شاخصههای مدیریت جهادی از دیدگاه قرآن
شهروندان:
«مدیریت جهادی» یکی از کلیدواژههایی است که در شعار امسال مورد تاکید رهبر معظم انقلاب قرار گرفته است. شناخت مفهومی و مقصود رهبری از این عنوان و اصطلاح و شاخصههای آن میتواند جهتگیری در کل شعار تعیین کند؛ زیرا تحقق اهداف فرهنگی و اقتصادی با دو عنصر «عزم ملی» و «مدیریت جهادی» شدنی است.
نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزههای وحیانی اسلام و سخنان رهبری مفهوم و شاخصههای آن را تبیین کرده است.
عزم ملی و مدیریت جهادی تحققبخش اهداف
رهبر معظم انقلاب امام خامنهای (مدظله) شعار سال ۹۳ را «اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامیدهاند. این بدان معناست که «اقتصاد و فرهنگ» باید به عنوان دو هدف اصلی مدنظر مردم و مسئولان نظام جمهوری اسلامی باشد. ایشان در حقیقت به شکل دیگر بر تمدنسازی اسلامی در جهان معاصر تاکید دارند؛ زیرا اقتصاد، قوام بخش جامعه و تمدن اسلامی است (نساء، آیه ۵) و فرهنگ تعیینکننده جهتگیریهای تمدنی آن.
تقدم اقتصاد بر فرهنگ از باب تقدم مقدمی است؛ هر چند که میتواند براساس برخی از شرایط خاص، تقدم آن براساس اهمیت بنیادین آن باشد؛ زیرا اقتصاد، مهمترین ابزار تمدنی و مقدمه تحقق آن است؛ اما شکی نیست که جامعه در سایه اقتصاد استقرار مییابد؛ زیرا اگر اقتصاد به معنای قوام بخش جامعه باشد؛ در حقیقت همانند ستون اصلی خیمه عمل میکند. پس این اقتصاد است که ستون برپایی جامعه است. علت این تقدم و اهمیت، از آن روست که افراد جامعه برای پاسخگویی به نیازهای ابتدایی خود که همان اقتصاد باشد گرد هم آمده و جامعهای را تشکیل میدهند تا در سایه سار آن بتوانند با امنیت تمام، آسایش و رفاه را دریابند و تامین کنند. لذا در آیات قرآنی گاه اقتصاد بر سایر شاخصهای سعادت مانند امنیت و آرامش مقدم شده است. به عنوان نمونه آنچه برای قریش در یک مکان خشک و فاقد عناصر اصلی اقتصاد اهمیت و ارزش بیشتر دارد، رهایی از گرسنگی و تامین اقتصاد است و سپس رهایی از هر ترس و خوف و تامین آرامش و امنیت اهمیت مییابد. (سوره قریش)
اما شکی نیست که تقدم اقتصاد بر فرهنگ و دیگر شاخصههای تمدنی، یک تقدم مقدمی نیز هست؛ زیرا نمیتواند هدف غایی و نهایی باشد؛ از این رو انسانها پس از تامین اقتصاد ولو در حد قابل انتظار و در سطح کف آن، به سراغ امور دیگر چون فرهنگ و مانند آن میروند؛ زیرا فرهنگ در معنای عام آن یک هدف اصلی و غایی برای بشریت است.
