ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

تا دیر نشده به داد آبادی های کشور برسید

شهروندان:
متأسفانه روند نگران کننده و رو به رشد مهاجرت از روستاها به شهرها و خالی شدن آبادی های کشور همچنان ادامه دارد.

روستاها«آیا هنوز وقت نجات آبادی های کشور فرا نرسیده است؟»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم «کورش شجاعی» است که در ادامه آن می خوانید؛ بر اساس آمار ۶۸ درصد جمعیت ۱۸ میلیونی کشورمان در سال ۱۳۳۵ ساکن روستاها بودند. جمعیت روستایی در سال ۱۳۴۵ به ۶۴ درصد و در سال ۱۳۵۵ به ۵۳ درصد کاهش یافت و در سال ۱۳۹۰ از جمعیت ۷۵ میلیونی ایران تنها ۲۸٫۵ درصد ساکن روستاها هستند. بر اساس این آمار می توان ادعا کرد بر خلاف آنچه که رئیس جمهور دوشنبه ۱۴ مهرماه در اولین(!!!) همایش ملی روز روستا اعلام کرد روستاها کم کم از درون تهی و خالی نمی شود بلکه می توان گفت رشد خالی شدن روستاها از سکنه و مهاجرت بی رویه به شهرها زیاد و بسیار نگران کننده است و اسف بارتر این که نه تنها سیر صعودی و نگران کننده خالی شدن روستاها هر سال افزایش می یابد بلکه تعداد روستاها و آبادی های کشور نیز کاهش معناداری پیدا کرده است به گونه ای که تعداد ۶۵۳۴۹ آبادی کشور در سال ۱۳۶۵ به ۶۳۹۰۴ آبادی در سال ۸۵ کاهش پیدا کرده است. این در حالی است که در همین بازه زمانی تعداد شهرهای کشور از ۴۹۴ به ۱۰۱۲ شهر افزایش پیدا کرده است.

معنای روشن کاهش جمعیت روستایی و کاهش تعداد آبادی های کشور، ضعیف شدن بنیه تولید در بخش حیاتی و زیربنایی کشاورزی و دامداری، به خطر افتادن امنیت غذایی مردم، وابستگی به خارج، کاهش آمار اشتغال مولد و موثر، روی آوری به مشاغل کاذب، افزایش آمار تخلفات، کاهش ضریب امنیت مناطقی که روستاهای آن خالی از سکنه شده، رشد آمار حاشیه نشینی، به فراموشی سپرده شدن بخشی از آداب و سنن این مرز و بوم و… است. پس باید تا مسئله و معضل جدی کاهش جمعیت روستایی کشورمان و از آن مهمتر بیش از حد ضربه خوردن زیربنای تولیدات کشاورزی و دامداری، قالیبافی و برخی صنایع دستی به بحرانی اساسی تبدیل نشده است چاره ای اساسی برای نجات روستاها و نجات تولید و اقتصاد روستاهای کشور اندیشید گر چه معمولاً در کشور ما در برخی موارد تا مشکل به مرحله بحران نرسد دغدغه چاره اندیشی در برنامه ریزی و تصمیمات مسئولان شکل نمی گیرد! که این خود معضلی بزرگ است که باید فکری اساسی برای آن کرد. به هر صورت پس از سال ها حرف زدن درباره آسیب های جدی و خطرات متعددی از ضربه خوردن تولید خصوصاً تولید در بخش کشاورزی و دامداری و صنایع وابسته و خالی شدن روستاها از سکنه، تازه حالا وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در همایش روز روستا اعلام می کند که با وجود مصرف بیش از ۹۰ درصد آب کشور در بخش کشاورزی امنیت غذایی حدود ۶۰ درصد است و سهم بخش کشاورزی در تولید ناخالص داخلی تنها ۱۳ درصد و در حالی که چند میلیون کشاورزی که از دانش مدرن کشاورزی بهره ای ندارند در این بخش فعالیت می کنند ۱۰۶ هزار دانش آموخته رشته کشاورزی داریم که دسترسی به زمین ندارند.

