ریشههای تقلبکاری کجاست
شهروندان – دکتر اصغر مهاجری*:
جوامعی که قادر به تولید یا باز تولید نیستند و امکان آفرینش و باز آفرینش در آنها کمتر است جوامعی هستند که رو به انحراف و آسیب تقلب میروند زمانی که توانمندیها و ظرفیتهای جامعه در راستای آرمانها و ایده آلهای آن به مرحله شکوفایی نمیرسند و افراد از تولید و باز تولید لذت نمیبرند، رخوت آنها را فرامیگیرد و به طرف سستی میروند.
آن هنگام فضا و بستر به گونهای فراهم میشود که افراد را به طرف نقص در کار یا تقلب، کم کاری یا کپی کاری پیش میبرد در چنین حالتی حتی وقتی میخواهند پژوهشی را تولید کنند آن را هم کپی میکنند یا به جای اینکه کالای خوب و با کیفیت تولید کنند کالاهای کم ارزش را با برند تقلبی روانه بازار میکنند و به جای آنکه محصول را خوب بسته بندی کنند فریب کاری میکنند. فریب کاری یکی از کارکردهای اینگونه فضاها است.
متأسفانه در جامعه ایرانی بخصوص در دهه اخیر بشدت از تولید و بازتولید فاصله گرفتهایم و عوامل متعددی به فاصله گرفتن از تولید و بازتولید کمک کرده است. علی رغم توصیههای بزرگان و نیز مباحث معرفت شناسی، فرهنگی و جامعه انگیزه کمتری برای غلبه بر این نوع بیانگیزگی در تولید و باز تولید در همه حوزههای هنری، فرهنگی، پژوهشی و دانش از خود نشان میدهد.
یکی از نکاتی که به غش در معاملات، کم فروشی و کپی کمک میکند این است که ما وارد یک فرهنگی شدهایم که این فرهنگ حالت تعارض و دوگانگی زیادی دارد. در واقع جلو صحنه به گونهای و پشت صحنه متفاوتتر ظاهر میشویم. ظاهر را بسیار میآراییم و تظاهر و جلوهگری و دلربایی میکنیم ولی در باطن «چون به خلوت میرویم آن کار دیگر میکنیم. » نداشتن توازون بین پشت صحنه و جلو صحنه ما را به تقلب و ریا و حیلهگری نزدیک میکند بنابراین علیرغم اینکه جنس بهتری داریم و زحمتکش هستیم به طرف بزک کردن میرویم و در پشت صحنه کاستیهای زیادی را نادیده میگیریم.
ضلع بعد به تقلب در عرصه عمومی و برخی مواقع در عرصه خصوصیتر کمک میکند و آن این است که بسیاری از تصمیمات ما مبتنی بر درآمدهای نفتی است که فضای کاهلی را در سیستم اداری تقویت میکند و در کنار ساختار عریض و طویل تصمیم گیرندگانی را در حوزه بازار داریم که معمولاً به تولید علاقهای ندارند لذا آرام آرام دلالی نسبت به تولید سهم بیشتری پیدا میکند. الگوی رفتاری ایجاد شده نشان میدهد که ما نسبت به جامعه پویا، متعهد و مسئول نیستیم و جامعه ارگانیک و زنده نیست در جامعه غیر پویا که چراغ
«امر به معروف» خاموش میشود افراد نسبت به اتفاقات مسئولیتی را نمیپذیرند و نسبت به آنچه اتفاق میافتد احساس تعهد نمیکنند در نتیجه درست در نقطه مقابل کمرنگ شدن احساس مسئولیت، احساس تقلب قوت میگیرد. در واقع سه ضلع ناتوانی در تولید و باز تولید، متفاوت بودن پشت صحنه با جلو صحنه و جامعه کم پویا و غیر مسئول، موجب شده که درکشور ما رنگ بزک تقلب را بیشتر ببینیم.
*جامعه شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه
ایران