گسترش فرمولهای مثبتاندیشی
شهروندان – افشین طباطبایی جامعهشناس:
بسیاری از واژگان و مفاهیم اجتماعی هستند که در بسیاری از مواقع در یکدیگر قلب میشوند. این قلب شدن درنهایت میتواند عامل بسیاری از مشکلات اجتماعی شود.
برای مثال زمانی که مفهومی چون همکاری با مفهومی چون پارتیبازی در یکدیگر قلب میشوند، مفهومی چون همکاری دچار بدفهمی شده و درنهایت میتواند در مناسبات اجتماعی و از سویی همکاریهای بین فردی و اجتماعی اثرات مخربی برجای گذارد.
البته در این خصوص باید بر این نکته تاکید کرد که در جامعهای که در آن شایسته سالاری به درستی اجرا نشود و افراد با دستاویزی چون روابط و مناسبات بینفردی به امکانات شغلی و… دست یابند، چنین اتفاقی به راحتی رخ میدهد. از سوی دیگر این تصور غلط در جامعه ما نشأت گرفته از بدبینیها است.
زمانی که جامعه دچار بدبینی مزمن باشد، بسیاری از مفاهیم به درستی امکان هضم و جذب نخواهند یافت و به همین دلیل هم در عرصه عمل نمیتوانند آنطور که باید و شاید اثر گذارند.
قلب مفاهیم و گاهی نهادن اسمی روی فعلی زشت و نادرست نهتنها در حوزه مفاهیم اجتماعی به صورت کلان دیده میشود، بلکه چنین امری در حوزه مفاهیم خرد نیز وجود دارد و از سویی این مشکل را در حوزه روابط خانوادگی نیز بسیار مشاهده میکنیم.
برای مثال مفهومی چون عشق و دوست داشتن در روابط خانوادگی در بسیاری از موارد دارای وجههای ظاهری و غالبی میشود و مفهومی به خود میگیرد که در عمل با واقعیت بسیار متفاوت است و در حقیقت درونش با بیرونش بسیار متفاوت است.
اما راهکار رهایی از این معضل در این است که در ابتدای امر مدیریت ذهنمان را به دست گیریم و آن را به سمت مثبتاندیشی هدایت کنیم. برای مثال اگر فردی را به مدت طولانی در اتاقی تاریک نگاه داریم، زمانی که او را از آن اتاق خارج کنیم و با آفتاب مواجه سازیم، بدون شک نمیتواند آن را تحمل کند.
به این ترتیب باید تلاش کرد تا با آگاهی دادن به افراد، ذهن و روان آنها را روشن سازیم تا بتوانند مفاهیم گوناگون را از یکدیگر تفکیک دهند و این امر نیز با گسترش فرمولهای مثبتاندیشی از سویی و درک درست از واژگان و عمل از سوی دیگر محقق خواهد شد.