وقتی افتخار، افتضاح میشود
شهروندان:
کسانی که با مسائل و حوزه دانشگاهها و فارغالتحصیلان سطوح عالی آن آشنا هستند، به خوبی میدانند که یکی از افتخارات هر استاد یا دکتری این است که بگوید دوره تحصیلی خود را به صورت بورسیه فلان دانشگاه یا بهمان موسسه، گذرانده است.
در واقع بورسیه شدن به معنای تایید صلاحیت اولیه و پیشاپیش یک دانشجو است و نهتنها از طرح علنی آن پرهیز نمیکند، بلکه میکوشد که آن را با افتخار مطرح و آشکار کند.
اعتماد مینویسد: همچنان که نمرات و رتبههای کنکور نیز چنین است و کسی ناراحت نمیشود که قبولی او در کنکور اعلام شود، بلکه برعکس بسیار هم خوشحال میشود. اکنون باید ببینیم که در دولت اصولگرایان افراطی چه بر سر آموزش عالی کشور آمد که بورسیه شدن در آن نه تنها افتخار محسوب نمیشود، بلکه در حدی شده که از علنی شدن آن هم پرهیز میکنند.
به این اظهارات خوب توجه کنید: «مدیرکل وزارت علوم در دولت احمدینژاد در گفتوگو با یکی از خبرگزاریها گفته است: انتشار اسامی بورسیهها و اتهامزنی به آنها جرم است. مگر غیرقانونی بودن این بورسیهها ثابت شده که اسامی را منتشر میکنند؟» همچنین در نامه سرگشادهیی به نام تعدادی از بورسیههای داخلی و خارجی آمده است که: «قوه قضاییه مدارک دانشجویان بورسیه را بازبینی وبا تهمتزنندگان برخورد کند.»
وقتی که این جملات ر ا میبینیم، چیزی جز تعجب بیشتر به همراه ندارد. پیش از انقلاب دانشجویان مهندسی و پزشکی حاضر نبودند به خدمت ارتش شاه درآیند. در عین حال آن ارتش نیز احتیاج مبرمی به این تخصصها داشت. لذا برای تامین نیازهای خود با آزمون مستقل افرادی را بورسیه میکرد که بهطور طبیعی سطح علمی آنها در حدی نبود که در آزمون سراسری پذیرفته شوند، ولی مشکلی که این افراد داشتند، برچسب خوردن چنین نوع بورسیهیی بود، لذا تمام کوشش خود را میکردند که اسامی آنان در بخش آموزشی دانشگاه محرمانه باقی بماند.
در مقابل کسانی که براساس شایستگیهای علمی بورسیه شده بودند، ابایی نداشتند که اسامی آنان منتشر و دیگران مطلع شوند. پرسش این است که چرا انتشار اسامی بورسیههایی که میتواند موجب افتخار آنان باشد، زشت و ناروا تلقی میشود؟ تنها در یک صورت است و آن اینکه بورسیه شدن آنان ناروا باشد که نتواند افتخار محسوب شود. به علاوه اینان چه دانشجویانی هستند که نامهیی را امضا میکنند و از قوه قضاییه میخواهند که مدارک بورسیهها را بازبینی ولی با تهمتزنندگان برخورد کند؟! اگر مطمئن هستند که حقی را ضایع نکردهاند آیا بهتر نبود مینوشتند که قوه قضاییه ابتدا بورسیهگیرندگان متخلف و بورسیهدهندگان به آنان را با مجازات مواجه کند و اگر چنین موردی نبود، با اتهامزنندگان برخورد کند؟ به علاوه هنوز علیه فرد مشخصی اتهام زده نشده، بلکه وزارت علوم تحلیلی کلی از تخلفات در بورسیهها را ارائه کرده است، مقصود آنان هم بیشتر توجه دادن مسوولیت به مسوولان پیشین وزارت علوم بوده، پس چرا برخی از افراد بورسیه شده ناراحت هستند؟
آیا بهتر نبود این افراد هر کدامشان با ذکر سوابق علمی خود میگفتند که چرا و چگونه بورسیه شدهاند و از این طریق از بورسیهکنندگان خود قدردانی میکردند یا حداقل اینکه حساب خود ر ا از بورسیههای غیرقانونی جدا میساختند؟ آیا بهتر نبود که آنان هم خواهان رسیدگی به بورسیههای غیرقانونی و لغو بورسیه آنها میشدند تا اعتماد خود را به صحت بورسیهیی که گرفتهاند نشان دهند و با افتخار آن را در کارنامه علمی خود قید کنند؟
تردیدی نیست که فقط در بخشی از این بورسیهها تخلف شده است ولی مگر قرار بود که همه آنها براساس تخلف، پارتیبازی و فساد باشد؟مگر وقتی که میگوییم در فلان اداره فساد زیاد است به معنای آن است که همه کارمندان و مدیران آن رشوه میگیرند؟ روشن است که پاسخ منفی است ولی آیا به این دلیل نباید هیچ سخنی را گفت؟ آیا بهتر نیست کارمندان سالم آن موسسه نیز همراه با منتقدان شوند و برای حراست از آبروی شخصی، خواهان رسیدگی به تخلفات و فساد در اداره خود شوند؟متاسفانه در جریان اخیر وزارت علوم نیز ملاحظات بیپایهیی را رعایت کردند که ظاهرا نتیجهبخش نبوده است.
این وزارتخانه موظف است نه تنها بورسیههای دولت قبل بلکه بورسیههای دولتهای پیش از آن را هم با ذکر دلایل و شرایط بورسیه شدن آنان و احیانا با ذکر توصیههایی که صورت گرفته، منتشر کند و از این به بعد نیز اسامی همه بورسیهها حتی اگر منتشر نمیشود در اختیار هر کسی که بخواهد قرار گیرد. شفافیت رکن اساسی مبارزه با فساد است. اگر نهادهای دولتی و حکومتی موظف شوند که این اطلاعات عمومی را در اختیار مردم قرار دهند، طبعا دیگر کسی جرات نمیکند که تقاضای بورسیه غیرقانونی کند و آن را به مهر محرمانه ممهور کند! تا از چشم مردم پنهان بماند.
اگر نمایندگان مجلس در استیضاح وزیر علوم صادق هستند، ابتدا این درخواست را قطعی کنند که همه اسامی بورسیهها و مستندات آنها در اختیار افکار عمومی قرار گیرد. تنها راهی که مانع از تبدیل افتخار به ننگ میشود، همین است.