پای جوراب ایرانی همچنان میلنگد
شهروندان:
«جوراب بدم خانم! جفتی 2 هزار تومان!» ساک نسبتاً بزرگ، شانه چپش را به سمت پایین خم کرده و دست دیگرش را بالا آورده تا چند جفت جوراب رنگی را نشانم بدهد. «مغازه همینها را میدهد 5 هزار تومان. بخرید جورابش خوب است. طرحهای دیگر هم دارم، اگر بخواهید نشانتان میدهم.»
می پرسم: «جورابها کجایی هستند؟» در حالی که مشغول صحبت با رهگذر دیگری است، جواب میدهد: «مال تولیدیهای داخلی خودمان است. کیفیتش اما با ترک و چینیاش هیچ فرقی نمیکند. شاید هم بهتر باشد. » این را میگوید و یک جفت جوراب قرمز را میگیرد طرفم. قرمز قرمز… دختر جوانی که مشغول وارسی جوراب هاست میپرسد: «از این قرمز، چرک ترش را نداری؟ این خیلی توی چشم میزند. رنگش جیغ است!»
مرد جوراب فروش، بساطش را به جستوجوی رنگهای دیگر، زیر و رو میکند. هیچ رنگ و طرحی چشم دختر جوان را نمیگیرد و عاقبت هم راهش را میکشد و میرود.
می پرسم: «با فروش جوراب جفتی ۲ هزار تومان، سود هم میکنی؟» لبخند کم رمقی میزند و میگوید: «شکر؛ بد هم نیست. البته سود زیادی ندارد. یک تولیدی هست که از آنجا خرید میکنیم. فکر نمیکنم سود خودش هم زیاد باشد. به مغازهها هم البته جنس میدهد. ما چون دستفروش هستیم، ارزانتر میفروشیم. همین جورابها را تا ۵، ۶ هزار تومان در مغازهها میفروشند.»
داخل مغازه جوراب فروشی، آنقدر رنگارنگ است که دوستداری بایستی و یک دل سیر، طرحها و رنگها را تماشا کنی. زنانه، مردانه و بچگانه؛ هر رنگ و مدلی که بخواهی اینجا پیدا میشود. قیمتها هم از ۴ هزار تومان شروع میشود و به ۲۸ هزار تومان میرسد. به نظر میآید که مغازه مشتریهای زیادی دارد. بعضیها هم از خوش و بششان با فروشنده معلوم است که مشتری ثابت هستند.
خانم جوانی که با دقت و حوصله جورابهای مورد نظرش را انتخاب میکند، میگوید: «شاید به نظر خیلیها جوراب چیز با اهمیتی نباشد و همین طوری برای رفع نیاز، خرید کنند اما کیفیت و طرح جوراب برای من خیلی اهمیت دارد. درست است که اصولاً جوراب چیزی نیست که در مجموع خیلی دیده شود اما هماهنگیاش با لباسها خیلی اهمیت دارد بخصوص با کفش و شلوار. کیفیتش هم مسلماً باید خوب باشد. تصورش را بکنید که جورابی را تازه خریده اید و جایی کفش تان را درمیآورید و میبینید جوراب تان سوراخ شده است! این واقعاً حس بدی به آدم میدهد. به همین دلیل همیشه سعی میکنم جورابهای با کیفیت بالا انتخاب کنم. جورابهای ترک معمولاً بهتر هستند. قیمتشان هم بد نیست. »
می پرسم: «جورابهای ایرانی چطور؟ از بین آنها هم انتخاب میکنی؟»
«ایرانیها کیفیت و ظرافت ندارند، علاوه بر آن رنگهای شان هم اصلاً خوب نیست، مگر اینکه مشکی یا سفید ساده بخواهید. قیمت شان هم فرق چندانی با خارجیها ندارد. با این شرایط خرید جنس خارجی خیلی به صرفهتر و بهتر است!»
مشتری دیگر که خانم میانسالی است، میگوید: «من اصولاً خیلی توجه نمیکنم که جوراب کجایی است. بیشتر سادگیاش برایم اهمیت دارد. یک جوراب است دیگر. پاره هم شد، یکی دیگر میخرم! قرار نیست که برای سالها دوام داشته باشد.»
محمد قراچی، فروشنده در گفتوگو با خبرنگار ما میگوید: «ما انواع و اقسام جورابها را در مغازه داریم. از ایرانی گرفته تا ترک و چینی. بیشتر جنسها چینی هستند. چینیها هم البته درجهبندی دارند. ما جنسهای باکیفیت چینی را میآوریم. جنسهای ترک هم به لحاظ تنوع و کیفیت، در سطح بالاتری هستند. کارهای ایرانیمان هم بد نیست. جورابهای مشکیاش زود تمام میشود اما باقی رنگهای جورابهای ایرانی معمولاً روی رگال میماند و مشتری ندارد. ما هم تمایل زیادی نداریم این رنگها را از تولیدی خریداری کنیم اما بعضی تولیدیها رنگها را سری میفروشند. به همین دلیل خیلی اوقات ترجیح میدهیم دیگر از آنها خرید نکنیم.»
