ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
در گفت‌وگو با حسین راغفر مطرح شد

پولی شدن، سوهان روح فضای دانشگاهی

شهروندان:
کمتر خانواد ه ایرانی وجود دارد که سالانه هزینه‌هایی را برای تحصیل فرزندان خود نپردازد، به ویژه خانواده‌هایی که فرزندان دانشجو دارند با این مسئله بیش از دیگران رو به رو می‌شوند، این واقعیت که تنها بخش کوچکی از دانشجو‌های کشور تحت عنوان دانشجوی روزانه به دانشگاه‌ها شهریه پرداخت نمی‌کنند می‌تواند بسیار نگران کننده باشد.

حسین راغفرتحصیل و آموزش عالی از مهم ترین مولفه‌های تحرک اجتماعی است که با پولی شدن دانشگاه‌ها این امید به تحرک در طبقات پایین می‌تواند به یأس و سرخوردگی در جوانان از خانواده‌های کم در آمد بینجامد، نا امیدی در جوانانی که گاه بسیار مستعد و توانمند هستند، گفت‌وگو با دکتر حسین راغفر عضو هیات علمی‌دانشگاه الزهرا را در این باره می‌خوانید:

  • جناب دکتر در سال‌های اخیر دانشگاه‌ها به سمت پذیرش دانشجو از طریق دریافت شهریه حرکت کرده‌اند، این مسئله به نظر شما چه آسیب‌هایی می‌تواند در پی داشته باشد؟

این مسئله پیامد‌های بسیار منفی دارد، هم برای آینده اقتصادی کشور و هم برای خود آموزش‌عالی، به جهت اینکه در حال حاضر بخش عمده ای از ظرفیت‌های دولتی هم پولی شده است و دلیل آن هم بی توجهی دولت است. مثل همه چیزهای دیگرآموزش عالی هم به خاطر سیاست‌های غلط آسیب دیده است، کما اینکه دولت منابع بسیار بزرگی را به دست آورده بود که می‌شد در حوزه‌های عمومی‌و به ویژه آموزش عالی و آموزش و پرورش، سرمایه گذاری کند در حالی که این منابع در جاهایی مصرف شد که بر تورم افزود و فشار زیادی را بر سبد مصرف خانوار‌ها وارد کرد، به ویژه خانوار‌هایی با درآمد پایین برای اینکه فرزندانشان به دانشگاه وارد شوند فشار‌های مالی و عاطفی زیادی را متحمل شدند تا تقاضای فرزندانشان را برآورده کنند و در نتیجه این خانواده‌ها مجبور شدند هر چه بیشتر هزینه‌های زندگی خود را کاهش دهند تا منابع مورد نیاز فرزندانشان را تامین کنند و عوارض این مسئله روی کیفیت زندگی این خانوار‌ها بسیار جدی بوده است و یکی از اقلام اساسی هزینه خانوار‌های کم درآمد جامعه ما هزینه‌های آموزش فرزندان است، ضمن اینکه این آموزش فاقد کیفیت لازم هم بوده است و منجر به بهره وری از توانایی‌های افراد نشده است.

  • ورود به دانشگاه‌های دولتی روزانه از طریق کنکور هم رقابتی شده و نیازمند کلاس‌های کنکور است که داشتن توان مالی می‌تواند در ورود به این دانشگاه‌ها تاثیر بسزایی داشته باشد، این مسئله چه پیامد‌هایی دارد؟

مسئله آموزش به طور کل باید به عنوان یک سرمایه‌گذاری ملی تلقی شود که دولت قرار است نیروی انسانی خود را به این وسیله تربیت کند و نباید دولت‌ها مسئولیت‌های اجتماعی خود را بر دوش خانواده‌ها بگذارند و این مسئله عملا یکی از ملاک‌های موفقیت یا شکست دولت‌ها‌ست، متاسفانه در بحث آموزش که بحث بسیار مهمی‌است از آن‌جهت که سرمایه انسانی هر کشوری را آموزش و به ویژه آموزش عالی تشکیل می‌دهد، نظام آموزش و نظام سلامت ظرفیت‌هایی بوده اند که به شدت آسیب دیده اند و حجم عظیمی‌از مسئولیت دولت‌ها به دوش خانواده‌ها گذاشته شده است و این مسئله عدم توازن بسیار جدی را بر در آمد و هزینه‌های خانوار‌ها به ویژه خانوار‌‌های متوسط و کم درآمد تحمیل کرده است که این مسئله آسیب‌های بسیار زیادی برای آینده کشور به دنبال خواهد داشت، امروزه به این مسئله کم تر توجه می‌کنند ولی این مسئله ضایعه ای بسیار بزرگ برای آینده کشور خواهد بود که اولا کیفیت آموزش به شدت کاهش پیدا کرده است و از طرفی هزینه‌های این آموزش بر کیفیت زندگی بسیاری از خانوار‌ها آثار بسیار منفی داشته است و موجب عدم توازن‌های بسیار جدی در هزینه و درآمد‌های خانوار‌ها شده است از این جهت که مجبور به تامین هزینه‌های فرزندانشان بوده اند که در این مسابقه که به اسم کنکور برگزار می‌شود موفق شوند و متاسفانه با این اسم که می‌خواهیم کنکور را حذف کنیم به سمت پولی شدن هر چه بیشتر دانشگاه‌ها پیش رفته‌اند، هم مجلس و هم دولت هر دو در این موضوع مسئول هستند و این در عمل شانه خالی کردن دولت از وظایف اجتماعی اش است.

