رویای خانهدار شدن در تله مهر
شهروندان:
خشت اولی که کج نهاده شد و دیواری که کج بالا رفت، حکایت این روزهای پروژهای است که مهر نام گرفت و تنها برنامه دو دولت محمود احمدینژاد در بخش مسکن بود. کلنگ این پروژه به پشتوانه بند «د» تبصره ۶ بودجه سال ۸۶ به زمین زده شد.
بندی که تامین مسکن مناسب برای آحاد مردم بهخصوص اقشار کمدرآمد را مدنظر داشت و در نگاه نخست، قدم مناسبی بود برای خانهدار کردن کم درآمدها.
تیرماه سال ۸۶، دستورالعمل اجرایی این بند از سوی وزارت مسکن و شهرسازی ابلاغ شد و خشت اول ساخت واحدهای مسکونی با نام مسکنمهر را بنا گذاشت. نگاه مناسبی که به این پروژه میشد در همان نگاه نخست باقی ماند و از آن پس، محور انتقادهای تند کارشناسان شد.
زمینهایی که قرار بود میزبان واحدهای مهر شوند، در فواصل چند کیلومتری شهرها یا در کنار شهرهای جدید انتخاب شدند و بدون توجه به تامین امکانات زیرساختی، نام مسکنمهر بر خود گرفتند. از آن روز به بعد تیغ انتقادها هر روز تندتر شد، کارشناسان اقتصادی طرح را فاقد اسناد مطالعاتی و پشتیبانی علمی معتبر میدانستند و کارشناسان شهری بااشارهبه اینکه مسکنمهر، بافت فرسوده برنامهریزی شده است، از رعایت نشدن حداقل سرانههای شهری در ساخت مسکنمهر خبر میدادند. آنها معتقد بودند، زمینهای نامناسب بدون امکانات زیرساختی برای ساخت این واحدها انتخاب شدهاند که در آینده به محلی برای سکونت اقشار با درآمدهای بسیار پایین که بعضا مهاجر نیز هستند، تبدیل خواهد شد.
در چندسال گذشته مشکلات تامین امکانات زیرساختی برای این پروژهها پررنگ و پررنگتر شد، از تامین آب و برق گرفته تا گاز شهری و تکمیل پروژهها به دلیل ناکافی بودن اعتبارات، مشکلات ساخت واحدهای مهر را به معضل تبدیل کرد. بسیاری از ثبتنامکنندگان مسکنمهر که واحدهای خود را تحویل گرفته بودند به دلیل نبود امکانات زیرساختی و مشکلاتی که زندگی در این واحدها به همراه داشت، به مستاجری ادامه دادند و خود موجر واحد مهر شدند، واحدهای مهر به دلیل ارزان بودن میزبان مهاجرانی شدند که برای رویای زندگی بهتر خود را به شهر رساندهاند.
دولت تغییر کرد، سیاست مسکن نیز عوض شد اما نگرانیها از آینده طرحی که مهر نام گرفت و به تعبیر بسیاری بیمهر شد، عمیقتر شده است. حالا دیگر نگرانیها تنها به تبعات اقتصادی پروژه مهر منتهی نیست. نگرانیهایی که در این سالها از کیفیت پایین واحدها خبر میداد یا از سرمایه هنگفتی که برای ساخت این واحدها هدر رفت حکایت میکرد. حالا نگرانیها، جنس اجتماعی به خود گرفته است و کارشناسان، از این نگرانی باعنوان جداکردن یک طبقهاجتماعی از سایر اقشار جامعه یاد میکنند که تبعات خوبی به همراه نخواهد داشت.