او یکی از جورابها را نشانم میدهد و میگوید: «این را ببینید. جنس ایرانی است. این رنگ سبز به این تندی چندان مورد توجه مشتریها نیست. عوضش این جوراب ترک را با آن مقایسه کنید. این سبز ملایم مایل به آبی خیلی طرفدار دارد، خصوصاً برای تابستان. ظرف مدت این چند روز که آوردیم، بیشترشان را فروخته ایم. این رنگ گلبهی هم همینطور. در جنسهای ایرانی اما این رنگها پیدا نمیشود. ظرافت شان هم به اندازه اجناس ترک و چینی نیست.»
ضعف مواد اولیه و ماشین آلات، بندی بر پای جوراب ایرانی
جوراب، این پاپوش ساده که ارزانترین جزء از پوشاک روزانه به حساب میآید، شاید به تنهایی آنقدرها با اهمیت به نظر نرسد اما وجودش آنقدر لازم است که بدون آن، سایر لباسها کامل نمیشود و حتی کفشهای گران قیمت هم بدون آن، جزئی اساسی کم دارد.
در واقع جوراب در صنایع مد و پوشاک جایگاه ویژهای دارد و سیر تاریخی آن نیز اهمیت خاصی دارد. به نحوی که ساخت و تولید انبوه جوراب نایلونی زنانه، یکی از نقاط عطف صنایع پوشاک جهان محسوب میشود.
پیدایش نخستین جورابها به یونان باستان برمی گردد. مردان کارگر و بردهها در دوران یونان و مصر باستان جورابهای بلند میپوشیدند و زنان رومی در خانههای خود نوعی جوراب ساق کوتاه به پا میکردند. نخستین ماشین کشبافی اما در سال ۱۵۸۹ در انگلستان ساخته شد و از آن زمان به بعد، کم کم جورابهای بافته شده با ماشین در اختیار مردم قرار گرفت و در انواع و اقسام گوناگون تولید شد و گسترش یافت.
ورود جوراب به ایران اما به زمان ناصرالدین شاه برمی گردد زمانی که وی به کشور انگلستان سفر کرد و جوراب را برای نخستین بار به عنوان سوغاتی همسران شاه از شهر براد فورد، وارد ایران کرد.
نخستین کارخانه جوراب بافی ایران هم در سال ۱۳۳۳ به همت خلیل رحیمی بنیان گرفت و قبل از این تاریخ جوراب بافی دستی رایج بود و کدبانوی هر خانهای برای اهالی منزل جوراب پشمی میبافت.
حال از آن زمان سالها گذشته و جوراب بافی که دیگر برای خودش صنعتی اسم و رسم دار در دنیا به شمار میرود، در ایران هم با مشکلات ریز و درشت دست و پنجه نرم میکند تا این صنعت کهن همچنان سرپا بماند.
اصغر شیخی، تولیدکننده جوراب در گفتوگو باخبرنگار ما میگوید: «چند سالی بود که اوضاع صنعت جوراببافی در ایران اصلاً خوب نبود و خیلی از شاغلان در این حرفه هم با توجه به شرایط ناچار به تغییر شغل شدند، اما در چند ماه اخیر با توجه به تصمیمهای جدید دولت در رابطه با کاهش واردات و همچنین گران بودن ارز، اوضاع کمی بهتر شده است.»
او ادامه میدهد: «البته مشکل عمده ما در این رابطه ورود انبوه جنسهای چینی به صورت قاچاق است که با قیمتی تقریباً معادل جنس داخلی به فروش میرسد و به همین دلیل مشتریها را به سوی خود جذب میکند. اگر جلوی قاچاق کالا گرفته شود، به هرحال مردم به سمت خرید کالای داخلی کشیده میشوند که البته بستگی به قدرت خرید آنها دارد و مسلماً هرچه نرخ تورم بالاتر رود، قدرت خرید مردم هم کمتر میشود.»
شکایت عمده مشتریان و مغازه داران از جورابهای داخلی، عدم تنوع طرح و رنگ و ظرافت پایین است. شیخی این نکته را تأیید میکند و میگوید: «تولیدیهای جوراب بافی خیلی وقتها با نخهای داخلی کار میکنند اما اگر بخواهیم تولید خوب داشته باشیم ناچاریم از مواد اولیه خارجی استفاده کنیم زیرا در غیر این صورت توان رقابت با کالای خارجی را که با شکل و شمایل بهتر و با بستهبندی شکیلتر ارائه میشود نداریم. برای خرید نخ ایرانی ما با حداکثر ۵ رنگ طرف هستیم و این در حالی است که نخ ترک، تنوع مطلوبی با بیش از ۵۰ رنگ در اختیار ما قرار میدهد. نخهای هندی هم دارای تنوع رنگ خوبی هستند. با این شرایط وقتی مجبور میشویم برای ایجاد تنوع رنگ، جنس خارجی بخریم قیمتها هم تقریباً مشابه جنسهای خارجی درمی آید و با این شرایط نمیتوانیم به لحاظ قیمت، ارجحیتی بر جنس خارجی داشته باشیم. در بیشتر مواقع هم ناچاریم دامنه سود را بسیار کم کنیم.»
