تلویزیون از سینما پرمخاطبتر میشود
شهروندان:
«آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» جدیدترین ساخته بهروز افخمی اینروزها روی پرده است. به همین دلیل با مهدی فخیمزاده بازیگر نقش پرویز به گفتوگو نشستیم.
برای بازی در این فیلم، سعی کردم چیزی که در ذهن بهروز افخمی بود را پیاده کنم. اولینبار که سناریو را خواندم به نظرم رسید که نقش برای عزتالله انتطامی نوشته شده است. اولین جلسهای که بعد از خواندن فیلمنامه، با بهروز افخمی داشتم همین نکته را گفتم، اینکه اگر این نقش را برای انتظامی نوشتی یا از من میخواهی ادای او را درآورم، من نمیتوانم بازی کنم. حس کردم در برخی دیالوگها یا صحنهها گاهی تکیه کلامهای انتظامی و حالات بازی او به چشم میخورد. اما بهروز گفت که اینطور نیست. بههرحال بازی در این فیلم هم برایم آسان بود و هم سخت.
- سختیهایش چه بود؟
یکی از سختیهایش مربوط به حالات رفتاری این شخصیت بود. مثل زمانهایی که عصبانی میشد و بشقاب درمانی میکرد. پرداخت شخصیت پرویز دیوانبیگی بیشتر مربوط به نگاه بهروز افخمی است. بهروز تسلط خوبی بر تکتک شخصیتهای فیلماش داشت. از نظر من، بهروز قبل از فیلمبرداری، ریزهکاریهای شخصیتی پرویز دیوانبیگی و سایر نقشها را دیده بود. وقتی از بهروز افخمی و تسلطش روی کارگردانی حرف میزنم، میدانم که یککارگردان با چه پیشزمینهای سر کارش حاضر میشود.
بهروز هم حتما در من چیزی دیده که من را برای بازی در نقش پرویز دیوانبیگی انتخاب کرد. غیر از ریزهکاریهای نقش که با بهروز افخمی دربارهاش زیاد صحبت کردیم، نکتهای که بهلحاظ ظاهری، بهروز مدام روی آن تاکید میکرد این بود که موها باید سفید شود و سبیلها، کشیده. آنقدر روی فرم سبیلهای من اصرار داشت که چند روزی که از کار گذشت با گریم سبیلها را به فرم دلخواهش تغییر داد و باز هم میخواهم بگویم که او این شخصیت را با همه ریزهکاریهایش در ذهن داشت.
- نقشی که شما در این فیلم ایفا کردید، در عین حال که بازی متفاوتی در کارنامه کاری شماست، مورد اقبال بسیاری از منتقدان قرار گرفت. الان که به بازی خودتان نگاه میکنید، از حاصل کار راضی هستید؟
وقتی در جشنواره میشنیدم، مردم به اتفاقات فیلم میخندند، تعجب کردم. چون خودم فیلم را ندیده بودم. وقتی فیلم را دیدم متوجه شدم که افخمی چه نکاتی را در کار لحاظ کرده است و حاصلش برای من رضایتبخش است و اینکه بازی من موردتوجه منتقدان و مردم قرار گرفته است، بسیار خوشحالم. در این فیلم با بازیگران خوبی همکاری داشتم که هرکدام از آنها نقششان را بسیار خوب ایفا کردند.
خانم گوهر خیراندیش، بازیگر شیرین و مسلطی است و همکاری با او تجربه بسیار خوبی بود. همینطور همکاری با رامبد جوان که قبلا تجربه کارکردن با او را در سریال «ولایت عشق» داشتم، خانم شیرمحمدی هم نویسنده بسیار خوبی است و بعد از بازی در فیلم کتاب او -که فیلمنامه از آن اقتباس شده بود خواندم- که نوشته بسیار خوبی است و برای اولینبار با مانی حقیقی همکاری کردم که او هم هنرپیشه شیرینی است. در کل، فکر میکنم بهروز افخمی در این فیلم مجموعهای از هنرپیشههایی را دور هم جمع کرده بود که سابقه ایفای نقشهای شیرین را داشتند و این اتفاق بسیار خوبی بود.