به سخن دیگر، انسان وقتی امنیت غذایی خود را تامین شده یافت و از جنبه بشری خود فارغ گردید، به جنبههای انسانی خود میپردازد. داستان تقدم اقتصاد بر فرهنگ یا فرهنگ بر اقتصاد همانند داستان تقدم تعلیم بر تزکیه و تزکیه بر تعلیم است. در آیات قرآنی گاه تعلیم بر تزکیه مقدم شده و گاه بر عکس؛ زیرا شکی نیست که تعلیم به معنای علم و شناختیابی، مقدم برای جهتگیریهای بشری است (بقره، آیه ۱۲۹)؛ ولی شکی هم نیست که آنچه هدف اصلی و غایی را تشکیل میدهد همان دستیابی به تزکیه است. (آل عمران، آیه ۱۶۴؛ جمعه، آیه۲)
دستیابی به تمدن اسلامی با تامین اقتصاد به عنوان مقدمه و فرهنگ به عنوان جهت دهنده و همچنین غایت حرکت تمدنی، یک اصل اساسی است که نیازمند تامین عناصری چون عزم ملی و مدیریت جهادی است؛ زیرا زمانی میتوان موفقیت و تحقق اهدافی چون اقتصاد سالم و مستقل و شکوفا را در کنار فرهنگ اسلامی به دست آورد که ملت پس از جزم به حقانیت و درستی راه، در مقام عمل، عزم ارادی خود را به نمایش گذارند و این عزم ملی و اراده با یک مدیریت جهادی مدیریت و همراهی شود. از اینرو امام خامنهای (مدظله) تحقق اهداف مقدمی و غایی را درگرو عزم ملی و مدیریت جهادی دانستهاند.
اما عزم ملی و مدیریت جهادی چیست؟ چه شاخصههایی را میتوان برای عزم ملی و مدیریت جهادی برشمرد؟
مفهوم شناسی «عزم ملی»
«عزم» کلمهای است که ناظر به حوزه رفتار و عمل است. انسان وقتی به چیزی شناخت یافت و در حوزه نظری و ذهنی به حقیقت چیزی واقف شد و صحت و درستی و نیز حقانیت آن را تایید کرد و به قطع و یقین رسید، در آن حالت به موضوع و قضیه جزم پیدا میکند. بنابراین، جزم در اندیشه شکل میگیرد؛ اما زمانی این جزم میتواند آثار و برکات بیرونی و خارجی داشته باشد که این شناخت قطعی و یقین جزمی، در مقام اراده و عمل همراه با عزم و همت باشد؛ یعنی شخص بخواهد دانستههای قطعی و جزمی خود را در خارج تحقق بخشد. پس همت کرده و عزم مینماید تا آن را به هر شکلی شده تحقق داده و تمامی مقتضیات را فراهم کرده و موانع را از پیشرو بردارد.
در آیات قرآنی بیان شده که برخی ممکن است به یک امری قطع و یقین داشته و از جهت حکمت نظری اهل جزم باشند؛ ولی از جهت حکمت عملی، اهل عزم نیستند و حتی برخلاف آن عمل میکنند. (نمل، آیه ۱۴)
خداوند در قرآن بیان میکند که حضرت آدم(ع) با آنکه جزم و قطع یقینی نسبت به ممنوعیت خوردن از درخت ممنوع و همچنین آثار زیانبار آن داشت، ولی عزم بر مقاومت در برابر وسوسهها و عمل مطابق با جزم نداشت.(طه، آیه ۱۱۵)
بنابراین، ملتی که جزم قطعی نسبت به حرکت به سمت اهدافی چون فرهنگ و اقتصاد اسلامی دارد و میخواهد سبک اسلامی زندگی را تحقق بخشد و در جهان سعادتمند شود، باید این علم و دانش خویش را با عزم ملی و همگانی تحقق خارجی دهد.
البته شکی نیست که انسان در مقام عمل همواره با مشکلاتی مواجه میشود که نیازمند همت عالی و صبر و بردباری و مقاومت و استقامت است؛ زیرا نبود مقتضیات و بودن موانع، میتواند تردیدهایی را در مقام عمل موجب شود. از اینرو تنها کسانی موفق میشوند که دارای عزم باشند. گزارشهای قرآنی نشان میدهد که در میان پیامبران برخی از آنان به سبب استقامت و عزم عالی و همت بلند توانستند موفق شوند. از نظر قرآن هر کسی بخواهد در هر کاری موفق شود باید در کارها عزم جدی داشته باشد و با صبر و استقامت و تقوا خود را همواره در مسیر رشد و تعالی قرار دهد. (نگاه کنید: آل عمران، آیه ۱۸۶؛ لقمان، آیه ۱۷؛ شوری، آیه ۴۳)
دستیابی به اهدافی که در شعار اسلام بیان شده، نیازمند عزم ملی یعنی همراهی همگانی در مقام عمل است و اینکه هر کسی در هر جا و در هر مسئولیتی که هست، بخواهد این اهداف را تحقق بخشد؛ زیرا در فعالیتهای عظیم و بزرگ، عزم ملی است که میتواند مثمرثمر باشد.