مسکن مهر، تله فضایی
افزایش بزه، نخستین نگرانی است که کمال اطهاری، کارشناس اقتصادی به آن اشاره میکند و میگوید: «ساختار واحدهای مهر بهگونهای است که از هم اکنون آثار آن مشخص است و براساس گزارشهایی که شنیده میشود، بزهکاری در آن از محلههای پیرامونی شهر نیز بالاتر است، چرا که به اعتقاد کارشناسان شهرسازی، چیدمان فضایی این واحدها تشدیدکننده این مسائل است و این موضوع مشکل بزرگی خواهد بود که امنیت را به خطر میاندازد. شهری که خوابگاهی باشد و از پویایی در آن خبری نباشد، سالم نخواهد بود، زیرا اقتصاد ندارد، فضای خوبی برای فعالیت اقتصادی در آن تعبیه نشده و به همین دلیل شهر تنوع اقتصادی و اجتماعی نخواهد داشت، چنین شهری قطعا آسیبپذیر خواهد بود.»
ساخت مسکنهایی همچون مهر که قشر خاصی از مردم را در خود پذیرا باشد، نمونههای قدیمیتری در کشور دارد که میتواند آینده مسکنمهر را از هم اکنون به تصویر بکشد، شهرک واوان، نمونهای است که اطهاری به آن اشاره میکند و توضیح میدهد: شهر واوان، قرار بود شهری کارگری باشد که به دلیل عدم تنوع اقتصادی و حداقل تنوع اجتماعی، موفقیتی با خود به همراه نداشت و نمونهای ناموفق برای جداسازی طبقات اجتماعی از یکدیگر شد، اما متاسفانه فرماندهندگان به مسکنمهر این تجارب را نادیده گرفتند و شهری را بنا نهادند که از نظر ساختار برنامهریزی شهری و چیدمان فضایی اشکالات عمیقی دارد که باید اصلاح شود.
افزایش مهاجرت و تضاد فرهنگها نکته دیگری است که از سوی کارشناسان اجتماعی و اقتصادی مطرح میشود و از مسکنمهر بهعنوان مأمنی برای مهاجران یاد میکند اما اطهاری معتقد است: «مهاجرت امری طبیعی است و تداخل فرهنگها نیز چالشآفرین نخواهد بود. اما مشکلی که در این خصوص اهمیت دارد این است که وقتی فشردگی فقر در یک محدوده افزایش یابد و تنوع اقتصادی وجود نداشته باشد، یک تله فضایی ایجاد میشود که خطرناک است. مسکن مهر یک تله فضایی است که باید ساماندهی شود. بزه، همواره در مکانهایی که بیدفاع است شکل میگیرد و اکنون شاهد آن هستیم در مسکن مهری که احداث شده است، به دلیل فضاهای غیردفاعی که شکل گرفته بزه به شدت افزایش یافته و شاهد رشد قاچاق و فساد در این بخشها هستیم».
آموزش، شاهکلید بحرانهای اجتماعی
مسکن نامناسب، واژهای است که هادی معتمد، آسیبشناس اجتماعی، واحدهای مهر را با آن توصیف میکند و درخصوص نگرانیهایی که از پیامدهای اجتماعی تفکیک یک طبقه اقتصادی خاص از سایر قشرها به وجود می آید میگوید: «در این خصوص دو موضوع را باید مدنظر داشت، نخست بحث مسکن نامناسب است و دیگری بحث فرهنگی. در بحث مسکن نامناسب، زمانی که تراکم جمعیت بیش از استاندارد باشد، فاصله از مراکز رفاهی و تفریحی زیاد باشد و جغرافیای خانه در حد استاندارد نباشد، این خانه، خانه نامناسب است که واحدهای مهر را میتوان در این بخش دستهبندی کرد. این جغرافیا از نظر آسیبشناسی مورد بحث است، چرا که خانه نامناسب، آسیبهای روحی و روانی بههمراه میآورد و خصوصیات رفتاری افراد را تغییر میدهد. از سوی دیگر باید توجه کرد، قشری که در این واحدها ساکن میشود، در چه سطح فرهنگی قرار دارد. اگر تنها بحث اقتصادی مطرح است، فقر عامل آسیب شناخته نمیشود، کارگر و کارمند آسیب به وجود نمیآورند. اما اگر این قشر از نظر فرهنگی – اجتماعی در سطح پایینی باشند، نوعی حاشیهنشینی به وجود میآید. مثلا وقتی جوانان در این مکانها امکانات تفریحی مناسبی نداشته باشند، جای تفریح به استعمال موادمخدر روی میآورند».
