بزن ای ساعت شمسالعماره
شهروندان:
بزن ای ساعت شمسالعماره / شب تیره رسید از ره دوباره/ به جای خور پدید آمد ستاره / دلم میجوید از عالم کناره / ز بام ارگ میگوید نقاره / بزن ای ساعت شمسالعماره / دگر از کوس و کرنا و تبیره / نوایی نیست، گیتی گشته تیره / چو اهریمن به یزدان گشته چیره / مرا جزگوشهگیری نیست چاره/ بزن ای ساعت شمسالعماره!
ساعت شمسالعماره برای تهرانیها نماد یکی از قدیمیترین عناصر مبلمان شهری محسوب میشود. برجی که نخستین بار در زمان ناصرالدین شاه و توسط معیرالممالک با نصب ساعت تزئین شد و تا سالها بعد به عنوان ابزاری برای تنظیم وقت و زمان ساکنان عودلاجان به کار گرفته میشد. سنتی که بعدها با پایان زمامداری ناصرالدین شاه، توسط دیگر متولیان پایتخت ادامه پیدا کرد و موجب شد تا عمارات و مساجد بسیاری با به کارگیری ساعت تزئین شوند.
به طور حتم ساعت شمسالعماره یکی از ماندگارترین ساعتهایی است که در ایران زمین نصب شده است و همین ویژگی منحصر به فرد آن موجب شد تا به عنوان شانزدهمین اثر ایرانی در فهرست میراث یونسکو به ثبت برسد. ساعتی که به دلیل بیتوجهی مسئولان کاخ گلستان در پرداخت حقالزحمه تعمیرکار ساعت بار دیگر از کارافتاده است.
البته این نخستین بار نیست که ساعت شمسالعماره از حرکت باز میایستد، نقل است صدای این ساعت برای کاخنشینان آنقدر دلخراش بوده که به دستور شاه، صدای آن دستکاری شد و همین باعث شد ۸۰ سال این ساعت به خواب برود. ساعتی که مردم تهران برای آن افسانههای فراوانی هم ساختهاند اما داستان به خواب رفتن ساعت شمسالعماره این روزها دامن اغلب ساعتهای میادین تهران را هم گرفته است.
بیشک مهمترین ویژگی این ساعتها به عنوان جزئی از نمادهای شهری، متحدالشکل بودن و دقیق بودن آنها است. دو عنصری که رعایت آن در هیچ کدام از ساعتهای میادین شهر تهران به چشم نمیآید. شاید همین بیتوجهیها موجب شده تا امروز، کارکرد ساعتهای میادین برای شهروندان تهرانی تا این حد غریبه باشد. شهروندانی که در روزگاری نه چندان دور عادت داشتند، ساعت خود را با زنگ ساعت های میادین شهرشان تنظیم کنند و به کار و فعالیت بپردازند، این روزها تا حد بسیاری نسبت به ساعتهای شهر بیتفاوت شدهاند.
نگاهی به وضعیت ساعتهای پایتخت در میادینی مانند میدان نوبنیاد، هفت تیر، خیابان کریمخان و دیگر مناطق پایتخت هم مهر تأییدی است بر این ادعا، چراکه سالها است ساعتهای خاک گرفته شهر علاوه بر تنظیم نبودن، با چندین و چند مشکل دیگر هم مواجهند. یکی عقربه ندارد. دیگری سالها است از حرکت بازمانده و آن دیگری… و همه در یک چیز یعنی رهاشدگی، سرنوشتی مشترک دارند.
مشکلی که پیشینهای قدیمی در تاریخ ایران زمین دارد تا آنجا که دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی در کتاب <هزار داستان> از قول مرحوم محمود مسعود مدیر مسئول روزنامه مرد امروز مینویسد: «هر وقت این دو ساعت با هم میزان شوند، کار این مملکت هم اصلاح خواهد شد. این نکته آنقدر ظریف بود که دهان به دهان میگشت و بلدیه چون دید که واقعاً نمیتواند این نقص را رفع کند، برای رهایی از شماتت مردم، اول کاری که کرد، آن ساعتها و ستون ساعت را از میدان برداشت: حاجی مرد و شتر خلاص!»
مدیر عامل سازمان زیباسازی شهر تهران با پذیرش نقاط ضعف در نگهداشت ساعتهای میادین و طراحی ضعیف آنان به خبرنگار ما میگوید: < براساس دستورالعمل جدیدی که برای ۲۲ نماد شهری در نظر گرفته شده است از این پس طراحی و نگهداشت ساعتهای میادین تهران نیز دچار تغییر و تحول خواهد شد.>
جمال کامیاب با اشاره به اینکه وظیفه تنظیم و نگهداشت ساعتهای میادین برعهده شهرداریهای ۲۲ گانه شهر تهران است، اضافه میکند: < در هفته گذشته جلساتی درباره سه نماد شهری، یعنی پلهای عابر پیاده، آبنماها و ساعتهای میادین داشتهایم و قرار شد نواقص موجود را در مورد سه المان یاد شده برطرف کنیم.>
وی در بخش دیگری از گفتههایش از توزیع کتابچه ضوابط جدیدی برای ۲۲ نماد شهری خبر میدهد و میگوید در این کتابچه سعی کردیم الگوهای موفق طراحی المانهای شهری داخلی را حتی اگر با تهران مرتبط نیست، در کنار نمونههای موفق خارجی ارائه دهیم. این کتابچه به تازگی در اختیار واحدهای خدمات شهری شهرداریهای ۲۲گانه قرار گرفته است.