مفهوم شناسی مدیریت جهادی
مدیریت میتواند در اشکال گوناگونی خود را نشان دهد؛ اما زمانی میتواند دستاوردهای بزرگ مورد انتظار را تحقق بخشد، که این مدیریت با صبغه جهادی همراه باشد. اینکه رهبر معظم انقلاب، بر مدیریت جهادی در تحقق اهداف سال تاکید میکند، از آن روست که این عزم ملی را مسئولان جهادی باید چنان مدیریت کنند تا به شکل درست و در راستای اهداف قرار گیرد.
حماسه و هیجان مردمی که برخاسته از انتظارات و مطالبات آنان است میبایست با مدیریت خردمند ولی جهادی هدایت شود تا به شکل درست در خدمت اهداف قرار گیرد.
اگر عزم ملی ناظر به حرکت توفنده ملت و استقامت و مقاومت در برابر مشکلات و برداشتن آنهاست، در عنوان مدیریت جهادی، مسئولیت مسئولان و دولتمردان مشخص و تعیین شده است. در اینجا از مدیران و مسئولان کشور که مدیریت کشور را به عهده دارند، خواسته شده تا در قالب مدیریت جهادی این حرکت و عزم توفنده ملت را برای تحقق اهداف جهتدهی کنند تا از هرگونه هرزروی و تباه شدن جلوگیری به عمل آید.
به سخن دیگر، در عبارت رهبری، مسئولیت و تکلیف متقابل ملت و دولت تعیین شده است. اگر ملت عزم داشته باشد، ولی مدیریت نشود ممکن است بیثمر باشد؛ چنان که مدیریت عادی و غیرجهادی دولت نیز میتواند سرمایه گرد آمده از عزم ملت را تباه سازد. بنابراین لازم است که دولتمردان بیرون از مدیریت معمولی در قالب یک مدیریت خاص که از آن به مدیریت جهادی یاد شده، این حماسه و توان توفنده و تاثیرگذار ملت را هدایت و مدیریت کنند و به سرعت از آن بهرهگیرند.
البته اصطلاح «مدیریت جهادی» بارها از سوی رهبرمعظم انقلاب تکرار شده است. به عنوان نمونه «مدیریت جهادی» از مهم ترین شاخصههای مدیران و مسئولان است که بارها در سخنان رهبری مورد تاکید قرار گرفته است. ایشان در تاریخ ۱۴ بهمن سال۹۰، درباره کارهای ضروری ملت و مسئولان، توصیه به پرهیز از تنبلی، کسالت و کمکاری کردند و افزودند: «باید در همه زمینهها از جمله اقتصاد بهطور جهادی کار کرد».
ایشان همچنین در دیدار شهردار و رئیس و اعضای شورای شهر اسلامی تهران گفتند: در اداره کلان شهر تهران و همچنین در اداره کشور باید روحیه خدمت به مردم با نیت خدایی و با تکیه بر علم و درایت یا همان روحیه مدیریت جهادی حاکم باشد تا بتوان از مشکلات عبور کرد و به پیش رفت.
حضرت آیتالله امام خامنهای، رمز این موفقیت ها را مدیریت جهادی دانستند و تأکید کردند: اگر مدیریت جهادی یا همان کار و تلاش با نیت الهی و مبتنی بر علم و درایت حاکم باشد، مشکلات کشور، در شرایط کنونیِ فشارهای خباثتآمیزِ قدرتهای جهانی و در شرایط دیگر، قابل حل است و کشور حرکت رو به جلو را ادامه خواهد داد.
حضرت آیتالله امام خامنهای گفتند: کارها و اقدامات فرهنگی همچون شمشیر دو دَم است، اگر همراه با محتوای خوب باشد، بستر اصلاح جامعه خواهد بود اما اگر با محتوای نامناسب باشد، بستر گسترش نابسامانی و کژی خواهدشد.