ربیعی همچنین با اشاره به معوقات بیش از ۵ هزار میلیارد تومانی بانک تخصصی حوزه کشاورزی گفته است به این ترتیب می توان تصویری از مشکلات بخش روستایی را به دست آورد روستاهایی که در چنین شرایطی به «کانون ارسال مهاجر» تبدیل شده است. حال نکته اساسی و قابل اشاره این که با وجود همه تلاش هایی که برای خدمت رسانی به روستاهای کشور انجام شده و بنا بر اعلام توانیر به تمام روستاهای بالای ۲۰ خانوار برق رسانی شده بنا بر اعلام شرکت ملی گاز ۱۴۳۰۰ روستا نیز از گاز برخوردار و اکثر قریب به اتفاق روستاهای کشور طی این سال ها از شبکه آبرسانی بهره مند شده اند (هر چند به خاطر خشکسالی های اخیر در حال حاضر به گفته وزیر نیرو ۶۴۰۰ روستا در کشور با تانکر آبرسانی می شود). همچنین علاوه بر تلفن و پست، دسترسی به شبکه اینترنت نیز در تعداد قابل توجهی از روستاها میسر شده اما چرا نه تنها «مهاجرت معکوس» از شهرها به روستاها اتفاق نیفتاده – به جز در مواردی که برخی زمین خواران به منابع طبیعی برخی روستاها تجاوز کرده اند – بلکه روند افزایشی و نگران کننده مهاجرت از روستاها به شهرها و خصوصاً حاشیه شهرها افزایش پیدا کرده به گونه ای که حضور حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار حاشیه نشین برای مشهد، مشکلات عدیده و بعضاً لاینحلی را ایجاد کرده که با وجود وعده دولت های متعدد این مشکل نه تنها حل نشده بلکه روز به روز پیچیده تر شده است.

بی گمان یکی از دلایل مهاجرت بی رویه از روستاها، پراکندگی بسیار زیاد، کوچکی و کمتر از ۲۰ خانوار بودن حدود ۲۶ هزار روستا از حدود ۶۳ هزار روستای کشور است البته کمبود جدی و حتی نبود بسیاری از امکانات و جذابیت ها در روستاها از جمله امکانات ورزشی، تفریحی، آموزشی، درمانی، اداری و… سهم بسزایی در مهاجرت مردم از روستاها دارد اما از همه این ها مهمتر بیکاری طاقت فرسا در روستاهاست که البته این معضل جدی خود دلایل گوناگونی دارد که در این مجال فرصت پرداختن به آن ها نیست و بدیهی است تا وقتی که چاره ای اساسی برای حل این مسائل اندیشیده نشود و تولید و اقتصاد روستا نجات نیابد و پویا و مقرون به صرفه نشود و همچنین تا وقتی که مصرف آب بهینه و کشاورزی مدرن و مکانیزه نشود و تا آن هنگام که چاره و برنامه ای منطقی و مقبول برای یکپارچه سازی زمین های خرد طراحی نشود و همچنین تا آن گاه که الگوی کشت مناسب برای مناطق مختلف کشور تهیه و اجرا نشود و از آن مهمتر تا طرح ملی آمایش سرزمین به سامان نرسد و همچنین تا وقتی اختلافات فاحش امکانات، جذابیت ها و درآمد شهر و روستا کاهش نیابد در بر همین پاشنه نامبارک، نامطمئن و فرو ریزنده خواهد چرخید و همچنان مهاجرت بی رویه از روستاها به شهرها ادامه خواهد داشت، تولید زیربنایی در بخش کشاورزی و دامداری و بخشی از صنایع دستی همچنان ضربه خواهد خورد، روی آوری به مشاغل کاذب و غیرمفید و حاشیه نشینی بیشتر خواهد شد ضمن آن که ضریب امنیت برخی مناطق با کوچ روستاییان به خطر خواهد افتاد.

پس تا هنوز خیلی دیر نشده باید به داد روستاها و آبادی های کشور رسید.