ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

گزارش تهرانگردی یک ساله مسجدجامعی

شهروندان:
احمد مسجدجامعی با انتشار مقاله‌ای در روزنامه ایران در سالگرد آغاز تهرانگردی خود، به ارائه گزارشی از این تهرانگردی‌ها به مردم پرداخت.

تهرانگردی مسجدجامعیمقاله چاپ شده از احمدمسجد جامعی در روزنامه ایران که به مناسبت عید غدیر است به «چشمه علی» می‌پردازد و این عضو شورای شهر تهران به روایت بازدید از این چشمه، تاریخچه این چشمه آن، مشکلات آن و گپ و گفت‌های صورت گرفته با اهالی می‌پردازد.

این مقاله اولین گزارش این عضو شورای شهر تهران به مردم است و قرار است حداقل تا اواسط ماه محرم، هر روز روایتی دست اول از این تهرانگردی‌ها به قلم مسجدجامعی در روزنامه ایران منتشصر شود که در آن نگاهی تاریخی، تحلیلی و انتقادی به مسائل شهر تهران شده است.

در اولین یادداشت مسجدجامعی آمده است:

جمعه سوم آبان‌ماه ۱۳۹۲ سومین تهرانگردی را آغاز کردم. از آنجا که روز قبل، عید غدیر بود، به این مناسبت محله چشمه‌علی را که بنا بر نقلی نام آن به اعقاب و اولاد حضرت علی (ع) باز می‌گردد، برگزیدم. طبق روال، ساعت هفت صبح به سمت آن حرکت کردم. از خانه تا چشمه‌علی کمتر از نیم ساعت راه بود. البته اگر صبح زود روز جمعه نبود، باید خیلی بیشتر از اینها در راه می‌بودیم. بازدید این هفته تقریبا سرزده بود و فقط دبیر شورای محله چشمه‌علی، آقای خمسه‌تبار در جریان آن قرار داشت.

ایشان هم فقط یکی از معاونین ش هرداری ناحیه ۱ آن منطقه، آقای ابراهیمی را که اطلاعات نسبتا خوبی از تاریخ و موقعیت ری داشت، خبر کرده بود. این دو نفر در بوستان چشمه‌علی منتظر بودند. تپه باستانی چشمه‌علی در کنار این بوستان و با نرده‌هایی سبزرنگ از آن جدا می‌شد. این تپه از اولین سکونت‌گاه‌های بشری است که آثاری از آن کشف شده است. طبق کاوش‌هایی که برای نخستین‌بار توسط آقاری اریک اشمیک آمریکایی و تیم همراهش در سال‌های ۳۱۴ تا ۱۳۱۷ شمسی در اینجا انجام گرفت، قدمت سکونت در اطراف چشمه‌علی به حدود شش هزار سال پیش می‌رسد.

در این کاوش‌ها، ظروف سفالین و منقوشی به دست آمد که در حال حاضر برخی از آنها در موزه ملی ایران نگهداری می‌شود. بسیاری از مورخین و جغرافیدانان بنای نخستین شهر را به شیث‌بن‌آدم، گروهی به هوشنگ پیشدادی فرزند کیومرث، از پادشان اساطیری ایران و عده‌ای به یکی از پسران نوح (ع) به نام روی یا رازی نسبت می‌دهند که از این میان بیشترین روایات حاکی از این است که ری در زمان پادشاهی هوشنگ بنا شده است.

در محوطه این تپه باستانی بوته و علف‌های هرز فراوانی روییده بود و در چند جای آن چندین تیر چراغ برق دیده می‌شد که روشنایی این محوطه را در هنگام شب تامین می‌کرد. درون این محوطه باستانی گودال‌های کوچک زیادی مشاهده می‌شد. از آقای خمسه‌تبار پرسیدم این گودال‌ها برای چیست؟ آیا از زمان کاوش‌های آقای اشمیت باقی مانده است؟ ایشان در جواب گفتند خیر. تا همین چند سال پیش و به دلیل ناآگاهی مسئولین ذیربط، در این محوطه درخت کاشته بودند تا مثلا نمایی زیبا به این محوطه بدهند غافل از اینکه آبی که برای آبیاری این درختان صرف می‌شود، سبب از بین رفتن اشیای احتمای مدفون در این تپه خواهد شد. این گودال‌ها مربوط به محل کاشت آن درخت‌هاست. البته بعد از اعتراضات انجام شده، درختان را از این محل به جای دیگری انتقال دادند تا این تپه باستانی بیشتر از اینها آسیب نبیند.

کمی آن سوتر از این تپه، مظهر چشمه‌علی قرار داشت که از زیر کوه بیرون می‌آید. مهمترین دلیل شکل‌گیری سکونت در این محدوده و شکل‌گیری تمدن چشمه‌علی را می‌توان وجود این چشمه دانست. این چشمه و نهر آن، در دوره اشکانی با عنوان «نهر سورن» یا «نهر سورنا» معروف بود.

سورن نام یکی از هفت خاندان بزرگ در دوره‌های اشکانیان و ساسانیان بود. این خاندان در تشکیلات این دو سلسله پادشاهی منصب سپهسالاری داشتند. بعد از پادشاه بالاترین مناصب مربوط به خاندان سورن بود به ترتیبی که هرگاه یکی از سلاطین اشکانی بر تخت سلطنت جلوس می‌کرد، رییس این خاندان که منصب سورنا را داشت می‌آمد و تاج پادشاهی بر سر او می‌گذاشت. در منابع عنوان‌ شده که این خاندان در دامنه جنوبی صخره‌ای که مظهر چشمه در زیر آن قرار دارد، دارای کاخ و عمارتی بوده‌اند و از آن جهت این چشمه به چشمه سورن معروف بوده است.

