ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
بهروز افخمي:

هر طور که بشود از دوران احمدی‌نژاد بهتر است

شهروندان:
ما اگر قرار است سینمایی زنده و سرحال داشته باشیم باید به سمت سینمایی برویم که سفارشی نیست و بودجه‌اش را دولت نمی‌دهد و از طریق خود تماشاچیان تامین می‌شود و تا زمانی که این وضعیت به وجود نیاید ما چیزی به اسم سینما نداریم.

بهروز افخمیمن هیچ وقت برای منتقدان فیلم نساخته ام. برای خود من این مهم است که خودم فکر کنم که داستان را خوب تعریف کرده ام و این را از عکس العمل تماشاچی ها بعدا می فهمم. آیا واقعا داستان را خوب تعریف کردم یا نه؟

گفت وگو با بهروز افخمی در پشت صحنه جدیدترین فیلمش با عنوان «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» انجام شد. سکانس هایی از این فیلم در پردیس سینمایی قلهک فیلمبرداری می شد. فیلمی که قرار بود ابتدا توسط مرجان شیرمحمدی ساخته شود ولی او از ساخت این فیلم منصرف شد، مهدی فخیم زاده و گوهر خیراندیش، بازیگران اصلی این فیلم هستند.

افخمی دراین مصاحبه درباره ماجرای تصادف گوهر خیراندیش سر صحنه این فیلم توضیحات مفصلی داده است. با افخمی درباره فیلم جدیدش، حواشی جشنواره سال گذشته و تحلیلش درباره اوضاع سینما گفت وگویی کرده ایم که می خوانید. در این گفت وگو محیا رضایی همکار مطبوعاتی ام هم حضور داشت.

  • آقای افخمی چه شد که به سراغ ساخت فیلمی بر اساس داستان آذر، شهدخت، پرویز و دیگران رفتید؟

وقتی داستان مرجان شیرمحمدی نوشته می شد من در جریان بودم و فیلمنامه اش را هم به محض اینکه رمان تمام شد شروع کردم به نوشتن. منتهی در ابتدا فیلمنامه را برای کارگردانی مرجان شیرمحمدی نوشتم. البته بین تمام شدن رمان تا چاپ شدن آن یعنی اجازه چاپ گرفتنش یک سال فاصله افتاد. ولی خوب فیلمنامه نوشته شده بود و بیش از یک سال هم فاصله افتاد تا رمان اجازه چاپ گرفت. در واقع قبل از اینکه رمان اجازه چاپ بگیرد فیلمنامه آماده بود. بعد مرجان تردید کرد که آیا این فیلمنامه، برای کارگردانی اولش مناسب است یا خیر؟ علت آن هم تعدد شخصیت ها و شلوغی بعضی صحنه ها بود. بعد هم به من گفت خودت کارگردانی اش را بر عهده بگیر. من قبلابه او گفته بودم هر زمان برای ساخت این فیلمنامه دچار شک و تردید شد من دوست دارم آن را خودم کارگردانی کنم. الان رمان منتشر شده است. اگر آن را بخوانید، متوجه می شوید که بعضی از قسمت های رمان خنده دار است ولی هیچ جا احساس نمی شود که نویسنده می خواهد شما را بخنداند. یک مقداری جنبه کمدی و طنز داستان در فیلمنامه تشدید شده ولی باز به حدی نیست که آن را یک فیلم طنز و کمدی بدانیم. حتی بعضی از جاهای فیلمنامه می تواند تاثرآور و جدی هم باشد.