امام خامنهای با تأکید بر لزوم استفاده از محتوای قوی و صحیح فرهنگی، خاطرنشان کردند: در مراکز فرهنگی همچنین باید از افراد اهل فرهنگی استفاده کرد که واقعاً متدین و انقلابی و معتقد به اسلام سیاسی و مردم سالاری دینی باشند. (سخنان رهبری در دیداراعضای شورای شهر، شهردار و مسئولان شهرداری تهران ۲۳/ ۱۰/ ۱۳۹۲) این بدان معناست که مدیریت جهادی با مدیریت انقلابی که یک مدیریت تغییردهنده و توفنده است مفهوم و معنا مییابد.
اهمیت روحیه جهادی
البته مدیریت جهادی و مدیریت انقلابی یک روحیه است که به عنوان ملکه در افراد شکل میگیرد و اینگونه نیست که با شعار بتوان آن را تحقق بخشید؛ بلکه همانند دیگر منشها و خلق و خوی بشر میبایست با تمرین و تکرار ایجاد و نهادینه شده و به عنوان شاکله شخصیتی فرد درآید. در این صورت است که میتوان از یک شخصیت انقلابی و جهادی، مدیریت جهادی را انتظار داشت؛ زیرا هر کسی چنان عمل میکند که شاکله و شخصیت وجودیاش شکل گرفته است. (اسراء، آیه ۸۴)
از نظر رهبری، غفلت از روحیه جهادی موجب میشود تا نتوانیم در مقابل انبوه مشکلات، کاری را پیش ببریم و از موقعیتها و فرصتها بهره ببریم. امام خامنهای میفرماید: «گاهی اوقات غفلت از روحیه جهادی و ایثار داشتهایم» (بیانات مقام معظم رهبری در جمع مسئولین ۱۶/۵/۱۳۹۰ )
امام خامنهای در سالهای قبل از عنوان «جهاد اقتصادی» استفاده کرده است. این بار از مدیریت جهادی سخن به میان آورده است. ایشان سال ۱۳۹۰ را با توجه به مجموعه اطلاعات و مشاورههایی که از جاهای مختلف به معظمله میرسد، سال جهاد اقتصادی نامگذاری فرمودند.
جهاد همانطور که ایشان توضیح دادند یک مفهوم خاص است؛ چرا که به هر کار و تلاشی جهاد اطلاق نمیشود، بلکه کار و تلاشی جهاد است که در مقابل دشمن انجام گیرد، در ادبیات امروزی ما نام دیگر آن مبارزه و جنگیدن است. این مبارزه و جهاد باید بار معنایی و ارزشی خود که همان نیت خدایی داشتن است، را با خود داشته باشد.
ایشان در بیان معنای جهاد، میفرمایند: معیارِ جهاد، شمشیر و میدان جنگ نیست. معیار جهاد، همان چیزی است که امروز در زبان فارسی ما در کلمه «مبارزه» وجود دارد. فلانی آدم مبارزی است؛ فلانی آدم مبارزی نیست. نویسنده مبارز؛ نویسنده غیرمبارز. عالِم مبارز؛ عالِم غیر مبارز. دانشجوی مبارز و طلبه مبارز؛ دانشجوی غیر مبارز و طلبه غیر مبارز. جامعه مبارز و جامعه غیرمبارز. پس، جهاد یعنی «مبارزه».
