ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

سیاست‌های سیندرلایی سقوط شرافت دانشگاهی

شهروندان – معصومه قاراخانی*:
بخشی از سیاست‌های اجتماعی دولت‌‌ها، شامل آن دسته از خدمات فردی است که فقط گروه‌هایی خاص را دربرمی‌گیرد. از این خدمات که تحت عنوان خدمات «سیندرلا»یی یاد می‌شود، افرادی بهره‌مند می‌شوند که دچار آسیب‌‌های ویژه و خاصی هستند و به‌گونه‌‌ای نیازمند خدماتی برای رفع ناتوانی‌هایشان‌اند.

بورسیه اما برخی دولت‌ها خدمات سیندرلایی را از معنای واقعی آن تهی کرده و خدمات را در اختیار گروه‌هایی قرار می‌دهند که نه آسیب‌پذیر هستند و نه ناتوان، اما شاید خاص باشند.

در چنین شرایط ویژه‌ای، خدماتی که در زمره خدمات عمومی هستند و قرار است به‌طور عادلانه در دسترس همگان باشد و شهروندان در شرایطی برابر از این خدمات بهره‌مند شوند، در اختیار گروه‌های خاص قرار می‌گیرد. به این ترتیب سیاست‌های سیندرلایی، میان‌بری می‌شوند برای دستبرد گروه‌های خاص به خدمات و اعتبارات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی عمومی.

ازجمله این سیاست‌های سیندرلایی، اعطای سه‌هزار بورسیه دکترا در دولت پیشین است. گونه‌ای رانت که فقط مختص برخورداری ناعادلانه از منابع اقتصادی نیست، بلکه می‌توان از آن به رانت و رانت‌خواری دانشگاهی و سوءاستفاده از اعتبارات علمی و دانشگاهی یاد کرد.

چه سه‌هزار‌میلیاردتومان سرمایه اقتصادی یک کشور و چه سه‌هزار مدرک و اعتبار دانشگاهی و سرمایه فرهنگی کشور باشد؛ فقط نوع و کیفیت جبران سرمایه تاراج‌شده و بربادرفته متفاوت است. شاید بتوان با فروش نفت یا ضبط اموال غارتگران منابع اقتصادی تا حدودی بخشی از منابع ازدست‌رفته را جبران کرد، اما تاراج سرمایه فرهنگی کشور را چگونه می‌توان جبران کرد؟

هم‌اکنون دامنه این حاتم‌بخشی دامن جامعه علمی و دانشگاهی ایران را گرفته است، تا جایی که وزیر علوم را تا «برزخ استیضاح» پیش برده است. این برزخ را برخی از نمایندگان محترم مجلس که دلواپس «وضعیت بلاتکلیفی دانشجویان [بورسیه‌های سه‌هزاری] هستند و سعی دارند تا پیش از شروع‌ سال تحصیلی جدید شرایطی را فراهم کنند تا این وضع اصلاح شود» برپا کرده‌اند.

برخی از نمایندگان محترم مجلس که درباره «تبعات سیاسی، اجتماعی و هزینه‌های سنگینی که عملکرد وزیر علوم برای کشور دارد» نگرانی خود را ابراز کرده‌اند، اما هیچ اظهار نگرانی درباره تبعات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی تاراج سرمایه فرهنگی و علمی و شرافت دانشگاهی در ایران نکرده‌اند.

تلاش برای ورود و غیرقانونی سه‌هزار نفر بورسیه به‌عنوان دانشجو به دانشگاه‌ها و در مواردی بدون احراز شرایط لازم «صلاحیت علمی کافی و شرط سنی و… برای دریافت بورسیه» چیزی جز به سخره گرفتن شرافت دانشگاهی و افتادن بیشتر در مرداب هنجارشکنی اخلاق علمی و حرفه‌ای ندارد.

معمول بوده است تا افراد مستعد، نخبه و خلاق را جذب دانشگاه‌ها کنند تا بر اعتبار دانشگاه‌ها بیفزایند نه این‌که ته‌مانده اعتبار دانشگاه‌های ایران را به این و آن بذل و بخشش کنند. این مغایر با پیام روشن امام (س) است که «اگر دانشگاه اصلاح شود کشور هم اصلاح می‌شود».

اهمیت مسأله سه‌هزار دانشجوی بورسیه تا حدی است که به صراحت می‌توان گفت این مسأله تنها و فقط مسأله دولت، وزارت علوم و وزیر علوم نیست، بلکه مسأله جامعه دانشگاهی و علمی ایران و نظر به تبعات آن مسأله جامعه ایران است؛ پس مساله‌ای ملی است. چرا که «اگر دانشگاه فاسد شود، کشور هم فاسد می‌شود».

شیوع فساد و نفوذ رانت به فضای علمی و دانشگاهی کشور، ایجاد شرایط ناعادلانه برای دستیابی به فرصت‌های اجتماعی و فرهنگی، از بین رفتن شرافت دانشگاهی و گسترش بی‌اخلاقی در نهاد علم و دانشگاه ایران، تبعات منفی و مخرب ورود مدرک‌بگیران بی‌تعهد و کم‌سواد به فضای اشتغال، تقویت چرخه‌ بازتولید کم‌‌سوادی و بی‌سوادی در آموزش عالی و فقدان فرصت برای فرزندان فرهیخته ایران در دستیابی به خدمات اجتماعی و فرهنگی تنها بخشی از تبعاتی است که چنین بسته‌های سیندرلایی می‌تواند ایجاد کند.

وقتی عده‌ای مورد این دست حمایت‌های خاص قرار می‌گیرند، باید حامیان آنها با رعایت انصاف به چند پرسش، پاسخ عالمانه و بی‌طرفانه دهند:

آیا دلواپس شرافت علمی و حرفه‌ای دانشگاه‌های ایرانی هم هستند؟

آیا دلواپس مهاجرت سالانه هزاران نخبه ایرانی هم هستند؟

آیا دلواپس هزاران فارغ‌التحصیل بیکار هم هستند؟

بر شمار این پرسش‌ها می‌توان افزود، اما دست کم و به‌طور نمونه پاسخ به همین چند پرسش که ناظر بر مسائل اصلی وزارت علوم است و اکنون نهاد علم در ایران با آن روبه‌رو است مستلزم این است که نه‌تنها وزیر محترم علوم بلکه همه دلسوزان علم و معرفت و نیز جامعه علمی و دانشگاهی و نمایندگان محترم مجلس ایران نگران این گونه ویژه‌گرایی‌ها و حراج و تاراج اعتبار و شرافت علمی و دانشگاهی باشند.

نقش مقامات راهبردی به‌ویژه رئیس‌جمهوری محترم و رئیس مجلس محترم و آن دسته از نمایندگان ملت که خود از فرهیختگان و دانشورزان و معتقد به حفظ شرافت دانشگاه و علم هستند، در این میان قابل اغماض نیست. تاریخ علم در ایران گواهی خواهد داد که همواره مردمان دانشمند و دانش‌دوست و شریفی حافظ نهاد علم در دوران تلاطم بوده‌اند تا این چشمه زاینده و زلال و راهبر جامعه را از حواشی و تلاطمات متعدد بازدارند. اکنون باید دید با چه تدبیری حفظ شرافت علم و نهاد دانشگاه میسر است؟

*جامعه‌شناس

شرق

برچسب‌ها : ,