اندیشمندان معاصر را نادیده نگیریم
شهروندان – منوچهر دینپرست:
فردید کمتر مینوشت و بیشتر سخن میگفت. از همین رو او را فیلسوف شفاهی نامیدهاند. پیش از انقلاب در میزگردهای تلویزیونی شرکت میکرد و چندی هم تفسیر حافظ میگفت.
با این حال فردید بیگمان از چهرههای تاثیرگذار بر فکر و فلسفه معاصر ایران است. برخی فردید را ستودهاند و گروهی از او چهرهیی فریبکار نشان دادهاند تا جایی که در زمان مرگ تعداد کمی برای مجلس ترحیمش گرد آمده بودند. این همه تناقض بر گرد فردید سالهاست که ادامه دارد. به تازگی کتابی از دکتر عبدالکریمی منتشر شده که حاوی بررسی مبسوطی از آرا و اندیشههای فردید است. این کتاب دومین اثری است که درباب فردید نوشته شده است.
نخستین کتاب به همت محمد منصور هاشمی منتشر شد. در کتاب دکتر عبدالکریمی بار دیگر بر تاثیرگذاری اندیشههای فردید در ایران توجه شده است. شاید نوشتن کتاب درباره شخصیتهای فلسفی هنوز مورد توجه قرار نگرفته است اما باید قاطعانه اعتراف کرد که پژوهشهایی از این دست بیش از این باید در دستور کار علاقهمندان به فلسفه باشد. طی سالهای اخیر بازاندشی در باب آنچه خود داشتهایم و غربزدگی و هویت و… بسیار صحبت شده اما تا چه اندازه این مباحث در بوته نقد قرار گرفته است. بسیاری از روشنفکران و نویسندگان ایرانی یه دیدار فردید میرفتند، به سخنانش گوش میدادند و با او به کنکاش برمیخواستند. کسانی چون رضا داوری، جلال آلاحمد، سیمین دانشور، دکتر جهانبگلو، داریوش آشوری و دیگران.
داریوش شایگان در کتاب «زیر آسمانهای جهان» در گفتوگو با رامین جهانبگلو درباره زندگی و آثارش وقتی به نام فردید میرسد، چنین میگوید: «ما با فردید دوره داشتیم. این شبها که به دلیل حضور فردید به فردیدیه معروف بودند، آزمایشگاه زنده پریشانی و تشویشی بودند که در آن زمان بر خاطرهها حکومت میکرد. سوای این معجون حیرتانگیز، آنچه از این شبهای هیجانی به یاد دارم، نزاعها و درگیریهای لفظی، از جا در رفتنها و یقهدریهای پرتلاطم و بددهنیهای رسوایانه بود. شبهایی پربار و در عین حال غمانگیز بودند. فردید یک آشوبگر مادرزاد بود. در او جرقههایی از نبوغ و کینهیی عمیق وجود داشت که به خلق و خویاش جنبهیی ترحمانگیز میبخشید و نیز دارای بینش شهودی صاعقهآسایی بود که انسان را مبهوت میکرد.» اما از سوی دیگر به نکته باید اشاره داشت،
دکتر عبدالکریمی از چهرهای جوانی است که طی سالهای اخیر به شناخت هایدگر و توجه به آرای متفکران درباب ایران معاصر بسیار پرداخته است. همت او را باید به فال نیک گرفت و امید است این راه ادامه یابد. او نهتنها در حلقه مرید و مریدبازی گرفتار نشده بلکه سعی کرده به صورت آکادمیک موضوعات و دغدغههای فلسفی و نسبت ما با جهان فکری این متفکران را مورد بررسی قرار دهد. راهی که ایشان در فردید پژوهی باز کرده است اگر چه پروژهیی درباب شناخت هایدگر در ایران است اما میتوان به عنوان نمونه کاری تلقی شود که درباره دیگر روشنفکران معاصر به جد به آن توجه شود.
اگرچه، سخن گفتن درباره تفکر فردید این سالها به مناسبات سیاسی فراوانی آغشته شده تا جایی که برخی فردید را از طرفداران استبداد و فاشیسم و تروریسم میخواندهاند و تفکر وی را مروج انحصارطلبی و خشونتگرایی اما گویی باید فردید را بیش از این بازشناسی کرد چرا که فردید در سالهای گوشهنشینی خود مجموعه یادداشتها و حواشی مفصلی بر فرهنگهای مختلف ریشهشناسی زبانهای اروپایی و فرهنگ معجمالوسیط نگاشت که در آن ریشه کلمات عربی را با ریشه زبانهای هندی و اروپایی مقایسه کرده و نتایج آن را به رشته تحریر درآورده است و شاید اگر این مطالب مورد بررسی قرار گیرد میتواند برای برخی پژوهشها مفید واقع شود.