه دادگاه تاریخ قرار خواهیم گرفت، خبر می‌رسد که گروهی از نمایندگان مجلس، راه‌حل مهار چنین بحران گرانبار و بی‌سابقه‌ای را در وجود سازمانی به نام «حفاظت محیط‌زیست» دانسته و خواستار انحلال آن و تنزل جایگاه سازمانی‌اش در حد معاون وزیر ‌شده‌اند؟! چگونه چنین چیزی ممکن است؟ مگر آن نمایندگان عزیز و شریف در ایران زندگی نمی‌کنند و از نزدیک صدمات انسان‌ساز ناشی از بارگذاری اشتباه و چیدمان بی‌تناسب با توانمندی‌های بوم‌شناختی حوضه‌های آبخیز را درک نمی‌کنند و نمی‌بینند؟ آیا سزاوارتر آن نیست تا خواهان به‌صدررفتن موازین محیط‌زیستی در سبد اولویت‌های راهبردی کشور شوند؟

آیا شایسته‌تر نیست تا این یگانه سازمان پاسدار اصل ۵۰ قانون‌اساسی را ارتقای نرم‌افزاری و سخت‌افزاری داده و از هیبت فقیر‌ترین سازمان در حد معاون رییس‌جمهور خارج کنند؟ آیا اینگونه می‌خواهیم حیات اجتماعی روبه‌رشد مردم ایران را- به‌عنوان عصاره آموزه موجود در اصل ۵۰ قانون اساسی- تضمین کنیم؟

چنین است که نگارنده می‌پندارد راه درست، پیشنهاد تشکیل وزارت آب و منابع طبیعی در کنار اقتدار بیشتر و استقلال کامل سازمان حفاظت محیط‌زیست، به‌عنوان یک نهاد نظارتی قدرتمند است و بس.

باشد که همه‌چیز یک کابوس باشد و هرگز در ایران، نمایندگانی را نتوان در صحن «بهارستان» سراغ گرفت که گرایه‌های محیط‌زیستی را تا این حد، حقیر ارزیابی کنند.

آمین.

 *فعال محیط زیست

شرق