ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
سیدرضا اکرمی رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاست‌جمهوری

‌از ملت‌های دیگر باسوادتریم

شهروندان:
بحث درباره سواد، به این دلیل که امروزه، هر بخش از آموختن سواد (به معنای عام آن) به موضوعی تخصصی بدل شده است، به تعیین تکلیف معنا و مقصودمان از چنین موضوعی، ربط پیدا می‌کند و باید ابتدا، منظورمان را از سواد، مشخص کنیم؛

سیدرضا اکرمیاگر قرار است درباره سواد صحبت شود، باید مشخص کنیم درباره سواد و مطالعات عمومی حرف می‌زنیم یا سوادی که از مدارک رسمی و از سوی سیستم آموزشی ارایه می‌شود.

این اعتقاد توسط برخی منتشر می‌شود که سواد در جامعه ما سطح مطلوبی ندارد، یا عده‌ای این سوال را از بعد منفی آن طرح می‌کنند که با وجود تلاش‌ها و فعالیت‌هایی که در این حوزه انجام شده، مردم چقدر از سواد بهره برده‌اند؟ با نگاهی به آنچه در کشور ما روی داده، باید تاکید کرد که در مقایسه با دیگر کشورها، وضع ما از این نظر خوب است و نسبتا اوضاع مطلوبی داریم. اگر قرار باشد از نظر مسائل اجتماعی و سیاسی مقایسه‌ای صورت گیرد، به‌نظر من هوش مردم ما با توجه به ابراز نظر و حضور آنها در صحنه سیاسی و اجتماعی (که نشانه‌ای از سواد عمومی است) در مقایسه با سایر ملل، بهتر است.

نمونه‌ای که برای این موضوع ذکر می‌کنم (و به نظر می‌رسد همه بر آن اتفاق‌نظر داشته باشیم) این است که ما پس از انقلاب اسلامی، بیش از ۳۰ انتخابات (شامل رفراندوم جمهوری اسلامی، قانون اساسی، بازنگری قانون اساسی، انتخابات ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، خبرگان رهبری و شوراها) در کشور برگزار کرده‌ایم و اگر آمار مشارکت مردم در این انتخابات را ملاحظه کنیم، خواهیم دید در تمام انتخابات آمار مشارکت، بیش از ۵۰‌درصد است؛ در برخی موارد، مشارکت به ۸۵‌درصد هم رسید یا در رفراندوم اوایل انقلاب مشارکت مردم در انتخابات، ۹۸‌درصد بود. با این توضیح اگر منصفانه و به دور از تعصبات رایج نتیجه‌گیری کنیم، این موضوع دلیل بر موثر بودن سواد عمومی در افزایش آگاهی و شعور سیاسی- اجتماعی مردم ایران است و برخلاف مباحث مطرح شده، این‌گونه نیست که عده‌ای بحث‌هایی منفی درباره سواد عمومی مردم مطرح می‌کنند.

با این حال اگر توقع از سواد به این معنا باشد که انتظار داشته باشیم، نظم و انضباط در جامعه ما به دلیل تاثیرگذاری سواد در رفتارهای اجتماعی بیشتر باشد، یا عموم مردم ما، بیشتر قانونگرا باشیم تا قانون‌گریز، بحث‌های دیگری مطرح می‌شود و این موضوعات به پارامترهایی غیر از سواد عمومی، بسته است و موضوعات دیگری پیش می‌آید که بحث درباره آنها در این مجال نمی‌گنجد. درمجموع با توجه به نمونه‌های ذکر شده، اعتقاد شخصی من این است که وضع سواد عمومی مردم را بهتر از دیگر کشورها می‌دانم. یک مقایسه سهل‌الوصول این است که اگر ۱۰ سوال از مردم دیگر کشورها (کشورهای اروپایی و آمریکایی) بپرسیم و همان ۱۰ سوال را برای مردم کشور خودمان طرح کنیم، توجه به پاسخ‌ها نشان خواهد داد یقینا سواد و سطح آگاهی‌های عمومی مردم ایران بیشتر از دیگران است.

موضوع دیگری که به‌عنوان عامل منفی در برداشت از سطح سواد عمومی مطرح می‌شود، این است که برخی، چنین طرح می‌کنند که چون مردم هر ۸ ‌سال (بیشتر یا کمتر) به سوی یکی از گروه‌های سیاسی گرایش پیدا می‌کنند و انتخاب سیالی دارند، بنابراین دریافت درستی از شرایط ندارند و این نشان‌دهنده کم‌تاثیری سواد در مردم ایران است! معتقدم این موضوع، گیر دیگر دارد و این‌که چرا مردم ما هر ۸ سال یا ۴ سال، نگاهشان عوض می‌شود، علی‌القاعده به این دلیل است که تشکل‌ها در کشور ما ضعیف‌اند. ما در کشور از این ناحیه ضعف داریم و تشکل‌های شناسنامه‌داری که بتواند علی‌الدوام با مردم در ارتباط باشند، در کشور وجود ندارد؛ حزب‌ها در کشور ما فعال و شناسنامه‌دار نیستند بنابراین حاصل این ضعف، این است که هر دوره، بازتاب متفاوتی با دوره قبل دیده می‌شود. نکته دیگری که به نظر می‌رسد در این زمینه موثر باشد، این است که نمی‌گذارند ما مطابق برنامه خود عمل کنیم. اگر توجه داشته باشیم، خواهیم دید، تبلیغاتی وسیع در حوزه بین‌الملل، علیه مردم ما وجود دارد.

