ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

برای خشکسالی ایران نیازی به هارپ نیست

شهروندان:
بشر در طول هزاران سال با حوادث و بلایای طبیعی بسیاری دست به گریبان بوده است و همواره این حوادث را جزئی طبیعی از زندگی خود بر روی کره زمین دانسته است. اما در دهه های اخیر اتفاقاتی روی داده که با حافظه تاریخی او در مورد طبیعی بودن این حوادث ناسازگار است.

خشکسالی«برای خشکسالی ایران نیازی به ‘هارپ’ نیست» سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم «حمیدرضا عسگری» است که در ادامه آن می خوانید: بدون شک، فجایع طبیعی در هر دورانی همراه با خساراتی بوده است اما، آنچه که امروز اتفاق می افتد نسبت به گذشته شدت بی سابقه ای دارد.

بروز زلزله های پی درپی و شدید، خشکسالی های گسترده، سیل های بی سابقه، آب شدن یخ قطب ها، به طور کلی تغییر در اکوسیستم زمین شکل نگران کننده ای به خود گرفته است. ناگفته نماند که درتمام این موارد ورود بشر در چرخه طبیعت و اختلال در نظم آن موجب آسیب های فراوان به سلامت انسان ها و محیط زیست گردیده است.

البته انسان همواره به دنبال بهانه ای برای توجیه اقدامات خود می باشد. درهمین نمونه تخریب محیط زیست بسیاری براین عقیده اند که تکنولوژی فوق پیشرفته «هارپ (HAARP) و سورا (sura)» که توسط ایالات متحده آمریکا و روسیه ایجاد شده، عامل اصلی اختلالات جوی و تغییرات آب و هوایی می باشند.

این سیستم ها طوری طراحی شده اند که بر روی «آیونوسفیر» (بالاترین لایه اتموسفر) تاثیر مسقیم دارند وهمچنین به دلیل محیط الکتریکی موجود در آیونوسفیر از این لایه برای انعکاس امواج رادیوئی به اطراف زمین استفاده می شود.

این سیستم در حال حاضر از یک مجموعه آنتن های مخصوص (۱۸۰ برج آنتن آلومنیومی به ارتفاع ۲۳٫۵۰ متر) تشکیل و برروی زمینی وسیعی به مساحت ۲۳۰۰۰ متر مربع در آلاسکا نصب گردیده است.

فرضیه هایی وجود دارد که این آنتن ها امواج مافوق کوتاه را تولید و به آیونوسفیر پرتاب می کنند و با تحریک و گداخته کردن این لایه امواجی با قدرت یک تا ۱۰ میلیارد وات به لایه های درونی زمین وارد می شود و موجب بروز زلزله، سونامی، تغییرات جوی و خشک سالی می گردد.

جدای از واقعیت و یا توهم توطئه دانستن سیستم هارپ و سورا، مراد بهانه جویی انسان برای سهل انگاری ها و توجیه اشتباهات غیرقابل جبرانی است که به واسطه آن زندگی خود و دیگر موجودات زنده را به خطر می اندازد.

همواره روال کار در کشورما نیز به این صورت بوده که موضوعات اصلی از مشکلات و معضلات مردم گرفته تا نیازهای استراتژیک کشور، به بهانه های مختلف تحت سایه مسائل سیاسی و تحولات بین المللی قرار می گیرد البته این رویه بعضاً ناخواسته بوده و افکارعمومی سوار بر موجی می شود که در سراسر جهان به راه می افتد.

به عنوان مثال خطر داعش امروز تمام توجهات جهانی ازجمله کشورما را به خود جلب کرده و دیگر موضوعاتی که چه بسا از آن مهمتر و حساس تر هم باشد را از الویت خارج می کند.

اما مشکل اصلی که ما را تهدید می کند مسئله زندگی ملت و ادامه حیات در کشور است. این است که بحران آب از حد هشدار خارج شده و اینک تهدیدی جدی برعلیه زندگی نسل فعلی و آیندگان به شمار می رود و ما هنوز هم آن را باور نکرده ایم!.