وی اضافه میکند: <درکنار این کتابچه ضوابط جدیدی را برای طراحی دیگر نمادهای شهری تدارک دیدهایم و در نظر داریم از این پس بر اجرای المانهای شهری نظارت بیشتری انجام دهیم. ضمن اینکه تأکید میکنم نمادهای شهری همانند ساعت میادین با هزینه شهروندان تهیه میشود و خود آنها نقش مهمی در حفظ و حراست مبلمان شهری برعهده دارند.>
تخریب عامدانه مبلمان شهری را میتوان یکی از مشکلات پیش روی سازمان زیباسازی شهرداری تهران برشمرد؛ موضوعی که کارشناسان حوزه شهرسازی دلیل آن را ناشی از ناتوانی شهروندان در برقراری ارتباط با المانها و مبلمان شهری میدانند.
در این باره منصور ابراهیمی یکی از متخصصان حوزه شهرسازی در گفتوگو باخبرنگار ما توضیح میدهد: <تخریب عامدانه مبلمان شهری در شهرها، نشانه بارز ضعف طراحی آنها است و از آنجا که مردم با این تجهیزات ارتباط برقرار نمیکنند، به عمد دست به تخریب آن میزنند.>
وی تأکید میکند که طراحی مبلمان شهری، تابع ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی است اما متأسفانه در طول این سالها طراحان کشور ما اقدامی برای بومی کردن این طراحیها نکردهاند.
این موضوع یکی از چالشهای موجود در منظر شهری به حساب میآید و کارشناسان حوزه شهرسازی در این باره تأکید میکنند مدیریت شهری برای جلوگیری از خسارتهای ناشی از تخریب مبلمان شهری باید در طراحی و بومیسازی آن دقت بیشتری به عمل آورد.
تنظیم نبودن و نگهداری غلط ساعتهای شهری، موضوع دیگری است که مدیرعامل سازمان زیباسازی شهرداری تهران درباره آن یادآور میشود: <تنظیم ساعتهای پایتخت مربوط به شهرداریهای مناطق است و شهرداریها باید نسبت به تنظیم ساعتها حساس باشند.>
کامیاب اضافه میکند: سازمان زیباسازی تذکری به شهرداران مناطق در این زمینه داده تا از این پس ساعتهای میادین پایتخت دچار اشکالات بصری نباشد.
گفتههای مدیرعامل سازمان زیباسازی شهرداری تهران در حالی بیان میشود که بیتوجهی به ساعتهای شهری در دیگر نقاط دنیا سابقه ندارد. ساعتهای بیعقربه و خوابیده شهر تهران که هرگز فرصت قرار گرفتن در میراث تاریخی پایتخت را پیدا نمیکنند.
از منظری دیگر، ساعتها نیز همانند دیگر عناصر مبلمان شهری، نقشی غیر قابل انکار در جذب گردشگران برعهده دارند و حتی به عنوان نمادی مهم از یک شهر تلقی میشوند. به طور نمونه یکی از معروفترین این ساعتها، ساعت بیگ بن است؛ ساعتی که روی برج الیزابت در لندن سوار شده است و حالا به عنوان نماد شهر لندن شناخته میشود. بیگ بن البته نام زنگ این ساعت است که به عنوان یک مجاز به همه ساعتها هم گفته میشود.
ساعت بیگ بن چهار جهت دارد و در چهار طرف برج سوار شده است. این ساعت به عنوان بزرگترین ساعت زنگدار جهان هم شناخته میشود و ساخت آن نزدیک به ۱۶۰ سال پیش یعنی حدود همان سالهایی است که ساعت شمسالعماره در پایتخت ساخته و نصب شده است.
علاوه بر بیگبن، ساعت دیگری در نزدیکی لندن و درمحلی به نام گرینویچ وجود دارد که اهمیت آن نه به دلیل قدمت که به دلیل دقت و محوریتش است. این ساعت دقیقاً در نصفالنهار مبدأ قرار گرفته و از این رو ساعت مبدأ جهانی را نشان میدهد. این دو ساعت یکی از جاذبههای گردشگری انگلستان به شمار میآیند.
سروده استاد محمد محیط طباطبایی که شهریور سال ۱۳۲۱ در مجله محیط منتشر شده است بخوبی نشان از اهمیت ساعت شمسالعماره و اساساً ساعتها در مبلمان شهری دارد. او که در سال ۱۳۰۴ در محله عودلاجان و اطراف بازار ساکن بود، با شنیدن صدای ساعت شمسالعماره، شعر معروف «بزن ای ساعت شمسالعماره» را سرود؛ ساعتی که این روزها عقربههای آن دوباره روی صفحه اعداد به خواب فرو رفته است.
«زمین بر آسمان چشم حسد دوخت / چراغ خانه و برزن برافروخت / ز رشگ اخترانش دل همی سوخت / که چشمک میزنند از هر کناره / بزن ای ساعت شمسالعماره / چو پاسی از شب تاریک بگذشت / خموشی حکمفرما بر جهان گشت / زن زنگی برو گیسو فرو هشت / سیاه و خشمگین و بد قواره / بزن ای ساعت شمسالعماره»
زهره رجبنیا
ایران