شریف، متولد ماه مهر
شهروندان – احمد مسجدجامعی:
شاید تعجبآور باشد همین محلهای که امروز یکی از بهترین دانشگاههای ایران و مراکز علمی شناختهشده در جهان در آن قرار دارد، 10 قرن پیش یکی از بزرگترین مراکز علمی آن روزگار بود.
شخصیت برجستهای مانند خواجه نظامالملک وزیر مقتدر سلجوقی و بنیانگذار مدارس نظامیه که حکم دانشگاههای امروز را داشتند، بهرغم اشتغالات فراوان و طولانی بودن مسیر، هر دو هفته یکبار از ری به آنجا رفتوآمد داشت تا از محضر بزرگان آن سامان توشه بردارد.
درباره جایگاه مدیریتی خواجه نظامالملک گفتهاند که وقتی ملکشاه سلجوقی او را تهدید کرد: بفرمایم تا دوات از پیشت برگیرند، گفت: هرگاه این دوات برگیری آن تاج برگیرند.
طرشت در گذشته به درَشت معروف بود و گفته میشود نام اصلی آن «دوریست» بوده که معرب کلمهای فارسی است. یاقوت حموی در قرن هفتم قمری که احتمالا از درشت دیدن کرده، در کتاب معروفش از این آبادی چنین یاد میکند: «دوریست به ضم «دال» و سکون «واو» و «راء» و «سین» مهمله ساکنه و «تا» منقوط، از آبادیهای ری است و عبداللهبنمحمد… از آن برخاسته است.» قدمت این روستا به بیش از هزار سال میرسد و از همان زمانها و در کنار روستاهای تهران و مهران از مناطق شمال شهر تاریخی ری محسوب میشد. از زمان حکومت آلبویه و حتی قبل از آن، آنجا یکی از مراکز بزرگ تحصیل و پرورش دانشمندان شیعی بود. محمدبن احمد درشتی را نخستین محدث و فقیه و عالم بزرگ آنجا میدانند. او اولین کسی است که در طرشت مرکز علمی تاسیس کرد. وی متولد همین روستا بود و پس از تحصیلات مقدماتی در دوریست، برای فراگرفتن علوم عالی به ری- که مرکز علمی بزرگی بود- رفت و پای درس شیخصدوق (ابنبابویه) نشست. صدوق در زمان فخرالدوله دیلمی میزیست. بعد از محمدبن احمد درشتی تا نزدیک به سه قرن، اینجا همچنان مرکز علوم بود و رونق فراوانی داشت و در همهجا سخن از دانشمندان و علمای درشت بود.
دیگر شخصیت پرآوازه اینجا، خواجه جعفربن محمد دوریستی از دانشمندان بزرگ عصر خود بود. او شاگرد عالمان بزرگی چون شیخ مفید و سیدمرتضی (علمالمهدی) بود. ایشان مدتی در محضر شیخطوسی (شیخالطائفه) و درس سیدرضی (شریف رضی) جامع نهجالبلاغه نیز حضور داشت. با ورود ایشان به دوریست، این روستا تبدیل به مرکزی علمی در جهان اسلام شد و شاگردان بسیاری پیرامون او گرد آمدند. از شاگردان درس او، خواجه نظامالملک وزیر دانشمند سلجوقیان بود. در کتاب النقض میخوانیم: «… شیخ جعفر دوریستی مشهور در فنون و علوم و مصنف کتب و راوی اخبار و از بزرگان این طایفه و علمای بزرگ، در هر دو هفته نظامالملک از ری به دوریست رفتی و از خواجه جعفر سماع اخبار کردی و بازگشتی…» نظامالملک مذهب شافعی داشت و خواجه جعفر از عالمان بنام شیعیمذهب زمان خود به شمار میرفت و خاندان وی همگی به فضیلت و تقوا معروفاند. از دیگر شخصیتهای بلندآوازه آنجا عبداللهبنجعفر موسی است که امروزه بقعه ایشان در خیابان شهید اکبری طرشت، زیارتگاه عموم است. یاقوت حموی در معجمالبلدان درباره ایشان مینویسد: «از جمله منتسبان آنجا عبدالله بنجعفر بنمحمد بنموسی بنجعفر ابومحمد دوریستی است، که خود را از اولاد خدیفه بنالیمان، از اصحاب حضرت رسول (ص) میدانست که او یکی از فقهای شیعه امامیه است که در سال ۵۶۶ به بغداد آمد و مدتی