لطفا مزاحم نشوید!
شهروندان:
حساسیتها به خلوتگاه یا حریمِ خصوصی به اندازهای زیاد است که در تاریخ، بسیاری افراد را وادار به کوچیدن از میهنِ خود کرده است و نشانگر آن است که نیاز به آرامش و خلوت، از میهن نیز عزیزتر است؛ تا جاییکه برخی برتری میدهند در کشوری بیگانه بزیند و بدون مزاحم، گوشهِ آرامش خود را داشته باشند، تا اینکه در میهن خود بمانند، ولی دایم نگرانِ عدسیای باشند که مدام خلوتگاهشان را میپاید.
حقیقت این است که در دور و برِ برخی افراد، فضاها و مرزهای آرام و حساسی وجود دارد که بهتر است به آنها -برای تابآوریِ غوغای زندگی- بیشتر دقت کنیم و «حق» دروغین «خود» را بهانهای برای نادیدهگرفتن آنها ندانیم. چرا که حتی جانوران دوست دارند قلمروِ ویژه خود را داشته باشند؛ برای همین هر جانوری به هنگام ورود به قلمرو دیگری(چه جایگاه انسان یا جانور) پاهایش میلرزد، چون میداند یک جای کار میلنگد. انسان هم جانور است، منتها هوشمند و فرهیخته و نیازمند گوشهدنجی که دیگران را به آن راهی نباشد. هویت«شهروند»به خودگرفتن نیز پیشنیازش، پاسداشت همین خلوتهای افراد است که به بهایی سنگین بهدست آمده و در شمارِ گرامیترین بخش زندگیشان است و نیز به همراه این چشمداشت که از سوی شهروندان فهیم، فهم شود.
سرککشیدن به زندگی پنهان کسی با هدف رسواکردنش (همانگونه که سزاوار خود نمیدانیم) کاری پسندیده نیست؛ با توجه به این که ظرفیت ما کوچکتر از آن است که پذیرش اسرار بزرگ دیگران باشیم؛ و کم پیش میآید که لغزش کسی را ندید بگیریم (که نشانه بزرگواری است)، و برعکس، لغزشها را از آنچه که هست بزرگتر مینمایانیم، که ناماش هرچه هست، بزرگواری نیست! گفت عیبی عیان کردم؛ گفتند: بیچاره، خود عیب کردی!
یا میکوشیم نام خُردکردن خود را نقد بگذاریم! در حالی که تفاوت ماهوی وجود دارد میان نقدِ دیدگاه با ترور فکر! دامنه خلوت، تنها خانه و کاشانه و چهاردیواری نیست، بلکه اگر کسی انزوا گزیده و سرگرم اندیشه و نگارش است، چاردیواریش میشود ذهن وی؛ و سزا نیست به بهانه نقد، به خود اجازه ترور فکرش را بدهیم.
سرککشیدن به زندگی دیگران، گاهی سر بردار میبرد یا بر باد میدهد! کسی دایم از روی بام به حیاتخلوت همسایهاش که معتاد به تریاک بود، سرک میکشید. همسایه معتاد بارها برایش پیغام فرستاد که دست از این کار بردارد و وی نیز برایش پاسخ میفرستاد که در اشتباه است. سرانجام همسایه معتاد، مزدوری را فراخواند و گفت: «امشب به روی بام خانهام برو و هرکسی که جاسوسیم را میکند، سر ببر! گفت: «کیست؟» گفت:«نمیدانم.» چندروز دیگر مرد معتاد را به جرم کشتن همسایهاش به دار آویختند.»
حقوق انسانی
«برهم نزدن خلوت و حریم خصوصی افراد، از نخستین حقوق انسانی همه جوامع است.»
حسین فروزنده، مدرس دانشگاه با بیان بند بالا به سخناش ادامه میدهد: بدون سازوکارهای فلسفی، انسانشناختی و جامعهشناسی نمیتوان به حقوق اخلاقی و قانونی که در حریم خصوصی(ناشناسماندن، تنهایی و خلوت) مستتر است، رسید. کسی خوشش نمیآید حلقه زندگی خلوتش آن قدر تنگ شود که احساس خفگی کند؛ درست در همینجاست که تجاوز به حریم خصوصی رخ داده است، یعنی احساس خفگی از نداشتن خلوتگاه! انسان نیاز دارد که مطمئن شود یادداشتی که مینویسد، کسی نمیخواند و حرفهایی که میزند، کسی نمیشنود.