چنین عاملی بر مردم ما (به‌طور عمومی) هم اثر مثبت دارد و هم منفی؛ اگر آنها که علیه ملت ما هستند (کشورهای متخاصم و تعداد زیادی از رسانه‌های فارسی‌زبان) بگذارند ما به حال خودمان باشیم و بگذارند خودمان گزینش و انتخاب کنیم، قطعا اوضاع از اساس فرق خواهد کرد؛ این موضوعات نشان‌دهنده کم‌سوادی، بی‌تاثیری سواد عمومی یا مشکل‌دار بودن مردم نیست (عده‌ای به این دلیل موضوع را به سواد ربط می‌دهند چون علی‌القاعده انتظار این است، افرادی که سواد دارند به دلیل مطالعاتی که انجام می‌دهند، راه مشخصی طی می‌کنند و اعتقادات نسبتا ثابتی خواهند داشت چون اعتقاداتشان پایه مطالعاتی دارد) بلکه مقدار زیادی به اقتضائات انقلاب ما هم بستگی دارد؛ بالاخره در این کشور انقلاب شده، مردم به آن اعتقاد دارند و در صحنه‌های مختلفش حضور می‌یابند.

انتخابات ۹۲ را ببینید، این انتخابات کاملا نشان‌دهنده سواد سیاسی مردم و افزایش سطح شعور و آگاهی آنهاست. بعد از انتخابات هم موضوع مذاکرات ژنو به‌عنوان موضوعی بسیار بااهمیت پیش آمد و مردم به طرق مختلف، خواستند اظهارنظر کنند و در مقاطع مختلف هم حمایت خود را از این موضوع، اعلام کردند، اینها همه نشان‌دهنده هوش و رشد مردم است که گاهی تند و گاهی کند اعمال می‌شود اما وجود دارد و مردم ما به‌دلیل دانش عمومی‌شان نسبت به اصل موضوع اظهارنظر می‌کنند.

عده‌ زیادی از مردم به این دلیل که به بیگانه اعتماد ندارند و به این آگاهی رسیده‌اند که آنها در موارد مختلف به ما دروغ گفتند، دانش خوبی نسبت به عملکرد بیگانه به دست آورده‌اند و موضع‌گیری آنها نیز نشان‌دهنده این دانش و آگاهی است. بنابراین باتوجه به نمونه‌های زیادی که ذکر شد این موضوع، یعنی بی‌دانشی و سطح پایین سواد عمومی مردم را رد می‌کنم و آن را قبول ندارم و اگر مواردی هم مطرح شده، صد البته به دلیل موج‌های به وجود آمده در سطح جامعه است که همه‌اش هم دست ما نیست.

به موازات این موضوع، غیر از سطح سواد و تاثیرگذاری آن، بحث دیگری که مطرح می‌شود، کیفیت سواد در کشور است که آن را هم مناسب می‌دانم هرچند کیفیت سواد در کشور ما مطلوب نیست. در این زمینه باید توقعاتمان را معتدل کنیم و باید بدانم، در این زمینه چقدر کار و سرمایه‌گذاری کرده‌ایم که به همان میزان توقع داریم؟ واقعیت این است که مردم ما به کتاب، روزنامه و محصولات مکتوب، پول نمی‌دهند و سرانه مطالعه در کشور پایین است. این اشکال به‌عنوان عامل منفی بزرگ وجود دارد و آن هم به این دلیل است که فرهنگ ما فرهنگی شفاهی است.

به همین دلیل مردم ما به تماشای مناظره بیشتر از مطالعه کتاب تمایل دارند، در چنین فضایی است که مردم برای مطالعه و محتوای مکتوب، کم مایه می‌گذارند، یکی از دلایل مهم دیگر هم این است که مردم، گرفتاری‌های خود را دارند و به این دلیل که ما از نظر اقتصادی مشکل داریم و مردم هم از این مشکلات تاثیر می‌پذیرند، رفتار فرهنگی‌شان متغیر می‌شود. به هرحال این موضوعی واضح است وقتی افراد از نظر اقتصادی مشکل داشته باشند (مشکلات اقتصادی حرف اول را در امور روزمره می‌زند) کمتر به امور دیگر اهتمام خواهند ورزید؛ به عبارتی در زمانی که مشکلات اقتصادی وجود داشته باشد و امور را تحت‌تاثیر خود قرار دهد، حس و حال اموری که مربوط به فرهنگ باشد کمتر وجود خواهد داشت. وقتی پای معیشت می‌لنگد، سینما رفتن و کتاب‌خریدن معنایی پیدا نمی‌کند.

به هر روی با توجه به تمام آنچه گفته شد، جمع‌بندی تام این موضوعات این است که سواد عمومی در جامعه ایرانی مطلوب و در مقایسه با سایر ملل افزون‌تر است که در مواقع نیاز، تاثیر مثبت خود را نشان داده است.

به‌طور کلی وقتی درباره سواد صحبت می‌کنیم این بحث پیش می‌آید که مدارک رسمی ارایه شده در زمانی که باید محتوایی ارایه کند، کارآیی ندارد.

شهروند

برچسب‌ها :