بعد از آن در دره‌های بعد نام نهر این چشمه به «روده» معروف شد. این نهر یا رود کمی پایین‌تر از چشمه از میان بازار معروفی به نام «بازار روده» عبور می‌کرد. برخی بر این باورند چون نام این بازار روده بوده نام نهر جاری از این چشمه هم این نام را گرفته است. البته به نظر می‌رسد به علت عبور این رود از وسط بازار، به بازار روده معروف شده باشد. بعد از فتح ری به دست مسلمانان و شروع دوره اسلامی، نام آن به «چشمه علی» معروف گشت.

در مورد این نامگذاری چند روایت وجود دارد. یکی این است که حضرت علی (ع) از کنار این چشمه گذشته و جای پای اسبش بر روی سنگی نقش بسته که اکنون اثری از آن نیست و به همین دلیل اینجا به چشمه‌علی معروف شده است. این روایت درست به نظر نمی‌آید. روایت دیگری هم وجود دارد که چون قاتل یکی از فرزندان خاندان علی (ع) از اینجا می‌گذشته و شمشیر آغشته به خون خود را در آب این چشمه شسته، تا مدت‌ها آب نهر و چشمه را مکروه می‌دانسته‌اند و بعد از آن این مکان به چشمه‌علی شهرت یافته است.

ابودلف در کتاب‌ الرساله‌الثانیه در این‌باره آورده: «و در آن (ری) آبی است که به آن سورین گویند، که دیدم اهل ری آمن را شوم و بد می‌دانند و به آن نزدیک نمی‌شوند. پس از این عمل مردم سوال کردم. بزرگ آنها به من جواب داد: علت آن است که قاتل یحیی‌بن‌زید، شمشیر خونی‌اش را در این آب شست.» بر این اساس ماجرا از این قرار است که زید پسر امام زین‌العابدین بود که به خونخواهی امام حسین (ع) در کوفه بر امیر عراق خروج کرد و در این ماجرا به شهادت رسید.

پس از آن فرزندش یحیی را تا نیشابور تعقیب و او را هم شهید کردند. گویا قاتل یحیی که سر او را برای خلیفه وقت می‌برد، از ری عبور کرده و شمشیر خود را در این نهر و چشمه شسته است. چون ساکنان اطراف نهر همه از دوستداران خاندان پیغمبر بودند (از قرون سه و چهار به بعد ساکنان محله‌های اطراف چشمه‌علی همگی شیعه بودند)، از آن به بعد آب این نهر را شوم دانسته و نام آن را به چشمه‌علی تغییر یافته است. در این زمینه برخی نیز معتقدند منظور از عنوان چشمه‌علی، چشمه اعلی به معنی بلندمرتبه بوده است.

البته چشمه‌علی‌های دیگری در کشور ما در نقاط مختلفی وجود دارد. از آنجا که نام آن حضرت را نماد برکت و باروری و نعمت می‌دانستند، با این کار در پی اجابت خواسته قلبی خود بوده‌اند.

بعد از بازدید از تپه، از دوستان خواستم تا چشمه‌علی و سنگ‌نگاره بالای آن را از نزدیک ببینم. بنابراین بعد از پایین آمدن از چند پله به نزدیک چشمه رسیدم. چشمه آب بسیار زلالی داشت و سنگ‌ریزه‌های کف آن به‌راحتی دیده می‌شد. محل جوشش آب از کناره‌های کوه کاملا پیدا بود. به نسبت سال‌های پیشین، آب این چشمه بسیار کم شده بود. در همین اثنا در گوشه‌ای از محل چشمه‌ که چندان در معرض دید نبود، بانویی سالخورده و زحمتکش را دیدم که چادرش را به کمر بسته، آستین‌ها را بالا زده و مشغول شست‌وشوی لباس بود.

بعد از سلام و احوالپرسی از سابقه سوکنتش در این محله و گذشته آن پرسیدم. در جواب گفت حدود ۵۰ سالی است که در اینجا ساکنم. او ادامه داد در گذشته آب اینجا خیلی زیاد بود و با اشاره به صخره‌ای که بالاتر بود، گفت آنجا می‌نشستیم و به همراه زنان محله لباس‌هایمان را می‌شستیم.

در آن زمان آب به قدری بود که بچه‌ها می‌توانستند درون آب شیرجه بزنند و شنا کنند اما الان آب اینقدر کم است که چنین کاری امکانپذیر نیست. همچنین در آن زمان‌ها مردم درون چشمه و در ادامه نهر فرش هم می‌شستند و برای خشک کردنش، آن را از این کوه بالا برده و روی صخره‌ها پهن می‌کردند تا در زیر نور آفتاب و جریان هوا خشک شود. اطلاعات او همین موارد بود ولی گفت باید برای اطلاعات بیشتر سراغ قدیمی‌ترهای اینجا همچون آقا غیبعلی، صاحب فروشگاه موادغذایی واقع در خیابان تقوی‌نیا برویم. از او تشکر کردیم و سراغ سنگ‌نگاره بالای چشمه رفتیم.