امیر و امنیت شهروندان
شهروندان:
میرزا تقیخان امیرکبیر صدراعظم ایران عهد ناصری از رجال نامی و وزرای با اقتدار بود که توانست در مدت اندک صدراعظمی خویش اصلاحات فراوانی را در اداره کشور به وجود آورده و «نظم تقی خانی» را حاکم سازد.
این بزرگمرد ایرانی که از دوران کودکی توسط قائممقامها تعلیم دیده و تربیت شده بود، اصول سیاست توام با راستی و صداقت و حبالوطن را آموخته بود و بر اثر بروز لیاقت و فراست بسیار مورد توجه ایشان بوده است، چنان که میرزا ابوالقاسم قائممقام در حق وی گفته است: «فرزند، تو در آتیه مشاغل بزرگی را اشغال خواهی کرد و روزی خواهد رسید که در باریکترین مواقع اگر خائنین و مغرضان مزاحمت نشوند، کشتی توفانی مملکت را از گرداب پریشانی و هلاکت نجات خواهی داد.»۱
میرزا تقیخان همان طور که اشاره شد بر اثر لیاقت و کاردانی و حسن سلوکی که از خود نشان میداد از طرف دولت ایران در زمان فتحعلیشاه و محمدشاه امور حساس و مهمی بر وی محول میگشت. برای نمونه سفر به روسیه به همراه خسرو میرزا (فرزند عباس میرزا) برای حل و فصل ماجرای قتل گریبایدوف و نیز سفر به ارزنه الروم در زمان محمدشاه و عقد قرارداد ارزنه الروم.
این قرارداد یکی از افتخارات زندگی امیرکبیر به شمار میرود، چراکه برای تنظیم این پیماننامه حدود چهار سال در ارزنه الروم ماند و با وجود مشکلات و توطئههای فراوان که حتی موجب قتل برخی همراهان وی نیز گردید، باز مأیوس نگشته به ماموریت خود تا زمان دستیابی به توافقی مناسب در آنجا ماند.
رابرت کرزن که امیرکبیر را در ارزنه الروم دیده بود، درباره وی مینویسد: «این شخص از تمامی ماموران عثمانی و ایران و روسیه و بریتانیای کبیر که این وقت در ارزنه الروم حضور داشتند جالب توجهتر بود و با هیچ یک از آنها قابل مقایسه نبود و در سه سالی که شاغل مقام صدارت بود کارهای بزرگ و نمایان برای ایران کرد، اما ستاره درخشانی که در افق زندگی او طالع بود، در ابر حسد و تزویر رقبایش پنهان گشت»۲ و باز همین کرزن در ماجرای قتل امیر آورده است: «میرزا تقیخان متهم به هیچ گناهی نبود، شاه با کشتن خیانتکارانه او یکی از شریفترین و پاکدامنترین خدمتگزارانش را به تحریک رسواترین و فرومایهترین افراد معدوم ساخت.»۳
امیرکبیر پس از رسیدن به صدارت ناصرالدین شاه کمر همت بست که اوضاع آشفته مملکت را سامان بخشد، از اینرو برای جلوگیری از ولخرجیهای درباریان دستور داد که حقوق سالانه درباریان و حتی شخص شاه کاهش یابد، همچنین برای رسیدگی به امور، مامورینی به صورت مخفی استخدام نمود که امور مهم دولتی و کارهای سران را دائما به حضور امیر گزارش میدادند که این عده ناشناس به «ماموران خفیه» و «خفیهنویسان» شهره بودند و از ترس آنان احدی جرات تعدی و تخلف در پیدا و پنهان نداشت.
از دیگر کارهای وی نظم بخشیدن به امر قشون و تاسیس نیروی دریایی (قوای بحریه جنگی) بود، همچنین تصحیح امور عدالت خانهها و مبارزه با رشوه گیری و ابطال سیورسات۴ نیز از اقدامات جدی و موثر امیر بود. قاسم نوده فراهانی مینویسد: «در فرمان ابطال رسم سیورسات که دامنه آن وسیع بود و حتی جنبه مشروع یافته، اعلام گشت که: بعد از این هیچ مأمور دیوانی و محصل مالیاتی و سرباز قشونی به هر کجا که رود، نمیتواند آذوقه و بنه مورد نیاز خود را به زور و به رایگان از رعیت بگیرد، بلکه هر کس باید سیورسات خود را موافق معمول ابتیاع نماید و به رعیت آزار نرساند و این اعلامیه برای آگاهی مردم انتشار یافت: از آنجا که اولیای دولت همیشه در سرپرستی و آسایش و رفاه رعیت اوقات مصروف دارند… هیچ جا سیورسات مطالبه ننمایند، زیرا که به دستاویز سیورسات اذیت و آزار بسیار به رعایا میرسانند و هرکس باید سیورسات خود را موافق معمول ابتیاع و به رعیت آزار نرسانند.»۵
چنانکه در این نقل قول مشخص است، منع اخذ سیورسات به این دلیل مبتنی شده که سیورسات مستلزم اذیت و آزار رعایاست، یعنی امیرکبیر در زمان خود مساله امنیت و آسایش مردم را که در دورههای زیادی از تاریخ استبداد پادشاهی ایران، توسط حاکمان نادیده انگاشته میشد، بهعنوان مسالهای محوری در سیاستگذاریهای اقتصادی مطرح میکند.
امیرکبیر نهتنها اصلاحات اقتصادی و سیاسی نمود، بلکه با خرافه نیز به مبارزه برخاست و بستنشینی را ممنوع نموده و در جهت ترقی فکری ایرانیان اقدامات شایستهای از جمله انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه و نیز تاسیس دارالفنون پرداخت تا مردم ایران با پیشرفتهای اروپاییان و دستاوردهای علمی آنان در وطن خویش آشنا گردند.
اما مغرضان و مفسدان که این تغییرات و اصلاحات را به نفع خویش نمیدیدند و بقای امیر موجب تنزل ایشان میگشت، دست به توطئه و نیرنگ زدند تا چهره میرزا تقیخان را در نزد شاه خراب کنند و موفق نیز شدند و در نتیجه تلاشهای میرزا آقاخان نوری، مهد علیا مادر ناصرالدین شاه و همیاری پشت پرده روس و انگلیس، امیرکبیر از صدارت عزل و به کاشان تبعید شد و بعد از مدتی دستور قتل وی صادر گردید و در حمام فین کاشان رگش را بریدند، جانش را گرفتند تا ایران بار دیگر بزرگ مردی از تبار جوانمردان را از دست بدهد.
پانوشتها:
۱ ـ به نقل از: میرزا تقیخان امیرکبیر، حسین مکی، انتشارات ایران، ۱۳۹۶ قمری
۲ ـ به نقل از: تاریخ ادبیات ایران، ادوارد براون، ترجمه رشید یاسمی
۳ ـ به نقل از: امیرکبیر و ایران، فریدون آدمیت، خوارزمی، ۱۳۷۸
۴ـ سیورسات، غله و خوارباری است که لشکریان به زور از دهقانان و مردم سر راه خود میستاندند.
۵ـ زندگانی امیرکبیر، قاسم نوده فراهانی، انتشارات اوستا فراهانی،۱۳۸۲
امیر هاشمپور
جامجم