وی میافزاید: رازگوییِ راز خود از زبان خود، خوب نیست -چون دیگر راز نخواهد بود- و رازگویی دیگران بدتر از آن است، چون صاحبراز، ما را رازدار خود انتخاب کرده است و افشایش، چه بسا برای وی پیامدهای دهشتناکی داشته باشد. در همه دینها یکی از ویژگیهای پروردگار، پوشانندگی لغزشهاست. اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز بیتوجه به این امر نیست و یادآور میشود که به زیر سوالبردن وجهه و شهرت انسان و راهجویی به زندگی شخصی و خانه و گفتوشنود و نامهها و نوشتههایش، ناقانونی است. چکیده این که اهل تجسس نباشیم که بداست، فرقی نمیکند نزد چه فرقهای؛ نزد همه جهانیان -با دین و بیدین- این کار پلشت است. همه انسانها در یافتن خانه و مسکن، نخستین چیزی را که به آن اهمیت بیشتر میدهند، خلوتگاه است؛ و این که همسایهها چهجور آدمهایی هستند؟ آیا همواحدیها فضول نیستند، آیا سرشان تو کار خودشان است، یا به زندگی دیگران هم کار دارند؟ داشتن یک فضای شخصی و ویژه، در میان اهل خانه نیز مطرح است؛ فرزند خانواده، اتاق مخصوص خود را داراست که که گاه آن را از تو قفل میکند.
آداب شهروندی
حسین فروزنده میگوید: در شهر، بر تابلویی نامریی از قول شهروندان نوشته شده است «تا زمانی در حریم خود هستم، مزاحم نشوید.»
فروزنده در ادامه گفتوشنود با خبرنگار ما میگوید: قانونیشناختنِ حقوق شهروندی، -حتی اگر نانوشته باشد- یک قانون رعایتشونده است. فقط مردگان نیاز به آرامگاه ندارند، بلکه زندگان هم نیاز به آرامشگاهی دارند که نامش را حریم خصوصی گذاشتهاند و احساس مشترک همه مردم جهان با فرهنگهای گوناگون است.
فروزنده میافزاید: متاسفانه در جهان امروز بیش از هر زمانی، خلوتِ خلوتگاهها به هم خورده است و برخی افراد آسیبهایی را که از این رهگذر دریافت کردهاند، همزمان بغرنج و نیز گسترده است و حتی خانوادهها و اطرافیان آنان نیز از ضربه آن، در امان نماندهاند. این در حالی است که مرزبندی قلمروهای خصوصی، با نشانههایی برای دیگران که مشخص میکند نباید از آنها گذر کنند، با تفاوتهایی در همه فرهنگها و جوامع به صورت قانون مکتوب دیده میشود.
این مدرس دانشگاه معتقد است: شاید بشود با مثالی بین امنیت و حریم خصوصی، خط فاصله کشید. در تجاوز به حریم خصوصی، خونی ریخته نمیشود، دستی شکسته نمیشود، صورتی زخمی نمیشود، بلکه روح زخم بر میدارد.
گاهی امنیت شخصی، از تجاوزی دچار آسیب میشود که این آسیب بیشتر متوجه جسم است، ولی هنگامی که حریم خصوصی فرد مورد دستدرازی قرار میگیرد، روح آسیب میبیند.
وی همچنین باور دارد: سخن از حریم خصوصی، سخن از یک هشدار است و این که تعیین سرنوشت نکنید، تجسس و تفتیش ممنوع، ربطی به شما ندارد، جلوتر نیایید، دخالت نکنید، در بارهام داوری نکنید و یا تصمیم نگیرید، نگاه نکنید، با تلفن همراه خود عکس نگیرید، افشا نکنید، و سرانجام این که چشم بپوشید.
میپرسم: گذر دایم از مرزهای دیگران، ندیدن مرزهاست و یا نادیدهگرفتن مرزها؟
وی پاسخ میدهد: اینها که گفتید اگرچه در مفهوم با هم متفاوتاند، ولی آسیبهایش یکسان و فاجعهآمیز است.