- شما از جمله کارگردانهایی هستید که از سینما به تلویزیون رجعت و کمکاربودن در سینما را انتخاب کردید. در طول سالهای اخیر هم سهم بیشتر آثاری که از شما دیدم، نویسندگی و کارگردانی آثاری بوده که درونمایه پلیسی داشته و مخاطبان زیادی را با خود همراه کرده است. چرا این علاقه را در سینما پیگیری نمیکنید؟
بله، من کارم را در سینما شروع کردم و زمانی که دو فیلم «همسر» و «تاواریش» را ساختم، استقبال بسیار خوبی از طرف منتقدان و مردم به این فیلم شد. همان زمان تشخیص دادم که بهتر است به سمت کار در تلویزیون بیایم. بهانه این تصمیم هم رفتن آقای لاریجانی (رییس وقت سازمان صداوسیما) از وزارت ارشاد به تلویزیون بود. با حضور آقای لاریجانی در تلویزیون، سیمافیلم هم با حضور آقای حیدریان قوت گرفت و آقای حیدریان، از کارگردانهایی که در سینما فعال بودند، دعوت کرد تا با تلویزیون همکاری کنند. من هم داوطلب شدم تا این مدیوم را تجربه کنم.
خیلیها به این تصمیم من خرده گرفتند، میگفتند تلویزیون برای کسانی است که در سینما به آنها کار نمیدهند و من معتقد بودم که تلویزیون در سالهای آینده از سینما پرمخاطبتر خواهد شد و بهتر است ما که کارمان را در سینما آغاز کردیم، کار در تلویزیون را هم یاد بگیریم.
تا پیش از حضور در تلویزیون، من و امثال من که کارمان را از سینما شروع کرده بودیم، عادت کرده بودیم که نتیجه کارمان را روی پرده سینما ببینیم و کارکردن در تلویزیون، عادت یککارگردان سینما به لحاظ بینش و دکوپاژ را به هم میریزد. وقتی وارد تلویزیون شدم، قصد داشتم تا کاری بر حسب طنز موقعیت بسازم، اما خیلی اتفاقی ساخت سریال «تنهاترین سردار» به من پیشنهاد شد و انجامش دادم. همان چیزی که حدس میزدم اتفاق افتاد، بیشتر قابهای من در این سریال، سینمایی بود و نگاه من همچنان نگاه پرده سینما بود. اگر همین امروز هم تصمیم بگیرم که فیلم سینمایی بسازم، نمیتوانم نگاه تلویزیون را نادیده بگیرم. چراکه هر فیلمی که در سینما اکران میشود بزودی سر از شبکه نمایش خانگی در میآورد و باز هم مخاطبان اثر در خانههایشان فیلم را نگاه میکنند.
- با اتفاقاتی که مدتی قبل در کانون کارگردانان رخ داد و متنی که شما مبنی بر اختلافات درون صنفی رسانهای کردید و بازتابهای زیادی هم به همراه داشت، ظاهرا دیگر قصد فعالیت صنفی را ندارید. این تصمیم شما جدی است؟
سالها کار صنفی میکردم و در یکمقطعی این کار را رها کردم. بار دیگر دوستان آمدند و خواستند که به فعالیتهای صنفیام ادامه بدهم و من پذیرفتم. تصمیم داشتم از فعالیت صنفی کنارهگیری کنم اما ترجیح دادم طی نامهای همه آن چیزهایی که باید رسانهای میشد را بگویم و بعد بروم. دلیل اینکه آن نامه را نوشتم ابتدا این بود که احساس دینی به آقای رییسیان میکردم. به او ظلمی شده بود که من نمیتوانستم در مقابل آن سکوت کنم و لازم بود تا توضیحاتی درباره عملکرد کانون کارگردانان بدهم و احساس کردم دیگران هم باید در جریان این اتفاقات قرار بگیرند و اعلام کنم به چه دلیل استعفا میدهم. بعد از نامهای که نوشتم، دیگرانی آمدند و خواستند جواب من را بدهند که دیگر پیگیری نکردم. تصمیم ندارم دیگر کار صنفی انجام بدهم و این تصمیم جدی است. دوست دارم کار خودم را انجام بدهم. فیلم بسازم، بنویسم و بازی کنم.
بهناز شیربانی
شرق