ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
مساله کم‌آبی در گفت‌وگو با «داریوش فرهنگ»:

ریشه‌های زندگی در حال قطع‌شدن است

شهروندان:
دغدغه خشکسالی و کم‌آبی این‌روزها دیگر یک دغدغه فراگیر است. پیر و جوان و کوچک و بزرگ نمی‌شناسد. همه نگرانند و هر کسی راه‌حلی ارایه می‌کند. داریوش فرهنگ هم به‌عنوان یک هنرمند، نگرانی‌های خودش را دارد. او در ادامه راه‌حل‌هایش برای مقابله با کم‌آبی را ارایه کرده است.

  • داریوش فرهنگ این‌روزها خبرهای مربوط به کم‌آبی و خشکسالی را که می‌شنوید، چه حسی دارید؟

مساله آب آن بیت معروف سعدی را در ذهنم اینطور تداعی می‌کند: «آب همین پنج‌روز و شش باشد، وین گلستان تا به کی خوش باشد؟» ماجرای کم‌آبی به مرحله‌ای رسیده که دیگر کم‌مصرف‌کردن جوابگو نیست. ما کشور خشک و بی‌آبی داریم که سال‌هاست مسوولان دولت درباره کم‌آبی به ما هشدار داده‌اند اما ما در برابر آن چه کرده‌ایم؟ خدا می‌داند. کافی است شمال و جنوبمان را نگاه کنیم و ببینیم این جنگل‌هایی که می‌سوزند و دریاچه‌ها و سدهایی که خشک شده‌اند، چه سرانجامی خواهند داشت؟ از هامون مفلوک بگویم یا زاینده‌رودی که روح زندگی اصفهان بود؟ از سد لار بگویم و باغات خشک شمیران؟ گفتنی‌ها کم نیست! کافی است کمی به اطرافمان توجه کنیم. آب‌شرب این برج‌های سرافراشته بناست از کجا تامین شود؟ یک روزگاری مثلی می‌گفت «سواره از پیاده خبر ندارد و پیاده از سوار» اما امروزه بر سر این معضل، همه به یک اندازه متضرریم. امروز پیاده و سواره هردو به سمت چشمه‌ای خشک می‌روند که بی‌حاصل و بی‌جان است. وقتی آب نباشد فرقی نمی‌کند سواره‌ای یا پیاده، دکتری، مهندسی یا کشاورزی؛ چون شریان زندگی قطع شده.

  • ‌سرانجام باید این مشکل را جدی گرفت. اما چرا تا امروز جدی گرفته نشده؟

من هم نمی‌دانم سرانجام کی باید این مایع حیات را جدی گرفت؟ تا امروز جدی نگرفته‌ایم شاید به‌خاطر بی‌اعتمادی‌ای که اصولا بین مردم و دولتمردان وجود دارد. متاسفانه برخی تجارب قبلی باعث شده مردم به اندازه کافی هشدارهای مسوولان را جدی نگیرند.

  • ‌ نقش ما شهروندان در وضعیت موجود چیست؟

ببینید ریشه زندگی در حال قطع‌شدن است. نمی‌توانیم بی‌تفاوت باشیم. همه ما وقتی دلمان می‌گیرد هوای تازه می‌خواهیم، آب و آبادانی می‌خواهیم. خطر بیخ گوش ماست فقط باید به آن توجه کنیم. نارنجستان‌ها بی‌تاب از سوختن هستند. همه تشنه‌ایم اما هنوز خم به ابرو نمی‌آوریم.

  • ‌اشکال کار کجاست؟

شاید اشکال این است که همیشه همین حالایمان را می‌بینیم و خودخواهیم. به خودمان میگوییم ما که آب داریم، مهم نیست که آب همسایه قطع است. غافل از اینکه فردا سرنوشت خودمان هم مثل امروز همسایه است.

  • ‌این مشکل درباره سایر منابع انرژی هم وجود دارد. آینده‌نگر نیستیم.

بله. با نفت هم همین وضع را داریم. فقط امروز خودمان را می‌بینیم و به آیندگانمان فکر نمی‌کنیم. ما و آیندگان ما و بچه‌های ما همه محتاجش هستیم. حل این مشکل، همت بلند می‌خواهد. در این مصیبت ناپیدا باید با کارشناسی و کاردانی، آینده خود و بچه‌هایمان را نجات دهیم چون اگر همین وضع ادامه پیدا کند حتی گنجشک‌ها و کبوترها هم از این دیار کوچ می‌کنند و زندگی در این کشور ناممکن می‌شود. باید همگی به کمک هم به فکر این موضوع باشیم. این موضوع به مراتب مهم‌تر از هرموضوع دیگری است.

  • ‌هنرمندان به حل این معضل چه کمکی می‌توانند کنند؟

باید برنامه‌های زنده تلویزیونی برای هشداردادن تولید شود که همه هنرمندان روی آنتن بیایند و دراین‌باره صحبت کنند چون به هرحال مردم، برای این قشر ارزش و احترام قایلند و حرفشان خریدار دارد. خود من به‌شخصه حاضرم در هربرنامه تلویزیونی با این موضوع صحبت کنم. دیگر نگوییم آب در خانه ما هست، اشکالی ندارد اگر در خانه همسایه نیست. این مشکل را همین حالا جدی بگیریم. یک‌به‌یکمان وارد عمل شویم و به جای فقط حرف‌زدن، به‌دنبال راه‌حل‌های عملی باشیم.

شرق