پیش از آن که گفته شود جامعهای مترقی است، باید دید در آن جامعه، حریم خصوصی، جایگاهی در خور دارد یا نه؟ ما در جهانی زندگی میکنیم که انسانها دوست دارند گوشههایی از زندگیشان پوشیده بماند، ولی کسانی مدام در کار تجاوز به شبستان و تنهایی آنانند، بی آن که آنان خبر داشته باشند.
در همه تاریخ همیشه کسانی بودهاند که با این رفتارها انسانهای آزاده را -که سرشان توی زندگی خودشان است- آزردهاند و آزار دادهاند.
- این پدیده بیگمان از دیرباز و دوره کهن وجود داشته، ولی نگاه نو به آن از کی آغاز شده است؟
فروزنده پاسخمیدهد: نوگرایی با خود مرزبندیهایی آورده که یکی، همین حریم خصوصی است که با رد تفتیش عقاید سده میانهای، بر آزادیهای فردی تاکید ورزیده و ورود به بخشی از زندگی انسانی را در شمار ممنوعات خوانده است.
گذرنکردن از برخی مرزها
از بنیاد، پیشنیاز جامعه مدرن، نهادینهسازی فرهنگ احترام (فردفرد –یا- دولتفرد) به خلوت غیر است و به کاربستن شیوههایی تا که این فرهنگ بپاید!
دکتر محمدنخی- مدرس دانشگاه و با پیشینه طولانی تدریس درباره تاریخ و دانش خانواده و آیین زندگی، در برابر این پرسش که دیدگاه شما در باره رخنه به حریم خصوصی افراد چیست، میگوید: به نام آفریدگار زیباییها؛ بیگمان چنین رفتاری زیبا نیست و آسیبهای جسمی و بالاتر از آن روحی و روانی-نبود امنیت-اضطراب و هرج ومرج از پیامدهای چنین عملی است.
این مدرس دانشگاه باور دارد: حریم خصوصی بسان یک خط قرمز برای حدودِ حضورِ دیگران در زندگی شخصی فرد است و این که وی (فرد انسانی) در زندگی خود حریمی دارد که تنها کسان خاصی را به آن راه میدهد؛ و یا ممکن است حتی هیچکس جز خود را به آن راه ندهد. البته اندازه و حدود حریم خصوصی بستگی به فرد، فرهنگ و موقعیت او دارد. طبعا شهروندی که از شهرت اجتماعی بیشتری برخوردار است، بیش از یک شهروند عادی مورد توجه است. احترام به حریم خصوصی یکدیگر، یک امر عقلی و منطقی است که بین همه انسانها مشترک است و از اولین و قدیمیترین قوانین مدنی به شمار میآید. اگر بپذیریم که باید به یکدیگر – فارغ از هر گرایش دینی و اندیشهای احترام بگذاریم – آنچنان که خداوند فرموده ما برای انسان کرامت قائلیم- حریم خصوصی نیز مورد احترام قرار میگیرد.
برخاستگاه این رفتار یا شیوه از کجاست؟
-بیگمان گذر از مرزها، برآمده از تکبر است. خود برتربینی به برخی اجازه میدهد به خلوت غیر سرک بکشند. نباید عدهای به خود اجازه دهند از برخی مرزها بگذرند؛ و برای تحقق این آرمان، باید اخلاقی زیستن در جامعه نهادینه شود که در خود احترام به حریم خصوصی را نهفته دارد.
اخلاقگرایی
دکتر محمد نخی در ادامه گفت وشنود با خبرنگار ما، یادآور میشود: آیین اسلام به موضوع حریم خصوصی افراد بسیار حساس است و در بسیاری موارد به آن پرداخته است و استراقسمع و بصر را ممنوع میداند. در حقیقت دایرهای که دین ما برای حریم خصوصی ترسیم کرده، بسیار وسیع است و تجلیاش را میتوان در سیره و سنت پیامبراکرم(ص) و ائمه اطهار نیز دید. قرآن به صراحت میفرماید ما حق نداریم در احوال دیگران تجسس کنیم. برای ورود به خانههای دیگران باید اجازه بگیریم. در قانون اساسی کشور ما نیز حیثیت، جان، مال، حقوق و مسکن افراد مصون شمرده شده و تفتیش عقاید رد شده است و نیز بازرسی و نرساندن نامه و ضبط مکالمات و استراق سمع و هرگونه تجسس، مگر به حکم قانون، ممنوع است. اعلامیه جهانی حقوق بشر هم به رعایت حریم خصوصی انسانها پافشاری دارد. در اعلامیه حقوق بشر اسلامی نیز مسئله حریم خصوصی حیثیت و این که هر انسانی حق دارد در زندگی خصوصی خود استقلال داشته باشد و جاسوسی و نظارت بر او و مخدوش کردن حیثیت او جایز نیست، بازتاب یافته است.
