ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
جوانمردی و بررسی عوامل از میان برنده آن در جامعه در گفت‌وگو با امان‌الله قرایی‌مقدم

گذار از دوره قهرمانی

شهروندان:
جوانمردی و فتوت، پیشینه ‌هزار ساله‌ای در کشور ما دارد. داستان‌ها، روایات و قصه‌های بسیاری که از پهلوانان، قهرمانان، جوانمردان و رادمردان نقل می‌شود، صحه بر این گفته می‌گذارد.

امان‌الله قرایی‌مقدماما بنا به دلایلی، هر روزی که می‌گذرد، این فتوت و سنت مردانگی، کمرنگ‌تر می‌شود و رو به افول و اضمحلال حرکت می‌کند. دلایل زیادی را می‌توان در تعداد عوامل موثر بر این حرکت نزولی به‌حساب آورد؛ عواملی مثل بی‌اعتمادی، صنعتی‌شدن جامعه، اقتصاد نیمه‌جان، از میان رفتن معنویت، عدم احساس مسئولیت، خودخواهی و… که در کنار هم می‌توانند به ریشه‌دار‌ترین ارزش‌ها و سنت‌ها، ضربه وارد کنند. در این باب، گفت‌وگویی داشتیم با دکتر امان‌الله قرایی‌مقدم، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه که از نظر می‌گذرانید؛

  • مقوله جوانمردی در سنت و پیشینه فرهنگی – اخلاقی جامعه ایران، از نگاه جامعه شناسی، چه جایگاهی دارد؟

در تاریخ ایران باستان، مسأله رادمردی، جوانمردی، گذشت و ایثار، سابقه چند‌هزار ساله دارد. همه اینها را می‌توان در داستان‌هایی نظیر شاهنامه، گودرز، رستم و سهراب و افراسیاب مشاهده کرد. رستم یکی از الگوهای جامعه سنتی ایران است؛ چراکه او اهل گذشت، ایثار و رادمردی است. اینها نمایانگر سنت و پیشینه فرهنگی و سنتی ما هستند که با جوانمردی و پهلوانی، گره خورده است.

به‌طورکلی، مسئولان جامعه ما چه در گذشته و چه درحال حاضر، مردم جامعه را برای حرکت به سوی جوانمردی و رادمردی، تشویق نکرده‌اند؛ یعنی آنها با رفتار و گفتارشان در سطح جامعه، طوری برخورد نکرده‌اند که موجب تشویق مردم به رفتار جوانمردانه شود. سمک عیار و عیاران که به راستی جوانمردانی بودند و در دوره خوارزمشاهیان زندگی می‌کردند. کاری که آنها می‌کردند این بود که از ثروتمندان پول می‌گرفتند و به فقرا و تهی‌دستان می‌دادند و نمونه این ایثارگری‌ها در تاریخ ایران، بسیار زیاد بوده است. این ویژگی‌ها، یعنی جوانمردی، ایثار، کمک به نیازمندان و فقرا و تهی‌دستان، ویژگی‌هایی است که ما برای حضرت علی(ع) می‌شماریم. به دلیل همین خصوصیات است که جامعه و مردم ایران، حضرت علی(ع) را الگو و بزرگمرد ایثار و جوانمردی می‌دانند. علی(ع) کسی است که وقتی دشمنش به صورت او خدو می‌اندازد، از روی سینه دشمنش بلند می‌شود تا خشمش را فرو خورد. دستگیری از ایتام و فقرا و زنان بی‌سرپرست، همگی ریشه در فرهنگ باستانی ایران دارد. جلوتر که می‌آیید، به پهلوان اکبر خراسانی و پهلوان اکبر یزدی می‌رسید و بعد از آن، در دوران معاصر، به تختی می‌رسید که مربوط به دوران ما است. البته این افراد زیاد بوده‌اند؛ افرادی که همواره به‌عنوان یاری‌رسان و دستگیر مردمان جامعه بوده‌اند و از آنها در مقابل حاکمان ظالم یا فرا دستان زورگو، حمایت می‌کرده‌اند. مردم جامعه نیز همواره به دنبال چنین افرادی بوده‌اند تا خواسته‌های آنها را برآورده کنند و در مقابل زورگویان و مستبدان بایستند و حق آنها را از این افراد، استیفا کنند.