در آنجا اقامت کرد و از جد خویش، محمدبنموسی، در اخبار ائمه اثناعشر حدیث بگفت و از بغداد به شهر خویش بازگشت و شنیدم که اندکی پس از سال ۶۰۰ ق درگذشت.» و در همان طرشت در مقبرهای که هنوز پابرجاست به خاک سپرده شد. بنای اولیه بقعه شیخ عبدالله درشتی بنا به نقلی مربوط به آغاز عهد صفویان و به احتمال زیاد از زمان شاه طهماسب است، که بقعه آجری سادهای بود. اما شناسنامه آثار ثبتی در میراث فرهنگی آن را مربوط به قرن هشتم میداند. گورستان طرشت، در کنار این بقعه قرار داشت و امروزه تبدیل به بوستان شده و این مزار داخل آن است. در مجاورت این بقعه آبانبار بزرگی برای استفاده زائران بود. همچنین در کنار بقعه مسجدی بسیار قدیمی و تاریخی وجود داشت که مردم آن را منسوب به امام مجتبی (ع) میدانستند. از آثار باقیمانده و اسناد چنان به نظر میرسد که این مسجد مربوط به پیش از صفویه بوده است. هرچند امروزه اثری از آن بنای میراثی باقی نمانده و مسجد بازسازی شده است. بقعه شیخ عبدالله در سالهای اخیر بازسازی و ایوان و نمازخانه و آبدارخانه به آن اضافه شد و بهتازگی حسینیهای در کنار آن افزودهاند.
تا چند سال پیش حوالی مزار شیخ عبدالله، روبهروی مسجد امام حسن عسگری (ع) میدانی قرار داشت که به میدان شاهقاسم معروف بود. شاهقاسم از کسان دیگری است که در تاریخ درشت از آنها یاد شده است. او از نوربخشیه بود و پس از مرگ پدرش (قوامالدین) در درشت رحل اقامت افکند. آنها از نسل سیدمحمد نوربخش هستند که در جوانی به ری آمدند و در قریه سولقان مقیم شدند. شاهقاسم مورد لطف شاهاسماعیل صفوی بود و تا پایان در درشت ماند و بقعهای بر مزار وی وجود داشت.
در گذشتههای دور روستای درشت، معروفتر از تهران بود، اما بعد از آنکه شاه طهماسب صفوی به دور تهران دیوار کشید و بعد از آن، آغامحمدخان قاجار آن را پایتخت کرد، تهران معروف و معروفتر شد و طرشت زیر سایه آن قرار گرفت. طرشت در گذشته دارای باغها و قنوات فراوانی بود، از باغهای آن محصولات مختلفی از جمله انار و انجیر چیده میشد و توتستانهای بسیاری داشت.
بازی شگفت روزگار اینکه چند قرن بعد، دانشگاه صنعتیشریف (آریامهر سابق) از مهمترین قطبهای دانشگاهی کشور، که در دنیا نیز آوازه دارد، در اراضی طرشت ساخته شد. برای بنای این دانشگاه زمینهای مختلفی در تهران و کرج پیشبینی شده بود؛ اما درنهایت زمینهای طرشت واقع در ضلع شمالی خیابان آزادی امروز روبهروی مدرسه عاصمی برای این کار انتخاب شد. بنیانگذار این اساس دکتر محمدعلی مجتهدی بود. انگیزه او برای تاسیس دانشگاه بسیار خواندنی است. وی عقیده داشت: «ایران را باید جوانهای ایرانی آباد کنند؛ نه خارجیها…» مجتهدی خارجیها را به سه گروه تقسیم میکرد: «۱) خارجیهایی که به ایران میآیند فاضل نیستند. خارجیهای فاضل و دانشمند نمیآیند. اکثر خارجیهایی که میآیند به قصد استفاده مادی میآیند. ۲) یا به قصد جاسوسی وارد میشوند. ۳) کمتر خارجی به قصد خدمت بیدریغ میآید.
از این رو دکتر مجتهدی ۷۰ استاد ایرانی دانشگاههای معتبر دنیا را شناسایی و برای راهاندازی دانشگاه دعوت کرد.
نکته این است که برخلاف رسم معمول، تاسیس این مرکز با برنامهریزی برای جذب نیروی انسانی و کادر آموزشی انجام شد، نه با مسائل مربوط به طراحی ساختمان و ایجاد بنا و خرید وسایل و امکانات.