  • انتخاب بازیگرها چگونه صورت گرفت؟ با توجه به اینکه در فیلم سن پطرزبورگ نیز از بازیگران ستاره استفاده نکردید در این فیلم هم این تجربه را تکرار کردید. آیا به این معنی است که دیگر شما به سینمای سوپراستارمحور اعتقاد ندارید…

نه هیچ وقت اینجور نبوده که شما می گویید. من بعضی از بازیگرهایی که در فیلم هایم استفاده کردم بعدا سوپراستار شدند در حالی که قبل از آن یک بازیگر معمولی بودند. این اتفاق را می توانید در فیلم هایی مثل عروس، شوکران و سن پطرزبورگ ببینید. من فیلمنامه را می خوانم و سعی می کنم بازیگر مناسب برای فیلمنامه انتخاب کنم. برعکس خیلی جاها از بازیگرهایی که هیچ شناخته شده نبودند، استفاده کردم اما اینکه بعدا سوپراستار شدند به خاطر این بوده که انتخاب شان درست بوده و سر جای خودشان قرار گرفته بودند و در داستان خیلی مناسب بودند. مهدی فخیم زاده به عنوان بازیگر خیلی مشهور و محبوب و شناخته شده است و از مواردی است که من از بازیگر مشهور استفاده کرده ام ولی خب خودش زیر بار بازی برای دیگران نمی رفت.

  • چطور فخیم زاده را راضی کردید در این فیلم بازی کند؟

فیلمنامه سکه رایج ما است و ما همیشه امیدواریم که فیلمنامه را بازیگر بپسندد. بازیگرهای سختگیر که زیر بار بازی برای کارگردان های دیگر نمی روند امیدوارم با فیلمنامه یی که من نوشته ام نظرشان عوض شود. درباره آقای فخیم زاده هم همین طور بود. انتخاب اول ما آقای فخیم زاده بود و در بهار امسال وقتی قرار بود زودتر از اینها شروع کنیم من را ناامید کرد و گفت که می خواهم یک سریال شروع کنم و خیلی با اطمینان می گفت که حتی تلویزیون اگر پول نداشته باشد و پرداخت نکند ما سریال را شروع می کنیم. برای اینکه اسپانسر داریم. بعد که من از فخیم زاده ناامید شده بودم رفتم به سراغ علیرضا خمسه. یکی، دو جلسه یی هم با هم تمرین کردیم و فکر کردم با فخیم زاده خیلی خوب در می آید و بالاخره فیلمبرداری ما همین طور عقب افتاد تا رسید به شهریورماه. من با آقای فخیم زاده تماس گرفتم و متوجه شدم که برخلاف پیش بینی های خودش سریالش شروع نشده است و فیلمنامه را برایش فرستادم و خوشبختانه فیلمنامه را پسندید.

  • انتخاب گوهر خیراندیش چگونه صورت گرفت؟

خانم خیراندیش را از سال ها قبل دلم می خواست با او کار کنم و فرصت پیش نمی آمد یعنی فیلمنامه یی که مناسبت بازی برای او باشد را پیدا نمی کردم. الان هم برای من حسرت نقشی که برای خانم خیراندیش فرض کرده بودم، باقی مانده است. قرار بود در نقش دوتا خواهر دوقلوی فیلمنامه بازی کند که یکی اش نقش همسر آقای فخیم زاده است و دیگری نقش خواهر زن او است. این دوتا قرار بود خیلی با هم متفاوت باشند و یکسری کارهای کامپیوتری هم که الان در ایران ممکن است می توانست خیلی آنها را جذاب کند مثل عبور آنها از کنار همدیگر و دست زدن این دو به همدیگر طبیعی در بیاید و دقیقا هم مثل دوتا خواهر دوقلو باشند. منتها تصادف خانم خیراندیش باعث شد که من وحشت کنم از اینکه صحنه یی را بگیرم که خود ایشان پشت رل باشد و این احتمال را هم می دهم که به خاطر این تصادف خود ایشان هم تا مدتی بترسد که پشت رل باشد. چون صحنه های مربوط به خواهرزن رانندگی دارد. به همین خاطر من تصمیم گرفتم نقش خواهر زن را به خانم تسلیمی بدهم و به هر حال خانم خیراندیش الان فقط نقش اصلی زن را بازی می کند. ما در این فیلم دو نقش اصلی زن داریم یکی نقش دختر خانم خیراندیش یعنی آذر است که خود مرجان شیرمحمدی بازی می کند. یکی خود خانم خیراندیش است که نقش شهدخت را بازی می کند.

