ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

هلاک اخلاق به وقت تحریف، در زمانه «دیالکتیک عقل و بصر»

شهروندان – مجید تفرشی:
کار کردن با رسانه‌ها، به‌خصوص رسانه‌های فارسی‌زبان داخل ایران حکایتی است. من بارها از این بابت آزار دیده‌ام. گاهی مطلبی را بدون اجازه کم می‌کنند؛ آن هم کاملا سلیقه‌ای و فراتر از موازین قانونی و محدودیت‌های سیاسی جاری.

 مجید تفرشیگاهی مطالبی را بی‌جهت از قول شما اضافه می‌کنند یا سوال را به نام جواب شما جا می‌زنند. حتی پیش آمده که نسخه تصحیح و ادیت نشده را به جای متن منقح تصحیح و تکمیل شده چاپ کرده‌اند. اعتراض و حتی اعلان پوزش رسمی و تصحیح در شماره بعد هم هیچ فایده‌ای ندارد. چون ملاک قضاوت عمومی و آیندگان، همان مطلب چاپ شده اصلی و اولیه است. با همه این ماجراها، اخیرا موردی برایم پیش آمده که نه تنها برای من بسیار عجیب و تازه بود، بلکه شاید برای کمتر کسی اتفاق افتاده باشد. اوایل تابستان امسال، آقای بهزاد جامه‌بزرگ از مسئولان سایت برهان با من تماس گرفتند برای سامان دادن یک میزگرد تخصصی با عنوان «تاریخ‌نگاری ایرانیان خارج‌نشین» برای نشریه «خردنامه همشهری» که ایشان و دیگران در دوره جدید مسئولیت اداره و انتشارش را برعهده گرفته‌اند.

اصرار هم کردند که رویکرد این نشریه با سایت برهان به کلی متفاوت است و قرار بر یک کار علمی و جدی است. من از ابتدا گفتم که با چنین عنوان و تعبیری مشکل اساسی دارم و تقسیم‌بندی تاریخ‌نگاری ایرانی به داخل و خارج از کشور را اقدامی غیرعلمی، تبلیغاتی و نادرست می‌دانم. پذیرفتند که اسمش این نباشد. ضمنا اصرار داشتند من و افرادی مانند دکتر همایون کاتوزیان در این میزگرد حاضر باشیم. گفتم بعید است آقای کاتوزیان علاقه‌مند به این کار باشند. اسم چندین نفر را آوردم و آوردند. خلاصه روی آقای دکتر داریوش رحمانیان توافق شد و گفتند یک‌نفر دیگر را هم خودمان اضافه می‌کنیم. این تماس وقتی بود که من در ایران نبودم. برنامه را هم جوری تنظیم کردند که میزگرد زمانی انجام شود که من حتما در ایران باشم. خلاصه جلسه روز شنبه ۲۰ جولای/ ۲۹ تیر قرار شد در محل دفتر سایت و موسسه برهان برگزار شود.

روز معهود فرد سوم که نامش الان یادم نیست حضور نیافت. ابتدای کار آقای جامه‌بزرگ اجرای کار را به همکارشان آقای محمد رادمرد سپردند و از جلسه بیرون رفتند. با وجود اعلام مخالفت صریح من با تعبیر مورخان خارج‌نشین، باز هم در جلسه کلا توسط مجری و سوال‌کننده تلاش می‌شد تا مذاکرات بر محور سیاه‌نمایی و تلاش برای ملکوک کردن و بد نشان دادن و بی‌اعتبار کردن کار محققان ایرانی مقیم خارج – از کاتوزیان گرفته تا مهرزاد بروجردی و علی قیصری- باشد. از آقای رادمرد اصرار و از من تلاش برای رهانیدن ذهن ایشان از یک‌سونگری و جزم‌اندیشی. گفتم کار هرکسی باید با معیارهای مشخص علمی و روش‌مند جداگانه بررسی شود. با محقق و آثارش نمی‌شود فله‌ای برخورد کرد؛ آن هم براساس سلایق زودگذر سیاسی کم‌بها.