اعضای کادر علمی دانشگاه باید تمام وقت در اختیار میبودند و مجاز به پذیرش شغل دیگری نبودند. دکتر سیدحسین نصر دراینباره میگوید: «استادانش همه تماموقت بودند و تمام وقتشان مصروف به تدریس یا رسیدن به دانشجو میشد… درآن زمان که بنده تصدی دانشگاه را داشتم، هنوز وارد سیاست نشده بودند که یک روز استاد باشند، یک روز وزیر باشند، یک روز وکیل باشند…»
پایه حقوق استادان در بالاترین سطح قرار داشت. مجتهدی از گفتوگوی خود با یکی از مقامات آن روزگار در اینباره سخن میگوید: « اینهایی که میخواهید بیاورید چقدر حقوق میخواهید بدهید؟ گفتم: پنجهزار تومان.
گفت: شما که خودتان رتبه ۱۰ استادی هستید چقدر میگیرید؟
گفتم: با دبیرستان البرز یا بیدبیرستان البرز؟ (ایشان در آن زمان مدیر مدرسه البرز هم بودند) … من نمیخواهم اینهایی که برای دانشگاه میآورم یک دبیرستان البرز را هم یدک بکشد.
گفت: سپهبدهایمان پنجهزار تومان نمیگیرند!
گفتم: ببخشید، بنده افرادی را میخواهم بیاورم که پنجهزار تومان هم برایشان کم است.»
دانشگاه صنعتیشریف متولد مهر ۱۳۴۵ است. مهر، تنها ماه تولد این دانشگاه نیست بلکه در ایران ماه آغاز آموزش و تربیت و پژوهش است. ماه بازگشایی مدارس قدیم و جدید است. یادآور جنبش دانشجویی است و نامهایی که بر سردر دانشگاه میدرخشند. در این میان نام
مجید شریف واقفی پیش از همه با دانشگاه پیوند خورده است که از قضا او نیز متولد ماه مهر است. در آن سالها هم بسیاری از خانوادههای اشراف و صاحبمنصبان فرزندان خود را برای ادامه تحصیل به خارج میفرستادند، بنابراین محیط دانشجویی شریف را شاگردان خانوادههای معمولی و حتی فقیر جامعه تشکیل میدادند و سختی و تلخی و تندی روزگار را چشیده بودند. شریف واقفی از بنیانگذاران انجمن اسلامی این دانشگاه بود. انجمنهای اسلامی دانشگاهها تباری طولانیتر دارند و شکلگیری آن به زمان تدریس مرحوم مهندس مهدی بازرگان در دانشکده فنی دانشگاه تهران برمیگردد که نخستین انجمن اسلامی را برپا داشت.
شریف واقفی از دانشآموزان ممتاز استان اصفهان از شهرستان نطنز بود و درسال ۱۳۴۵ در زمره نخستین دانشجویان دانشگاه آریامهر آن روزگار در رشته برق پذیرفته شد و دیری نپایید که جسم و جان خود را مظلومانه برای دفاع از آرمان و آیین ایرانیان اهدا کرد و بعدها نام بلند خود را به دانشگاه بخشید.
دانشگاه صنعتی شریف در طول چهل و اندی سال، فعالیت آموزشی و پژوهشی خدمات چشمگیری به علم و فن داشته و از طریق تربیت فارغالتحصیلان زبده، که در مواردی در سطح بالای مدیریت کشور نیز مشارکت داشتهاند، نقش برجستهای در توسعه کشور ایفا کرده است. جالب آنکه گرچه این دانشگاه به عنوان یک موسسه صنعتی تلقی میشود، تدریجا و از زمان ریاست دکتر نصر بر آن، به علوم انسانی و اجتماعی کموبیش پرداخت و با برگزاری دروس فلسفی و اجتماعی و اقتصادی، دانشجویان خود را با این حیطه از معرفت بشری آشنا ساخت تا جایی که امروزه یکی از مراکز مهم تعلیم و تحقیق در فلسفه علم و مدیریت و اقتصاد در این دانشگاه فعالیت دارد. خلاصه آنکه روند علمآموزی و دانشپژوهی در طرشت و دانشگاهی که در آن استقرار یافته است، از مواریث ارزنده علم و فرهنگ تهران و ایران است که باید قدر و ارزش آنها را پاس داشت.
* «دوریست» نام کهن روستای طرشت است که روزگاری مرکز علمی جهان اسلام بود و امروز دانشگاه صنعتی شریف را در دل خود جای داده است.