در مبارزه، دو چیز حتماً لازم است: یکی اینکه در آن جدّ و جهد و تحرّکی باشد. انسان در رختخواب یا در پستوی خانه که نمیتواند مبارزه کند! در مبارزه، باید جدّ و جهدی وجود داشته باشد. مبارزه، در آنجا که دشمن نیست، معنا ندارد. پس، جهاد متقوّم بر این دو رکن است: یکی اینکه در آن جدّ و جهد باشد؛ دیگر اینکه در مقابل دشمن باشد. اگر کسی علیه دوست جدّ و جهد کند، این جهاد نیست؛ بلکه فتنه و اخلال است. اگر کسی در مقابل دولت حق، در مقابل صلاح و نظام حق، جدّ و جهد و تلاش کند، این فتنه و محاربه است؛ جهاد نیست. حال این جدّ و جهدی که انجام میگیرد، به هر شکلی باشد ـ چه به شکل نوشتن، گفتن، کتاب، و چه به شکل شبنامه، شایعهپراکنی، نق زدن و منفی بافی ـ همه اش فتنهگری و اغواگری و بعضی از اَشکالش محاربه است. اگر همه اینها در مقابل دشمن خدا و دشمنِ «علی لسان اللَّه و لسان رسوله و اولیائه علیهم السلام»، باشد، میشود «جهاد فی سبیل اللَّه». پیغمبر به این گونه جهاد دعوت میکند. پس، تنبلی و نشستن و بیکارگی و بیاهتمامی، از امّت پیغمبر خواسته نیست. (۲۰/۰۶/۱۳۷۳)
امام خامنهای در جایی دیگر میفرماید: جهاد یعنی حرکت انسان در میدان حرکت و مبارزه با مانعها و مانع تراشها و احساس تکلیف و تعهد. یک ملت وقتی معتقد به جهاد شد، در همه میدانها پیشرو است. جهاد فقط تفنگ به دست گرفتن نیست؛ جهاد این است که انسان خود را همیشه در میدان حرکت و مبارزه با مانعها و مانع تراش ها ببیند، احساس تکلیف کند، احساس تعهد کند؛ این میشود جهاد؛ جهاد اسلامی این است. جهاد گاهی با جان است، گاهی با مال است، گاهی با فکر است، گاهی با دادن شعار است، گاهی با حضور در خیابان است، گاهی با حضور در پای صندوق رأی است؛ این میشود جهاد فی سبیل اللَّه؛ و این است که یک ملت را رشد میدهد، طراوت میدهد، تازگی میدهد، امید میدهد و یک ملت پیش می رود.حالا مبارزه با این ملت چگونه ممکن است؟ آن جبهه ضداسلامی و ضدانقلاب اسلامی و ضدنظام اسلامی که در دنیا به وجود آمد، میخواهد با یک چنین پدیده عظیمی مبارزه کند. چه جوری میتواند مبارزه کند؟ با جنگ امکان ندارد ـ امتحان کردند، دیدند ـ با تهدید به جنگ و تهدید نظامی امکان ندارد، با تحریم امکان ندارد. کسانی که خیال میکنند میتوانند ملت ایران را با تحریم به زانو در بیاورند، آب در هاون میکوبند. ملتی که امید دارد، ایمان دارد، میداند دارد چه کار می کند، این ملت را که با تهدید نمیشود به عقبنشینی وادار کرد. (۲۶/۸/۱۳۸۹)
شاخصههای روحیه جهادی
جهاد از مادّه جَهد به معناى مشقّت است (معجم مقاییساللّغه، ج۱، ص۴۸۶، «جَهد») و در اصطلاح شرع، عبارت است از بذل جان، مال و توان خویش در راه اعتلاى کلمه اسلام و اقامه شعائر ایمان. ( جواهرالکلام، ج۲۱، ص۳)
بنابراین، جهاد در اصطلاح قرآنی و فقه اسلامی، تنها جهاد با اسلحه و نظامی نیست، بلکه همه اشکالی که موجب میشود تا اسلام اجرایی شود و در میان مردم و جامعه تحقق یابد، جهاد است و مجاهد کسی است که با هر آنچه در توان دارد در همه زمینهها از جمله نظامی، اقتصادی (نساء، آیه ۹۵؛ انفال، آیه ۷۲)، جهاد علمی (فرقان، آیه ۵۲) و مانند آن از مال و جان بگذرد و تلاش کند تا هدف اسلام برآورده شود.