راه برونرفت چیست؟
- اگرچه منشا این پدیده، بیاخلاقی است، اما نمیتوان سستی در این مورد را متوجه یک نهاد یا یک سازمان و یا یک شخص در جوامع دانست. با توجه به این که در وهله نخست، مسئولیت متوجه خود فرد است که با اختیار یا بیاختیار به سوی اخلاق یا بیاخلاقی میرود. به هررو باید به بالندگی سرشت فردی و تربیت خانوادگی و محیط سالم کودکستان و مدرسه و دانشگاه بها داد و در مجموع، با آموزش برای سلامت جامعه کوشید.
پاکشان تا مرز رویا
اینترنت، خصوصیترین مسایل را عمومی و عمومیترین آنها را خصوصی کرده است. برخی، جهان مجازی را جهانی میپنداشتند که رویاها را برآورده خواهد ساخت، اما اینگونه نشد؛ تا آنجا که رخنه به حریم خصوصی به جهان مجازی نیز پاکشیده است و در زمانه انفورماتیک و افزارهای مدرن ارتباطی، اطلاعات سالیان برخی افراد، یکشبه به یغما میرود و یا دستبرد به اسناد برخی، برایشان رسوایی به ارمغان میآورد. زن ومرد استرالیایی از هم جدا شده بودند و مرد تا زمانی که نمرد، کسانش نفهمیدند زن پیشین متارکه کردهاش، در اتاقش دوربین کار گذاشته و از حسابش برداشت میکرده است.
شاید بتوان گفت که اینترنت، جای انتشارِ کهکشانیِ اطلاعات است و جای حفظ اطلاعات نیست. تلفن همراه نیز همین سرنوشت راه یافته است. اگر کسی تا دیروز به آن در دست دیگری به بهانه آگاهی از «برندش» مینگریست، امروز مینگرد، چون از سوژهشدن و عکسگرفتن از خود میترسد. راهزنان دیروز را حتی در پرتترین نقاط جهان دستگیر میکردند، ولی امروز راهزنان اینترنتی حتی در ساختمان بغلی هم قابل شناسایی نیستند.
بیدر و پیکریِ جهانِ مدرنِ امروز، بیشباهت به جهان کهنه دیروز نیست. قدیمها در یک روز پاییزی، کسی در خانه ما را زد و گفت«روی دیوار شما با رنگ، نام من نوشته شده است و این که خیانتکارم!» پدرم گفت «خبر ندارم. به خدا ما صاحب دیوار خودمان نیستیم آقا!»
اینترنت هم مانند دیوارهای شهر، بیصاحب است. آتش افشاگری در اینترنت، دامن افشاگر را نمیگیرد. قربانی نمیداند به کجا و از کی به کی شکایت کند. انگار مثلا عکسهای رسواکنندهاش نه در یک رسانه، بلکه به یکی از دیوارهای شهر کوبیده شده است. یکی از قربانیان دسیسههای جهان مجازی در وبسایتش مینویسد: با دیدن عکسهای خصوصیام در اینترنت، احساس پوچی میکنم. زمان برایم ایستاده و نمیتوانم ادامه دهم.و دیگری میگوید که در خفا از وی عکسهایی گرفته شده است که از وجود آنها در اینترنت بیخبر بوده و از زمانی که یکی از دوستانش، به وی اطلاع داده، دچار شوک شده است و ترسی شبیه «فوبیا» وی را در برگرفته است که چگونه، خلوتترین گوشههای زندگیاش در معرض دید دیگران قرار دارد.
وی معتقد است که در جهان «الکترونیکچیره» امروز، برخی افراد از ابزارهای دیجیتالی برای اهداف خود سود میبرند. کافی است قدم به خیابان بگذارید تا بی آن که خبردار شوید، چپ وراست از شما فیلم و عکس گرفته شود؛ یا با وسایلی که در تصورتان هم نمیگنجد، به دنج شخصی و فردی زندگیتان رسوخ کنند.
ع. درویشی
اطلاعات