در پایان نشست هم آقای مجری خیلی ابراز خوشحالی از محتوای کار کردند و قول دادند که متن پیاده شده را سریعا و قبل از انتشار برای تایید و تصحیح نهایی به من بدهند. سه ساعتی کار میزگرد طول کشید و بعد هم عکاس موسسه آمد و چندین عکس تکی و دو نفری از من و آقای دکتر رحمانیان برای انتشار در کنار متن میزگرد انداخت.

مدتی گذشت و هیچ خبری از ارسال متن پیاده شده نشد. مکرر با هر دو آقایان تماس گرفتم. دیدم من و من می‌کنند. بالاخره بعد از چندین‌بار تماس، آقای جامه‌بزرگ با لحنی حاکی از ناراحتی و خجالت گفتند: نه روسای ما از نتیجه حرف‌های شما ناراضی هستند و فکر می‌کنند به هدفشان از برگزاری این میزگرد نرسیده‌اند. گفتم خب می‌توانید مطلب را چاپ نکنید. میزگردی بوده که چندان باب طبع و مطابق هدف شما نیست. آقای جامه‌بزرگ گفتند من به اعتراض از مدیریت خردنامه کنار رفته‌ام و شما در این موضوع، از این به بعد با آقای رادمرد صحبت کنید.

بعد از چند بار تماس با آقای رادمرد، ایشان در کمال تعجب گفتند ما قصدمان این است که کلا مطالب و اظهارات شما را حذف کنیم و وانمود سازیم که موضوع یک مصاحبه انفرادی و اختصاصی و مونولوگ با آقای رحمانیان بوده است. گفتم شما حق دارید از خیر انتشار کل موضوع بگذرید ولی حق این تحریف و دروغگویی آشکار و چنین بی‌اخلاقی را ندارید. گفتند من بیشتر پیگیری می‌کنم و خبر می‌دهم. بعد از چند روز به دلیل پیگیری من، برگشتند و گفتند «روسا» اصرار دارند به همین شکل یعنی تحریف و مصاحبه‌نمایی و با حذف کل اظهارات شما منتشر شود. گفتم شما اگر این‌کار را بکنید من هم حقیقت را می‌گویم. در پاسخ گفت نه آقای دکتر! اصلا کل ماجرا تقصیر شماست. چرا چیزهایی می‌گویید که ما گرفتار شویم و مخالف طبع و نظر روسای ما باشد؟ به ایشان گفتم من خطوط قرمز دینی و سیاسی ایران را می‌شناسم و آن‌ها را هم رعایت می‌کنم. هر جای مطلب من با این موارد مغایرت داشت حذف کنید. ولی این‌که چیزی گفته‌ام که مطابق طبع و هدف شما نیست و اجازه انتشارش را ندهید مسخره است. بعد بگویید ما هر کاری بخواهیم می‌کنیم. گفتم شما کار نادرست خودتان را بکنید ولی توقع سکوت از من نداشته باشید.

الان هم که می‌بینید «خردنامه» با عنوان پرمعنای «دیالکتیک عقل و بصر» منتشر شده و همین کار نادرست را کرده‌اند و یک مصاحبه جعلی و ساختگی را به جای یک میزگرد قالب کرده‌اند. ضمنا نه متن کامل میزگرد و گفت‌وگو را در اختیار من گذاشته‌اند و نه نوار آن را. البته باید اذعان کنم که اشکال اصلی از خود من است. چون این حضرات قبلا هم با رفتار غیرعلمی و سخیف خود یکی‌دوبار دیگر هم باعث اذیت من شده بودند و من نباید به آنان اعتماد می‌کردم. ولی اصرار آنان مبنی بر این‌که کارشان در خردنامه به کلی متفاوت از برهان خواهد بود مرا فریب داد.

خلاصه این‌که با این اقدام واقعا جناب ژوزف استالین با آن سابقه رتوش و حذف دیگران از تصاویر انقلابی روسفید شد. چون او اصلا به ذهنش هم نمی‌رسید که یک جلسه جمعی و میزگرد را به عنوان یک مصاحبه اختصاصی به خورد خلایق بدهد. کلا معتقدم نباید ناشکری کرد. از استالین بدتر هم در دنیا کم نیست.