قطعا در این مسابقه که به اسم کنکور شکل گرفته است به ظرفیت‌های علمی‌افراد افزوده نمی‌شود و تنها هزینه زیادی از درآمد خانوار‌ها به سفره موسسات کنکور وارد می‌شود و تنها کاری که انجام می‌دهند تقویت یک سری از توانایی‌ها برای شرکت در یک مسابقه است.هرتلاشی که در این رابطه صورت می‌گیرد نوعی سلب مسئولیت از دولت‌ها و حکومت است که در این جا نقش مجلس هم بسیار برجسته است. انتقال این مسئولیت اجتماعی بر دوش خانوار‌ها به ویژه خانوار‌های متوسط و کم درآمد بسیار آسیب زا‌ست، هزینه جدی این مسئله تنها متوجه این نسل نخواهد بود و متوجه آینده کشور هم خواهد شد.

  • دانشجو‌های مستعد بسیاری کشور را به قصد تحصیل ترک می‌کنند، دانشجوهایی که با گرفتن بورس‌های تحصیلی از دیگر کشور‌ها دست به مهاجرت می‌زنند، آیا کشوری مثل ایران که دارای سرمایه‌های ملی فراوان است توانایی جذب این افراد را ندارد؟

سرمایه‌های ملی و طبیعی باید به اشکال دیگر سرمایه تبدیل شوند از جمله به سرمایه‌های انسانی، اما متاسفانه این فرصت از جامعه دریغ شده است و فرصت‌های رانت خواری تنها فقر را به صورت بسیار گسترده در کشور رقم زده است و این فرصت‌ها را از آینده گرفته است. متاسفانه ظرفیت‌های دانشگاه‌ها را به تناسب نیازهای مان تامین نکرده ایم و گسترش نداده ایم و از این گذشته به تناسب نیاز‌های جامعه رشته‌های جدیدی را تاسیس نکرده‌ایم.

با توجه به خروج سرمایه‌های کشور در قالب مهاجرت و ورود به‌مراکز آموزش عالی در کشور‌های دیگر هزینه‌های هنگفتی از کشور خارج شده است، بنا بر این باید نظام ما و نظام آموزش عالی فضایی را برای گسترش آموزش عالی و جذب نیرو‌های توانمند تر فراهم می‌کرد و در این صورت می‌توانست امکانی رابرای آن‌گروهی که قصد مهاجرت دارند فراهم کند و این افراد را از مسیر دیگری خارج از ظرفیت‌های موجود جذب کند، اما هیچ تمایزی بین آن دسته‌ای که فرصت‌های مساوی و ظرفیت‌های کافی برای ورود نداشتند و آنهایی که نیرو‌های بسیار مستعدی هستند اما منابع لازم را برای ورود به دانشگاه‌های پولی ندارند وجود ندارد و عملا به نفع کسانی شده است که احتمالا از ظرفیت‌های علمی‌کمتری برخوردارند اما منابع مالی بیشتر دارند و زیاد هستند کسانی که استعداد‌های بیشتری دارند ولی ظرفیت‌های دولتی از آنها دریغ شده است.

به این ترتیب یک تبعیض بسیار آشکار به زیان گرو ه‌های کم درآمد و با درآمد‌های متوسط به وجود آمده است. برخی از خانوار‌‌‌ها که چند بچه دانشگاهی دارند با این پولی شدن دانشگاه‌ها برایشان مقدور نیست که چنین هزینه‌هایی را برای تمامی فرزندانشان تامین کنند و این مسئله می‌تواند آثار و تبعات بسیار جدی به دنبال داشته باشد. همه جای دنیا وحتی خیلی از کشورها مانند مالزی که کیفیت آموزش عالی این کشور‌ها بسیار نازلتر ازکشور ما است فرصت‌های بیشتری را فراهم کرده اند، افرادی که به این کشور میروند حتی خیلی از ایرانی‌ها می‌توانند از فرصت‌های بورس در این کشور استفاده کنند در حالی که چنین فرصت‌هایی درکشور ما هر روز از افراد بیشتری دریغ می‌شود.