شاخصههایی که در آیات و روایات برای روحیه جهادی بیان شده عبارتند از:
۱٫ ایمان و اخلاص: از جمله مهم ترین شاخصهای روحیه جهادی ایمان و اخلاص است. خداوند در آیاتی توفیق برجهاد خالصانه و به دور از هرگونه ترس از سرزنشگران را جلوه فضل الهى دانسته است. این بدان معناست که هر کسی به این روحیه دست نمییابد، مگر اینکه از ایمان و اخلاص بهره برده باشد. (آل عمران، آیات ۱۷۳ و ۱۷۴؛ مائده، آیه ۵۴؛ ممتحنه، آیه ۱)
۲٫ اتحاد و وحدت: از دیگر عناصر و شاخصهای روحیه جهادی میتوان به اتحاد، وحدت و همدلی میان اقشار جامعه اشاره کرد. خداوند در آیاتی از جمله ۱۵۲ سوره آل عمران و ۴۵ و ۴۶ سوره انفال به این شاخص اشاره کرده و برلزوم اتّحاد و پرهیز از نزاع در عرصه جهاد با دشمن تاکید نموده است.
۳٫ احسان و ایثار: از دیگر شاخصهای روحیه جهادی احسان و ایثار است. اینکه شخص از حق و حقوق خود بگذرد و مردم و دیگران را مقدم دارد. (بقره، آیه ۱۹۵)
۴٫ استغفار از اسراف: انسانها در موقعیتهایی چون قدرت و ثروت گرایش به اسراف مییابد. لذا باید همواره خود را در پناه خدا قرار داده و از هر گونه اسراف و خطا استغفار کند. خداوند در آیه ۱۷۴ سوره آل عمران، آمرزشخواهى از گناه و اسراف در کارها را از شاخصهای جهاد و روحیه جهادی دانسته است.
۵٫ پرهیز از سستی: اینکه انسان اهل مقاومت، استقامت و صبر باشد و کاهلی نکند، از واژه جهاد که از جهد به معنای مشقت و تلاش بیوقفه و مستمر است به دست میآید. البته خداوند برضرورت پرهیز مجاهدان اسلام، از سستى در تعقیب دشمنان و امور دیگر در آیاتی از جمله آیه ۱۰۴ سوره نساء و ۴۵ و ۴۶ سوره انفال تاکید کرده است.
۶٫ نظم: از دیگر شاخصهای روحیه جهادی نظم در امور است. خداوند در آیه ۴ سوره صف میفرماید که نظم نیروها در میدان جهاد، از شاخصهای پسندیده و ارزشمند در تحقق روحیه جهادی است.
۷٫ پرهیز از غرور و عجب: قدرت و ثروت و موفقیت در امری موجب میشود که انسان دچار عجب و غرور شود و زمینه برای اشتباه و خطا فراهم گردد. خداوند در آیه ۴۷ سوره انفال از رهسپار شدن به جبهههاى نبرد، با سرمستى و غرور نهی کرده است. این عامل در هر حوزه دیگری که مرتبط به جهاد است میتواند تاثیرات منفی و مخربی به جا گذارد.
۸٫ توکل: خداوند بارها بر اصل توکل تاکید کرده و حتی به پیامبر(ص) سفارش کرده که در هنگام عزم بر انجام کاری اصل توکل را فراموش نکند؛ زیرا این خداوند است که برای اسباب، آثار قرار میدهد و مشیت اوست که تاثیرات را رقم میزند. (آل عمران، آیه ۱۵۹) همین مسئله در خصوص جهاد نیز به عنوان یک شاخص مورد تاکید قرآن در آیه ۵۱ سوره توبه قرار گرفته است.
۹٫ ذکر بسیار خدا: از شاخصهای مهم دیگر روحیه جهادی این است که انسان همواره خدا را در یاد داشته و خود را در محضر خدا ببیند. چنین حالتی موجب میشود که هرگز کار را در گستره کوچک دنیا و برآورد نیازهای مردم نبیند بلکه یک انگیزه قوی و آسمانی و بلندتری او را هدایت و تقویت کند.(انفال، آیه ۴۵)البته شاخصهای دیگری میتوان برشمرد ولی به اهم آنها در این مطلب اشاره شد.
اسماعیل پورمنصور
کیهان