ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
نگاه جامعه شناختی دکتر هادی خانیکی به بحران آب در ایران

«آب» چگونه می تواند محور «گفت و گو» شود؟

شهروندان:
اوایل دهه50 وقتی سهراب سپهری شعر «آب را گل نکنیم» را سرود و با نگاه لطیف و هنرمندانه خود به مسأله آب پرداخت، احمد شاملو که از منظر سیاسی به مسأله می نگریست خطاب به سهراب گفت که چرا «خون» را در آب نمی بیند و به «گل» می پردازد؟!

دکتر هادی خانیکیاین خود بیانگر آن است که اگر نتوانیم نگاه مشترک را در ساحت های مختلف بجوییم طبیعتاً گفت وگویی هم صورت نمی پذیرد. چرا در کشور ما «گفت وگو» چنان که باید و شاید پیرامون حل مسائل پا نمی گیرد؟ در این باره به طنز می توان گفت که اگر ما نتوانیم پیرامون مسائل مان گفت وگو کنیم به میز بلند گفت وگوی ما روانشناسان هم اضافه خواهند شد!

در زمینه بحران آب، مدیران و مهندسان آب در ابتدا به سراغ جامعه شناسان رفتند تا به کمک آنان به ساختارها و نهادهای حل مسأله بحران آب توجه کنند اما متوجه شدند که تنها از طریق جامعه شناسان مشکل بحران آب حل نخواهد شد و از این رو بر آن شدند از روانشناسان مدد بگیرند؛ تا آنان از طریق «روانشناسی اجتماعی» دلایل بحران و راه حل های آن را جست وجو کنند. چرا که ما از زمینه های «گفت وگو» برای حل بحران آب بهره نگرفتیم. زمان طولانی ای نیست که در ایران بحث «گفت وگوی فرهنگ ها» و «گفت وگوی تمدن ها» مطرح و جهانی شده است؛ در همان دوره ای که این بحث مطرح شد همسایه های شمالی ما قزاقستان و قرقیزستان بر سر مسأله آب گفت وگوهای مشترکی با عنوان «آب و گفت وگوی فرهنگ ها» شکل دادند و به این پرداختندکه چطور گفت وگوی فرهنگی را در زمینه آب کاربردی کنند. چنین حرکتی نشان دهنده آن است که می توان از طریق مبانی نظری، به برنامه هایی برای اقدام هم رسید.

در جست وجوی مقصر

پیش نیاز یا تعریف اولیه «گفت وگو» آن است که مفهوم مشترکی خلق شود؛ نه اینکه عده ای مفهومی را خلق کرده باشند و آن را به دیگران احاله دهند! در حال حاضر، بویژه در یک سال اخیر که ما از «مسأله آب» به «بحران آب» رسیده ایم و «بحران آب» به مسأله ای عمومی بدل شده است، چه کسانی مقصر شناخته شده اند؟!

زمانی که این مسأله را در رسانه ها دنبال می کنیم می بینیم که نخستین مقصران بحران آب «مصرف کنندگان بالای شهر» معرفی شده اند! به طوری که مرتباً صدا و سیما و سایر رسانه ها از طریق تبلیغات بر این موضوع تأکید می کنند که «در هنگام مسواک زدن و وضو گرفتن و… شیرآب را باز نگذارید!» سپس کشاورزان به عنوان مقصران اصلی مورد اتهام قرار گرفتند؛ چرا که ۹۲ درصد از بار مصرف بر دوش آنان بوده است و این مسأله بتدریج گریبان خود رسانه ها را می گیرد؛ زیرا آنها نتوانسته اند الگوی خوبی برای کاشت، داشت، برداشت و مصرف ارائه دهند! حال معلوم نیست اگر این جست وجو برای یافتن مقصر ادامه پیداکند چه زمانی نوبت به نظریه پردازان یا مهندسان می رسد که محکومان این ماجرا باشند؟!

در حالی که ممکن است برنامه های آنان هم محصول همان «فضاهای بسته غیرگفت وگویی» بوده باشد.

پیش بینی بحران

اما چرا بحران آب پیش بینی نشد؟ و چنین دیر به آن پی بردیم؟ بی شک اگر به یک «مسأله اجتماعی» توجه نکنیم به مسأله کم آبی در ایران و نیز در جهان مسأله ای دیرپا است؛ اما در برخی کشورها این مسأله را پیش بینی کردند و برای حل آن از سرمایه اجتماعی بهره گرفتند؛ همانگونه که از «گفت وگوی فرهنگ ها» و ایجاد اعتماد و مشارکت در حل کم آبی بهره بردند.