  • الان وضعیت بازی خانم خیر اندیش در فیلم چه می شود؟

الان هیچ مشکلی برای بازی خانم خیر اندیش وجود ندارد چون این تصادفی که ما داشتیم از آنچه ما انتظار داشتیم شدیدتر بود و از آنچه دیگران شروع کردند راجع به آن بازتاب دادن و جنجال کردن، خیلی خفیف تر بود.

  • ممکن است جزییات بیشتری از این حادثه را برایمان بگویید؟

رسانه ها خیلی مبالغه کردند و خیلی احساسات به خرج دادند. ما با سرعت ۴۰-۳۰کیلومتر داشتیم رانندگی می کردیم. من در این ماجرا دو اشتباه کردم. یکی اینکه جاده را نبستم فکر می کردم با سرعت ۴۰- ۳۰ کیلومتر و با وجود یک وانت نیسان که به عنوان حفاظت در جلوی ما دارد حرکت می کند تصادف شدیدی ممکن نیست پیش بیاید یک اشتباه دیگری که کردم این بود که به خانم خیراندیش تاکید نکردم که در صندلی عقب کمربند خودش را ببندد. من و آقای فخیم زاده که در جلو بودیم چون کمربند را بسته بودیم هیچ طوریمان نشد. در حالی که ماشین زد به گلگیر طرف من و با ماشین ما شاخ به شاخ شد. من نگران جوانی بودم که در لحظه تصادف با سرعت زیاد در سربالایی آمد و خورد به ماشین ما. برای اینکه پرت شد عقب و افتاد در سرازیری کنار جاده. البته سرعتش هم زیاد بود و از حد مجاز هم بیشتر سرعت داشت.

  • برای راننده ماشین روبه رو اتفاق بدی نیفتاد؟

همین، من خیلی خوشحال شدم که آن جوان هیچ اتفاقی برایش نیفتاد. کاملانگران او بودم اما با حیرت دیدم که هیچ چیزیش نشده. خودم هم که صدمه یی ندیده بودم، بنابراین برگشتم به آقای فخیم زاده گفتم تو چطوری؟ گفت: من هم خوبم. اما وقتی به عقب برگشتم، دیدم خانم خیراندیش سرش به ستون بغل ماشین خورده و پیشانی اش پر از خون است. او در لحظه تصادف خیلی آزاد و کج در صندلی عقب نشسته بود و دیالوگ هایش را با آقای فخیم زاده رد و بدل می کرد. نگرانی اولیه من این بود که این خراش از مو زده بیرون و برای یک بازیگر ممکن است جای آن باقی بماند. امکان داشت با نخ بخیه کلفت خانم خیراندیش را بخیه بزنند به همین خاطر اصرار داشتم که خانم خیراندیش را حتما به سرعت به تهران برسانند و حتما جراحی پلاستیک بشود. بعدا در یکی از جابه جایی ها که برای عکس یا ام آر آی از بیمارستان ایشان را بیرون برده بودند یک دررفتگی پشت ویلچیر یا تخت بیمارستانی در آمبولانس وجود داشت که آن ظاهرا باعث درد زیاد شده بود و شاید باعث شده بود که ترک کتف که ترک مشکوکی هم در عکس هاست و مطمئن هم نیستم که ترک باشد یک خرده شدید و آشکار شود. ترک ترقوه هم که از همان اول تشخیص داده شده بود ترک است و شکستگی نیست. یعنی الان خانم خیراندیش این آمادگی را دارد برای کارهایی که یک بازیگر در فیلم قرار است انجام بدهد، منتها من وحشت می کنم که ایشان یک بار دیگر پشت رل بنشیند. یعنی در یکی از فصل ها با آن نقش فرعی باید پشت رل بشیند و هیچ کاری هم نمی توانیم بکنیم. فکر کنم خانم خیراندیش هم تا یک مدتی از رانندگی بترسد.

  • با توجه به داستان «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» که آن را خوانده ام به نظر می رسد این فیلم تجربه متفاوتی در کارنامه شماست؟

من همه فیلم هایی که ساخته ام متفاوت است. خب البته من فکر می کنم همه فیلم هایی که ساخته ام با همدیگر هم تفاوت دارند و هیچ کدام شبیه به هم نیست. من هر فیلمی که می سازم از آن نوع فیلم خسته می شوم و دنبال داستان دیگری می روم.