آموزش ساکنان در این شهرها و نحوه مدیریت شهرهایی که مهر نام دارند، موضوعی است که معتمد بر آن تاکید میکند و میگوید: «قبل از اینکه تراکم جمعیت در این شهرها افزایش یابد، باید به نحوه مدیریت این شهرها توجه ویژهای شود، باید دید شهرداران در این شهرها چه میزان دید اجتماعی دارند. باید از نظرات مردم در اداره شهر استفاده شود تا مردم به شهر جدیدی که قرار است در آن ساکن شوند تعلق خاطر پیدا کنند. پس از بحث مدیریت صحیح، آموزش باید موردتوجه باشد. آموزش مستمر در مدارس و خانههای محله شاهکلید رفع مشکلات است و راهکار سومی که میتواند به کاهش معضلات اجتماعی شهرهایی با خصوصیات مسکنمهر کمک کند استفاده از سازمانهای مردم نهاد (NGO)هاست. چرا که این گروههای مردمی، مردم را به یکدیگر نزدیک میکنند و مشارکت مردم را افزایش خواهند داد که در این صورت میتوانیم امیدوار باشیم به سمت آسیب نرویم. در این بحث مهمترین آسیب خرده فرهنگهاست که اگر درست مدیریت نشود، بیش از آنکه منافع به همراه داشته باشد، مضار خود را نشان میدهد، چرا که در این صورت با تهران کوچکی در پروژههای مهر روبهرو خواهیم بود که ارزشها نادیده گرفته میشوند و این امر قطعا آسیبزاست».
بازتولید خرده فرهنگ فقر
خدماتی که در بحث مسکنمهر تامین نشد و جای خالی خود را به رخ ساکنان مسکنمهر کشید، نگرانی دیگری است که از سوی محمد شیخی، کارشناس برنامهریزی شهری مطرح میشود و او با اشاره به اینکه در ۴ سال اخیر حجم وسیعی ساختوساز در کشور باعنوان مسکنمهر صورت گرفت اما خدمات زیربنایی که تامین شد کافی نبود، میگوید: «تامین خدمات روبنایی همچون، آموزش، فضایسبز و… برای مجموعه زیستی موردنیاز است اما هیچ یک از این خدمات روبنایی در کنار خدمات زیربنایی همچون تامین آب، برق و… به درستی تامین نشد. مشکل اساسی فقدان تامین خدمات اجتماعی برای ساکنان این واحدهاست. همانطوری که کیفیت مسکن حداقل است، از نظر محیط مسکونی نیز امکانات سطحی حداقلی دارد. باید محیط مسکونی امکاناتی همچون آموزش، فضایسبز، فضایتجاری، مذهبی و… را تامین کند تا افراد در این مکان احساس آرامش کنند.»
او نیز به بحث خرده فرهنگها اشاره کرده و یادآور میشود که «بزرگترین مشکل عدم تامین خدمات زیرساختی و روبنایی است. در مرحله بعد بحث خردهفرهنگها مطرح است که بازتولید خردهفرهنگ فقر را به همراه خواهد داشت و در عین حال وقتی همه ساکنان از یک طبقه باشند، نوعی جدایی گزینی فرهنگی به وجود میآید».
با این نگرانیها، بهنظر میرسد نگاه مثبت و مناسبی که به پروژه مسکنمهر و خانهدار شدن کمدرآمدها میشد، در همان نگاه نخست خشکید، نگرانیها جای خوشبینی خانهدار شدن را گرفت و پروژه مهری که ۶ سال پیش در بودجه سال ۸۶ خشت اول آن بنا نهاده شد، به دلیل انتخابهای نادرست حتی در انتخاب زمین، کج گذاشته شد تا پروژه ساخت خانه ارزان برای کمدرآمدها، به نگرانی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تبدیل شود. نگرانی که اگر به گفته کارشناسان در آموزش ساکنان غفلت شود، زخمهای آن به سختی ترمیم خواهد شد.
مریم میرزایی
شهروند