مسأله امروز ما «چگونه گفت وگو کردن» است

بنابراین مسأله اصلی که ما امروز باید به آن بپردازیم «چگونه گفت وگو کردن» است. اینکه بدانیم حقیقت مطلق نزد هیچ کس نیست و برای رسیدن به حقیقت باید گفت وگو، تعامل و مشارکت داشت. درباره بحران آب، چون گفت وگو نکردیم، دست اندرکاران امر گمان کرده اند که برنامه لایحه جامع آب کشور را بدون نگاه به بخش اجتماعی می توان حل و فصل کرد؛ از سوی دیگر بخش اجتماعی یا بخش رسانه ای نیز بدون در نظر گرفتن بخش فنی مسأله، به این بحران پرداخت.

بوضوح دیده می شود که مسأله بحران آب در ایران بخوبی تعریف و تبیین نشده است، از این رو، این امر به «شبه مسأله» یا «آسیب » متنازل شده است. به طور طبیعی تبدیل شدن مسأله به شبه مسأله یا آسیب، راه حل های ضربتی خواهد داشت که در میان این راه حل ها هم نهادهای مدنی، نهادهای علمی و تخصصی، رسانه ها و امثال اینها حضور ندارند.

با این حال اندیشکده تدبیر آب ایران با همکاری انجمن جامعه شناسی ایران، انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات و مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری و انجمن علمی دانشجویی برنامه ریزی اجتماعی دانشگاه تهران قرار است برای آب تدبیر کنند. مسئولیت انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات در بخش مربوطه این است که چطور از واسطه رسانه ها به عنوان یک فضای گفت وگویی بهره مند شده، به طوری که صداهای ناشنیده را به گوش برساند و مشارکت همگانی را بیشتر کند.

تبدیل نظاره گرهای حوزه آب به مشارکت کننده ها

نظاره گرهای حوزه آب باید به مشارکت کننده ها بدل شوند. در حوزه بحران آب و آسیب های اجتماعی بحران آب می بینیم که بسیاری از افراد یا نهادها هستند که حرف هایی برای گفتن دارند اما می گویند کسی صدای ما را نمی شنود!

ما در عرصه رسانه باید کمک کنیم به اینکه روزنامه نگاری اجتماعی و روزنامه نگاری کنشگر را پرورش دهیم؛ چرا که در چنین روزنامه نگاری ای افرادی حضور دارند که هدف شان تنها انعکاس خبر و عکس نیست بلکه آمده اند تا شبکه های اجتماعی و نهادهایی را سامان دهند و آنها را به یک جامعه فعال بدل کنند یعنی جامعه ای که فقط از بالا به پایین نسبت به مسائل مداخله ندارد؛ از همین رو، «انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات» که از دو پایه «ارتباطات و رسانه ها» و «مطالعات فرهنگی» تشکیل شده است؛ تلاش دارد تا مطالعات فرهنگی را از شکل صرفاً تزیینی، حاشیه ای و انتزاعی خارج کند و به سمتی ببرد که تبیین کند آب در فرهنگ ما چه ارزش و جایگاهی دارد و فرهنگ ما نیز بر آب چگونه می توانند تأثیر بگذارد؟ چگونه می توان در سبک زندگی، باورها، نگرش های مان، بدرستی آب را دید و برای آن برنامه ریزی کرد و تلاش بر اینکه در عرصه رسانه ها نیز مجموعه های مشارکت کننده ای نظیر نشریات و رسانه ها اعم از صوتی – تصویری و مجازی به حلقه های گفت وگو تبدیل شوند.

در حال حاضر ما در حوزه های جامعه شناسی، مطالعات فرهنگی و رسانه هنوز بخش های زیادی را برای مسأله آب درگیر نکرده ایم که بتوانند از سنت و فرهنگ ایرانی استفاده کنند تا آن قداستی که آب در فرهنگ ما داشته و به عنوان یک ارزش بوده را به هنجار اجتماعی بدل کنند. بدین منظور کمیته ای در انجمن جامعه شناسی و دو انجمن مطالعات فرهنگی تحت عنوان «آب، فرهنگ و رسانه» تشکیل شده است تا با کمک رسانه ها، دانشگاه ها و فعالان حوزه مدنی، دولت و بخش خصوصی کار فرهنگ سازی در مورد آب را پیش ببرند. این چشم انداز بسیار خوبی است اگرچه که اکنون در شرایط استیصال به این مسأله وارد شده ایم اما می توان این مشکل را حل کرد و در آن باقی نماند. در ایران باید درباره آب به عنوان «مسأله ای اجتماعی» باب گفت وگو باز شود نه به عنوان یک «آسیب اجتماعی» به آب و بحران آب نگریسته شود.

٭ مکتوب حاضر متن ویرایش و تلخیص شده ایران از سخنرانی دکتر هادی خانیکی استاد ارتباطات و عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی است.

برچسب‌ها : ,