  • فکر می کنید که چه استقبالی از فیلم در جشنواره شود؟

والله ما صحنه هایی که می گیریم خودمان خیلی خوش مان می آید. حالانمی توانم پیش بینی کنم که استقبال مردم چه خواهد بود.

  • به واکنش منتقدان نسبت به فیلم تان فکر می کنید؟

من هیچ وقت برای منتقدان فیلم نساخته ام. برای خود من این مهم است که خودم فکر کنم که داستان را خوب تعریف کرده ام و این را از عکس العمل تماشاچی ها بعدا می فهمم. آیا واقعا داستان را خوب تعریف کردم یا نه؟ به تدریج و بعد از مدت ها آدم می فهمد که مثل اینکه این فیلم خوب در آمده است. اما اینکه به حرف منتقدان اهمیت بدهم و مثلااظهارنظرهای بلاواسطه آنها را جدی بگیرم این کار من نیست. اتفاقا من به کارگردانی در میان منتقدان معروف هستم که نظرات آنها را جدی نمی گیرم.

  • شما در همه این سال ها به فعالیت بخش خصوصی در سینما علاقه زیادی داشتید و روی سینمایی که دولتی نباشد و روی پای خود بایستد تاکید زیادی داشته اید. به نظر شما به مدیران فرهنگی دولت جدید می توان این امید را داشت که در این خصوص قدمی بردارند؟

به نظرم هیچ راهی غیر از این نیست که به سمت سینمایی برویم که دولتی نباشد و روی پای خودش بایستد. ما اگر قرار است سینمایی زنده و سرحال داشته باشیم باید به سمت سینمایی برویم که سفارشی نیست و بودجه اش را دولت نمی دهد و از طریق خود تماشاچیان تامین می شود و تا زمانی که این وضعیت به وجود نیاید ما چیزی به اسم سینما نداریم. این چیزی که در سال های اخیر داشتیم یک سینمای کاملاسفارشی و دولتی و براساس سیاست های من درآوردی بوده از فیلم های فاخر تا فیلم های دیگر. ما در سال گذشته که فیلم های جشنواره فیلم فجر را داوری کردیم اغلب فیلم هایی را که دولت سرمایه گذاری کرده بود استقبال چندانی از سوی مردم از آنها صورت نگرفت.

  • البته استثنا هم داریم. مثلافیلم «استرداد» هم فیلم فاخری بود ولی جایزه بهترین فیلم جشنواره را گرفت و استقبال بدی از آن نشد.

بحث این است که در فیلم «استرداد» عوامل یک فیلم کار خود را خوب انجام داده بودند و همه شایسته کاندیدا شدن بودند. وقتی فیلمی در ۱۴مورد کاندیدای جایزه می شود به عنوان بهترین فیلم هم می تواند کاندیدا باشد. اما رای من برای جایزه سیمرغ بلورین بهترین فیلم، به فیلم « استرداد» نبود.

  • رای شما به کدام فیلم بود. این را از این جهت می پرسم که خوانندگان این مصاحبه با سلیقه شما آشنا شوند.

من نظرم فیلم دربند پرویز شهبازی بود. باید این فیلم به نحو شایسته یی مورد تقدیر قرار می گرفت. اما متوجه شدم که امکان دادن سیمرغ بهترین فیلم به اثر پرویز شهبازی نیست .

  • چرا این امکان وجود نداشت؟

برای اینکه رای نیاورد …

  • هیچ فشاری که روی شما نبود ؟

نه نبود…

  • در جشنواره سال گذشته یک فضایی به وجود آمده بود که جشنواره فیلم فجر با فیلم های حوزه هنری برخورد خوبی نداشته است. البته من در همان زمان در یک مصاحبه یی از شما خواندم که شما از یکی از فیلم های حوزه خوش تان آمده. فکر کنم یا «تاج محل» بود یا فیلم «خسته نباشید…»

من فیلم «تاج محل» را در دوره داوری ندیدم. این فیلم را بعدا دیدم و به نظرم فیلم خیلی خوبی است. «خسته نباشید» هم فیلم خیلی خوبی هست. «حوض نقاشی» هم فیلم بدی نبود ولی مساله این بود که ما ایرادی به بازی شهاب حسینی گرفتیم و بعد سعی کردند آن را رفع و رجوع کنند و حرف های عجیب و غریب زدند مثلابا فیلم «بنجامین باتن» آن را مقایسه کردند که فیلم بسیار مزخرفی است!