  • چه اتفاقی افتاده است که امروزه، چنین سنت و ارزشی از میان رفته است؟

این‌که چه اتفاقی افتاده است که اوضاع جامعه تغییر کرده و فتوت و جوانمردی از میان رفته یا بسیار کم شده است، باید گفت که روابط معنوی میان آدمیان از بین رفته است؛ مادی‌گرایی حاکم شده است؛ جامعه ما، دچار «آنومی»، یعنی دچار بی‌قاعدگی ارزشی، هنجاری و هنجارهای نهادینه نشده و فرو‌ریختگی فرهنگی شده است. چنین جامعه‌ای، جامعه بی‌سازمان است. «شاو مک کی» از جامعه‌شناسان مکتب شیکاگو، معتقد است، زمانی که جامعه، وارد فضای صنعتی می‌شود، دچار آنومی می‌شود. جامعه ما دچار بی‌اعتمادی است. اعتماد مردم به یکدیگر و به مسئولان و حاکمان کمرنگ شده است؛ در چنین جامعه‌ای نمی‌توان از جوانمردی، سخنی گفت یا چیزی شنید.

جامعه سنتی، جامعه‌ای بود که مردمانش به دنبال قهرمان بودند. اما دوره قهرمانی گذشته است و در دنیای مدرن و دوران کنونی، هرکس سعی می‌کند که خود یک قهرمان باشد. «ویکو»، تاریخ را به ۳ دوره تقسیم می‌کند؛ دوره الهی، دوره قهرمانی و دوره انسانی؛ و این چرخه ادامه می‌یابد و دوباره این دوره‌ها پشت سر هم تکرار می‌شوند. به عقیده او، هم‌اکنون، دوره انسانی است؛ دوره‌ای که انسان به چیزی گرفته می‌شود و محور و معیار همه چیز به شمار می‌آید. در این دوره، کسی به دنبال قهرمان نیست و حقیقتا بدا به حال مردمی که به دنبال قهرمانند؛ خوشا به حال مردمی که هر یک از آنها سعی می‌کنند یک قهرمان باشند. در «هیروئیسم» یا قهرمان پرستی، انسان منفعل است و هیچ تلاش و حرکتی در جهت تغییر وضع موجودش انجام نمی‌دهد. اما افرادی مثل «گوردون چایلد»، نویسنده، نظریه‌پرداز اجتماعی و انسان‌شناس انگلیسی و کارل کارکس، اعتقاد به انفعال انسان در تاریخ دارند؛ به‌طوری‌که انسان است که خود را نجات می‌دهد یا خود را شوربخت می‌کند. چایلد معتقد است: «انسان خود را می‌آفریند»؛ و به قول مارکس، «این آدمیانند که تاریخ را می‌سازند»؛ این افراد، دیدگاهی برخلاف دیدگاه افرادی مثل «میشله» دارند. میشله می‌گوید: «تاریخ، منظومه دلکشی است که از فراز سر آدمیان می‌گذرد و آدمیان را در او دخل و تصرفی نیست. اما حقیقت این است که چایلد و مارکس و افرادی نظیر آنها بر زبان می‌آورند. بنده نیز مانند آنها معتقدم که انسان‌ها، خود، مسئول سعادت یا نگون‌بختی خویش هستند و لذا باید به دست خود، سرنوشتشان را رقم بزنند. جامعه صنعتی، به دنبال قهرمان نیست. گرچه ایثار، گذشت، جوانمردی و فتوت، بسیار پسندیده و خوب است، اما نباید یک نفر را قهرمان کنیم؛ به‌طوری که همه آمال و آرزوهایمان به دست او محقق شود. نباید نقش خودمان را در جامعه فراموش کنیم.

  • بسط و ترویج چنین آموزه‌های اخلاقی و دینی در جامعه چگونه و برعهده چه کسانی است؟ و چگونه محقق خواهد شد؟

این برعهده نظام اجتماعی است که افراد را با ایثارگری، فتوت و جوانمردی آشنا کند و آنها را این‌گونه بار بیاورد و این امر با تبلیغات از طریق رسانه‌ها محقق می‌شود. گرچه این، شرط لازم و ناکافی است و شرط مهم دیگری که باید پیش از این تبلیغات، محقق شود، این است که افراد بلندپایه چه در مقام سیاست، چه در اجتماع و چه در عالم هنر و به‌طورکلی همه کسانی که بیش از دیگران زیر ذره‌بین جامعه هستند، باید چنین رفتار ایثارگرانه و جوانمردانه‌ای را از خود نشان بدهند و با این کار، چنین ارزش‌هایی را به جامعه القاء کنند. چنین رفتار‌ها و سنت‌های نیکویی، در جامعه ما ریشه دارد و برای همین، مسیر سختی را در پیش نداریم و به همین دلیل، این ارزش‌ها می‌توانند به سرعت، احیاء شوند.

شهروند