بنا بر این مسئله آموزش‌عالی دولتی یک وظیفه و مسئولیت دولت است برای تربیت نیروی انسانی آینده کشور و البته این تنها با تربیت نیروی انسانی تکمیل نمی‌شود بسیاری از افرادی که از ایران مهاجرت می‌کنند فرصت تحصیلی را زمینه ای برای مهاجرت دائمی‌از کشور تلقی می‌کنند و دلیل هم این است که ظرفیت اشتغال پس از فارغ التحصیلی برای این افراد وجود ندارد، بنا بر این مسئله گسترش آموزش عالی تنها به لحاظ کمی‌مطرح نیست بلکه به لحاظ کیفی حائز اهمیت بسیار است و اینکه افرادی که فارغ التحصیل می‌شوند بتوانند روی پای خود بایستند و ارزش افزوده و ثروت خلق کنند، در این صورت خواهند توانست جذب بازار کار شوند و به رونق اقتصاد کشور کمک کنند، اگر چه متاسفانه ساز و کار‌های لازم برای جذب این دسته از افراد وجود ندارد آن هم به دلیل تخصیص غلط اعتبارات بانکی، که منابع بسیار گسترده ای تباه می‌شود اما در خدمت همین دسته از فارغ التحصیلانی که در داخل کشور هستند و می‌توان آنها را به عنوان نیرو‌های کار آفرین تلقی کرد قرار نمی‌گیرد، هیچ فرصتی برای کار آفرینی این افراد وجود ندارد.

روی دیگر سکه هم این است که این فارغ التحصیلان چه خواهند شد؟ حتی آنهایی که از ظرفیت‌های بسیار خوبی برخوردار هستند در داخل کشور هم جذب نمی‌شوند.

  • دانشگاه‌های دولتی درصد زیادی از دانشجو‌های خود را با عنوان شبانه و با شهریه می‌پذیرند، در حالی که این دانشجو‌ها در کنار دانشجو‌های روزانه تحصیل می‌کنند، که این مسئله خود با فلسفه دانشگاه شبانه سازگار نیست،ارزیابی شما از این مسئله چیست؟

یک بخشی مربوط به این است که دانشگاه‌ها دچار فقر مالی هستند و شدیدا از کمبود اعتبارات و بودجه رنج می‌برند و کسی هم به این مسئله توجه نمی‌کند، اما این راه را برای آن‌ها مراکز اند که بخشی از هزینه‌هایشان را از طریق‌پذیرش دانشجوی شبانه تامین کنند و ترجیح مدیریت اجرایی دانشگاه‌ها هم این است که این دسته از دانشجو‌ها را بیشتر جذب کنند، متاسفانه به اسم دانشجوی شبانه وارد دانشگاه می‌شوند اما حتی ظرفیت‌های فیزیکی دانشگاه‌ها بسیار متمرکز در روز است و شب‌ها اکثر دانشگاه‌ها تعطیل است و از این ظرفیت فیزیکی دانشگاه‌ها استفاده نمی‌شود به این علت که ظرفیت نیروی علمی‌و هیات علمی‌دانشگاه‌ها به تناسب این ورودی‌ها گسترش پیدا نکرده است.

  • دانشجو‌های دوره کارشناسی هنوز تخصص لازم برای اشتغال را کسب نکرده‌اند، در نتیجه باید مورد حمایت خانواده قرار بگیرند، طبقات پایین جامعه ممکن است این توان مالی را نداشته باشند، آیا دولت نباید از این افراد حمایت کند همانطور که پیش از انقلاب هم چنین حمایت‌هایی از دانشجویان صورت می‌گرفت؟

پیش از انقلاب ما به سمت دولت رفاه حرکت کرده بودیم و آموزش عالی برای بسیاری از افراد رایگان بود. بعد از انقلاب هم تا سال‌ها همین رویه ادامه داشت اما اینکه‌متاسفانه به دلیل بی توجهی دولت‌ها و سیاست‌های غلط مربوط به تعدیل ساختاری و اینکه همه حوزه‌ها از جمله آموزش را به بخش خصوصی واگذار کنند آسیب جدی به تربیت نیروی انسانی کشور وارد شد و بعد توجهی به‌اینکه افراد احساس تعلق خاطری به کشور برای ادامه زندگی و خدمت در کشور خود در نتیجه اینکه از آموز عالی رایگان در کشور محروم شده اند نداشته باشند،نکردند. به نظر من این مسئله آسیب بسیار جدی است که ناشی از نوع نگاه به اقتصاد و فرصت‌های اقتصادی در کشور است که متاسفانه دولت و مسئولیت اجتماعی دولت را کاملا نادیده گرفته اند.