  • بنجامین باتن فیلم مزخرفی است؟

بنجامین باتن فیلم بسیار مزخرفی است و من تا نصفه فیلم را دیدم و فکر کردم چه دلیلی دارد که ما چنین داستان بی سرو ته یی را دنبال کنیم و ادامه بدهیم. اصلابا مقایسه کردن با بنجامین باتن، نمی توان ایرادات فیلم «حوض نقاشی» را رفع ورجوع کرد. بعد سعی کردند پزشکانی را بیاورند که همچنین موردی امکان پذیر است و این دیگر وضعیت را خنده دار کرده بود. روی هم رفته به نظرم فیلم «حوض نقاشی» فیلم بدی نیست و به اندازه ارزش هایش مورد توجه قرار گرفت وکاندیدا هم شد و جایزه هم گرفت.

  • یک انتقادی که از شما در سال های اخیر صورت می گرفت این بود که افخمی کارگردانی است که پروژه های خود را نیمه تمام می گذارد…

به نظرم این انتقاد وارد نیست به نظرم کسانی که این حرف ها را می زنند از روی حسادت و یک جور میل به خاله زنک بازی این حرف ها را درست می کنند. خیلی ها در این حرفه حسادت می کنند به ویژه کسانی که توانی در خود نمی بینند. من بیشتر از اینکه فیلم نیمه تمام داشته باشم فیلم های نیمه تمام دیگران را تمام کرده ام.

  • چه نظری درباره مدیران فرهنگی در دولت جدید دارید ؟

من فکر کنم هر طور که بشود از دوران سابق بهتر است…

  • منظورتان از هشت سال دوران احمدی نژاد است؟

بله…

  • آقای افخمی شما در ستاد آقای مهدی کروبی فعال بودید و فیلم های تبلیغاتی ایشان را ساختید. آیا در سال های اخیر از ایشان خبر خاصی دارید؟

من آخرین بار و قبل از حصر فقط توانستم یک بار با ایشان ملاقات کنم. وقتی از کانادا برگشتم ناگهان اطلاعیه یی صادر کردند که حصر ایشان خیلی شدید شد. دیگر نتوانستم ایشان را ببینم. من فکر می کنم همه می دانند که آقای کروبی جزو قدیمی های انقلاب است و برای این انقلاب از جان مایه گذاشته است.

  • آقای افخمی بعد از آنکه شما به عنوان نماینده مردم تهران در مجلس حضور یافتید و در کمیسیون فرهنگی مجلس نیز بودید، بسیاری شما را جزو چهره های سیاسی و فرهنگی کشور به حساب می آورند. اما هیچگاه درباره اتفاقات سیاسی کشور اظهارنظر ی از شما نشنیدیم؟

من مواضعم را همیشه به صراحت در این سال ها گفته ام و چاپ هم شده است. من سبز نیستم و هیچ وقت هم نبودم. من جزو حامیان آقای کروبی در دو انتخابات سال۸۴ و ۸۸بودم. فکر می کنم آمدن احمدی نژاد نتیجه ندانم کاری و ایجاد اختلافاتی بود که بعضی گروه های تندرو اصلاحات ایجاد کردند. انتخاباتی که احمدی نژاد به قدرت رسید به خاطر این بود که عده یی روی آقای معین سرمایه گذاری کردند و آقای معین چیزی حدود سه میلیون و هفتصد هزار رای آورد و کروبی با اختلاف ۲۰۰ هزار رای به احمدی نژاد باخت. به نظرم احمدی نژاد را تندروهای اصلاح طلب در کاسه اصلاح طلبان گذاشتند.

اعتماد - محمد تاجیک

برچسب‌ها : , ,