ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

ضعف آموزش مهارت‌های زندگی در جامعه

شهروندان:
افزایش استرس های روزانه و گسترده شدن مشغله های فکری در میان افراد جامعه موجب خستگی روح و جسم مردم گردیده است و خستگی های ناشی از مشکلات زندگی بسیاری از رفتارهای نامناسب و ناهنجار را برای ما به همراه خواهد داشت. کسب آرامش و فراغت از این دغدغه ها می تواند بسیاری از مشکلات و خستگی های روحی جامعه را برطرف سازد.

نزاعروزنامه «آفرینش» در ادامه سرمقاله امروز -سه شنبه- خود به قلم «حمیدرضا عسگری» می افزاید: هرچند که بسیاری از این مشکلات ناشی از مسائل اقتصادی است، اما تنها راه علاج آنها اقتصادی نیست. بسیاری از مشکلات و خستگی هایی که ما در طول روز با آن مواجهیم، می تواند با داشتن روابطی گرم و محبت آمیز در خانواده از بین برود و انرژی مضائفی در فرد ایجاد کند.

اما متاسفانه درحال حاضر تغییر در نوع روابط فردی میان افراد جامعه، بسیاری از روابط خانوادگی نیز تحت تاثیر قرار گرفته است و دیگر همچون گذشته خانواده کانونی برای طرح مشکلات و رفع آنها تلقی نمی گردد. به عبارتی نوع رفتارهای روزمره افراد باعث شده تا آنها مشکلات خود را در خانواده مطرح نکنند و شخصا در مورد مسائل تصمیم گیری کنند، که این امر ضریب خطا و اشتباهات را بالا می برد. از سوی دیگر خانواده نیز به سبب افزایش فشارها برای تامین نیازهای معمولی دچار دگرگونی گردیده و اعضای آن برای عدم وارد کردن بار اضافی بر دوش خانواده خود به سمت انزوا و تک محوری حرکت می کنند. این بزرگ ترین آفت برای انسجام و پایه های اجتماعی کشور می باشد.

وقتی اصلی ترین پایگاهی که فرد در آن متولد شده و رشد کرده دچار اختلال گردد، مسلما نمی توان از آن به عنوان مأمنی آسایش بخش و پرورنده انتظار داشت. کم حوصلگی به عنوان بخشی از رفتار روزانه ما تبدیل شده است، لذا اگر افراد، خانواده را نیز برای خود ناآرام و سرد بیابند، حوصله ای برای وقت گذاشتن درآن نخواهند داشت و بسیاری از جوانان و حتی افرادی که تشکیل خانواده داده اند ویا سرپرست خانواده هستند، حوصله و میلی برای حضور در جمع خانوادگی را ندارند و ترجیح می دهند بیشترین اوقات خود را با گروه دوستان یا در محل کار خود سپری کنند. لذا آنچه امروز خانواده های ما به آن احتیاج دارند محبت و درک شرایط اعضای خانواده می باشد. جامعه امروزی دیگر همچون دهه های قبل نیست که افراد در یک خانواده بر محور تصمیمات کلی و قاطعانه سرپرست آن عمل کنند و اعمال سلیقه ها بسیار پایین باشد. امروز هر یک از افراد خانواده با سلیقه و نظرات متفاوت در کنار هم زندگی می کنند و در نگاه کلی شاید تضاد خواسته ها و نگرش های متفاوت به موضوعات گوناگون موجب افتراق و جهت گیری افراد از کانون خانواده گردد. اما این مشکلی نیست که قابل حل نباشد. آموزه های اخلاقی خانواده که در چارچوب تجارب با ارزش در طول سالیان دراز به دست ما رسیده و رنگ و لعاب اسلامی نیز به خود گرفته است، این پتانسیل و انعطاف را داراست تا نیازهای افراد مختلف خانواده را به صورت مجزا برطرف سازد.

اما فعال سازی این پتانسیل ها نیازمند اسباب و لوازمی است که بسیاری از آنها باید از سوی کارشناسان خانواده و امور اجتماعی برای عموم مردم آموزش داده شود. امروز معضلات اجتماعی به صورت فراگیر در سراسر جهان از طریق آموزش و افزایش سطح مهارت های فردی مدیریت می شوند و حکومت ها با دستور کار قرار دادن این امور در برنامه های کلان خود، الگوسازی مناسبی را برای مردم خود در نظر می گیرند. برخلاف آنچه به عنوان ضد تبلیغات رایج برعلیه کانون خانواده در غرب مطرح می شود، و به گفته بسیاری از افرادی که درغرب تحصیل و زندگی کرده اند، خانواده ها درغرب بدون هیچ گونه ملاحظات غیر ضروری همچون تشریفات پر خرج هر هفته درکنار یکدیگر به پیک نیک می روند و البته ناگفته نماند که دولت ها نیز امکانات رفاهی و تفریحی را برای عامه مردم فراهم می سازند. اما متاسفانه خانواده های ما امروز درگیر تجملات شده اند و بسیاری از اموراتی که درگذشته موجب انسجام خانواده می شد را ترک کرده اند. ازسوی دیگر دولت ها نیز در فراهم سازی امکانات رفاهی جهت رفاه حال خانواده ها، آموزش مهارت های زندگی و فرهنگ سازی جهت تقویت بنیان خانواده، اقدامات مناسبی انجام نداده اند و حتی برنامه مدون و قابل د فاعی نیز ارائه نداده اند. مسلما با سرمایه گذاری جهت تحکیم روابط عاطفی میان خانواده ها، بسیاری از مشکلات اجتماعی که امروز شاهد آن هستیم از بین خواهند رفت. وقتی خانواده بتوانند بر امورات و تنش های اعضا نظارت ومدیریت داشته باشند، باری از دوش جامعه برداشته می شود و بسیاری از معضلات فرهنگی که از آنها به عنوان بیماری لاعلاج یاد می کنند، برطرف خواهد شد.

برچسب‌ها : , ,