هنوز باور نداریم که با ادامه این روند کاهش منابع آبی تا ۳۰ سال دیگری نیمی از کشورمان را کویرهایی خشک و غیرقابل سکونت دربرخواهند گرفت. مسئله اینجاست که آب های زیرزمینی تحلیل رفته اند و بیلان منفی آب بیداد می کند و کسی به فکر نیست. البته دولت برنامه ها و بودجه هایی را برای مبارزه با بحران آب درنظر گرفته است، اما به هیچ وجه کافی و برطرف کننده خطری جدی از جنس قحطی آب و تهدید زندگی نیست.

بیلان منفی برداشت آب در ابتدای انقلاب زیر صد میلیون متر مکعب در سال بوده، این بیلان در حال حاضر به ۱۱ میلیارد متر مکعب رسیده است یعنی ۱۱۰ برابر شده است. ما درطی سالیان گذشته بدون مجوز چاه های عمیق حفرکردیم، بدون مجوز کف شکنی کردیم و به بسترهای آب های زیرزمینی دست بردیم تا به تولید بیشتر برسیم.

غافل از آنکه ازبین رفتن آب های زیر زمینی یعنی نابودی چرخه منابع آبی تجدید شونده، چراکه اگر این بسترها از بین برود، حتی اگر باران هم ببارد آب به داخل زمین نفوذ نمی کند و مستقیم تبخیر می شود!.

ما درطی سالیان گذشته ثروت آبی کشور را به طور غیراصولی در دل کشاورزی سنتی جاری کردیم بدون این که برنامه ای برای بهره وری منابع آبی و توسعه کشاورزی داشته باشیم. طوری کار کردیم که توسعه کشاورزی را منوط به افزایش منابع آبی دانستیم و با مکیدن شریان های آبی کشور و بدون اینکه به توسعه کشاورزی دست یابیم، به روند خشک سالی و گسترش کویرها و شوره زارها سرعت بخشیدیم و امروز صحبت هایی از واردات آب از همسایگان شمالی هم به گوش می رسد!.

به گفته کارشناسان آب و کشاورزی در حال حاضر تمامی پیکره های آبی طبیعی ایران خشکیده اند. دریاچه ارومیه، بختگان، تشک، پریشان، کافتر، گاوخونی، هورالعظیم، هامون، جازموریان و… دیگر چیزی باقی نمانده آیا بحران آب از داعش و اسرائیل خطرناکتر نیست؟!

با این تفاسیر یادشده و برداشت های غیر اصولی ما از منابع آبی کشور، آیا نیازی به سیستم هارپ برای تبدیل ایران به کویری گسترده و خشک، وجود دارد؟! ما خودمان با دست خودمان داریم ریشه های حیات کشور را می خشکانیم. اصلا اهمیتی برای نظم چرخه طبیعت قائل نیستیم و فقط به فکر گذراندن نیازهای امروز، آن هم به شکل کاملا غیر اصولی هستیم!

حرف ها و دعواهای سیاسی را باید رها کرد، مسئله اول کشور را باید مبارزه با بحران آب دانست که نه چپ می شناسد و نه راست، نه بدحجاب می شناسد و نه گشت موتوری، نه دشمن خارجی می شناسد و نه تحریم اقتصادی و نه می توان آن را به گردن آمریکایی ها و روس ها یا سیستم هارپ و سورا انداخت!. حل این بحران صرفاً برعهده وزارت کشاورزی یا این دولت و مسولان فعلی نیست. بلکه باید تمام کشور از مردم جامعه گرفته تا مقامات عالی رتبه نظام دغدغه بحران آب را جدی بگیرند و برای حل آن عزم ملی را جزم کنیم. هفت هزار سال است که در ایران زندگی جریان دارد، وباید ادامه داشته باشد.

برچسب‌ها : ,