دولت‌های نهم و دهم با وجود ظرفیت‌های بسیار بزرگ درآمدی که داشت که در تاریخ اقتصادی کشور بی سابقه بود بیشترین منابع را به سمت بخش بازار و بخش خصوصی هدایت کرد و هزینه‌های آموزش عالی را به دوش مردم گذاشت در حالی که دولت می‌توانست زمینه‌های سرمایه گذاری عظیمی‌را روی سرمایه‌های انسانی فراهم کند، حد اقل اینکه آموزش عالی در سطح کارشناسی به نظر می‌رسد که می‌تواند یک سرمایه گذاری ملی تلقی شود و بتواند ظرفیت‌های نیروی انسانی کشور را در آینده ارتقا دهد، متاسفانه این امکان هم مقدور نشد و نگرانی‌های بسیار جدی را برای آینده نیروی انسانی کشور رقم زد.

  • طبق قانون اساسی دولت وظیفه دارد تحصیلات عالی را تا سرحد خود کفایی کشور به صورت رایگان گسترش دهد، حرکت به سمت پولی شدن دانشگاه‌های با این قانون در تناقض نیست؟

خیلی چیز‌ها متناقض است، حد اقل این است که پس از اصلاح قانون اساسی عملا آموزش عالی را مستثنا کردند، اما آموزش و پرورش ما هم امروزه دچار چنین مسئله ای است، و آموزش و پرورش هم که بنا به حکم قانون اساسی باید رایگان باشد هنوز دو ماه از سال نگذشته است دو بار از خانوار‌ها در مدارس دولتی طلب پول کرده اند و این فاجعه ای است که آثار آن در بلند مدت بروز خواهد کرد، به نظر من دولت می تواند مثل بسیاری از دولت‌های کشور‌های سرمایه داری ظرفیت‌هایی را برای آموزش عالی نیرو‌های مستعد فراهم کند و برای بسیاری دیگر از افرادی‌که واجد شرایط دریافت کمک‌های دولت نمی‌شوند وام ارزان قیمت دانشجویی فراهم کند و این مسئولیت هم به عهده دولت‌ها‌ست.

در بریتانیا که یک کشور سرمایه داری صنعتی است هنوز آموزش عالی برای بخش اعظم جامعه رایگان است و در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتر‌است که بورس‌ها محدود تر می‌شود و اگر کسی مایل باشد می‌تواند وام بانکی بگیرد و بعد‌ها این وام را پرداخت کند،البته با نرخ‌های بهره پایین، همینطور در آمریکا، با اینکه آمریکا بیشتر نهاد‌ها خصوصی است، بورس برای دانشجو‌های مستعد فراوان‌تر است و هم اینکه ظرفیت‌های زیادی برای وام دهی به دانشجو‌های مستعد وجود دارد و دانشجو‌هایی که مایل هستند می‌توانند حد اقل وام‌های ارزان قیمت بگیرند، البته آنجا هم در سال‌های اخیر تحت تاثیر نفع‌طلبی گروه‌های داخل قدرت زمینه‌های آسیب به نیرو‌های انسانی به وجود آمده است و این مسئله موجب اعتراض بسیاری از گروه‌های مصلحین اجتماعی در این کشور شده است.

اما به نظر می‌رسد این مسئله در کشور‌های جهان سوم و در کشور ما تحت تاثیر آز و طمع گروه‌های صاحب قدرت در کشور، می‌رود تا آینده کشور را به تباهی بکشاند.

  • نظر شما در باره خرید و فروش انواع مدارک دانشگاهی چیست و چطور می‌توان از این مسئله جلوگیری کرد؟

باید علت این مسئله را در ناتوانی دولت‌ها در شکل گیری یا شکل دهی به یک اقتصاد پویا جست و جو کرد، از آنجایی که نمی‌تواند خلق شغل کند، شغلی وجود ندارد، بنا بر این خانوار‌ها ترجیح می‌دهند فرزندانشان ادامه تحصیل دهند شاید که با تحصیلات بیشتر بتوانند فرصت‌های بهتری برای کسب شغل پیدا کنند و علت اصلی این مسئله را باید در ناتوانی دولت‌ها در خلق شغل جست و جو کرد، اگر شغلی وجود داشته باشد افراد به جای اینکه وارد آموزش عالی شوند وهزینه‌های گزافی را بپردازند و در نهایت هم مشخص نیست که باز دهی این سرمایه گذاری به اندازه کافی باشد ترجیح خواهند داد وارد بازار کار شوند و شغلی را انتخاب کنندو در آن شغل ارتقا پیدا کنند، اما متاسفانه چنین فرصت‌هایی وجود ندارد و اینگونه است که نبود شغل خودش را با عوارض این چنینی نشان می‌دهد.

 قانون