اما آیا خرید مواد اولیه و نخ خارجی میتواند، به تنهایی گره از کار جوراب ایرانی باز کند؟ شیخی در پاسخ به این سؤال میگوید: «در کار جوراب بافی مانند بسیاری از صنایع دیگر، مواد اولیه و ماشین آلات دارای اهمیت است. در ماشینهای جوراب بافی ما قطعهای به نام سیلندر وجود دارد که جوراب در آن بافته میشود. سیلندرها بر اساس تعداد سوزنی که دور آنها وجود دارد، متفاوت هستند. مثلاً اینکه دور آن ۱۲۰ سوزن است، ۱۸۰تاست یا بیشتر که هرچه تعداد سوزنها بالاتر رود، کار ظریفتر میشود. هرکدام از این سیلندرها بر همین اساس، نمره نخ مخصوص به خودشان را میخواهند که در کارخانههای جوراب بافی در دنیا بسیار متنوع است اما در ایران ما ۲ نمره بیشتر نداریم و به همین دلیل هم جورابهای بافته شده در ایران از ظرافت لازم برخوردار نیستند.»
این تولیدکننده ادامه میدهد: «وارد کردن ماشین آلات خارجی برای ما اصلاً به صرفه نیست و با توجه به اینکه نیروی کار در ایران گران است، نمیتوانیم از عهده مخارج مان برآییم. در چین نیروی کار ارزان به علاوه ماشینهای فول رایانهای وجود دارد و به همین دلیل هم کار با تنوع و بستهبندیهای جذاب روانه بازار میشود و در حال حاضر ۹۰ درصد جورابهای داخل ایران هم چینی هستند. البته به مدد همین اجناس چینی هم بود که تولیدکنندهها به فکر تنوع دادن به محصولات افتادند و کار طراحی تولیدات خود را به شرکتهای طراحی و گرافیکی سپردند که به ایجاد تنوع بیشتر در محصولات انجامید اما به لحاظ تکنولوژی، هنوز فاصله زیادی با صنعت جوراب بافی در دنیا داریم.»
جنس ایرانی را تبلیغ نمیکنیم
جنس ایرانی حتی اگر آنقدرها که باید، ظرافت و زیبایی نداشته باشد، باز هم حاصل تلاش تولیدکنندگان داخلی است که حمایت از آنها میتواند راه دشوار تولید را برای شان سادهتر کند و دستشان را برای نوآوری و کیفیت بخشی به محصولات، بازتر.
در همین شرایط که جوراب بافان ایرانی عرصه را گاه بر خود چنان تنگ میبینند که بعضی وقتها از خیر اندک سودشان هم میگذرند تا فقط قادر باشند جای شان را در این بازار به امید روزهای بهتر، حفظ کنند، اجناس خارجی هرچه بیشتر خودنمایی کرده و رقیب ایرانی را همچنان در انزوا نگه میدارند.
جورابهای خارجی حتی در فروشگاههای زنجیرهای که محل عبور و مرور تعداد زیادی از افراد است، رگالی را به خود اختصاص دادهاند تا هرچه بیشتر در جذب مشتریان با انواع سلیقهها موفق باشند و کالای ایرانی را که همیشه از نبود مارکتینگ ضربه خورده، بیش از گذشته به انزوا بکشانند.
متصدی فروش در یکی از این فروشگاهها میگوید: «این جورابها همگی متعلق به یک برند شناخته شده ترک هستند. کیفیت و تنوع شان هم عالی است و مشتریان ما از آنها خیلی استقبال میکنند. قبلاً جنسهای ایرانی هم داشتیم اما استقبال چندانی نمیشد البته آنها به این صورت در معرض دید مشتریان نبودند و در انتهای قسمت پوشاک قرار داشتند.»
خانمی که مشغول انتخاب است، میگوید: «نمیدانم این جورابها کجایی هستند. من فکر میکردم ایرانی باشد که در این فروشگاه غرفه دارد! برای من فرقی نمیکند که تولید کجا باشد؛ بسته به نیاز خود و افراد خانوادهام خرید میکنم. اینجا هم که دم دست است و کارمان را راحت میکند. کنار باقی خریدهای مان جوراب مورد نیازمان را هم میخریم.»
حمایت نکردن و تبلیغ نا کافی و نامناسب از تولید ایرانی، همان چیزی است که شیخی، تولیدکننده جوراب هم بر آن تأکید دارد و میگوید: «به هیچ عنوان هیچ تبلیغی روی اجناس ما نمیشود و اتحادیه هم حمایت کافی ندارد و اصولاً کارکرد زیادی هم برای شاغلان در این عرصه ندارد.»
او ادامه میدهد: «هماکنون با طیف گستردهای از اجناس چینی و ترک در بازار مواجه هستیم و تولیدات ایرانی با این شرایط و با وجود تمام مشکلاتی که دارند، فرصتی برای رشد و ارتقا پیدا نمیکنند.»
این، گفتهای است که سید علی اصغر بهبهانی، نایب رئیس اتحادیه صنف تولیدکنندگان و فروشندگان کشباف و جوراب تهران نیز آن را تأیید میکند و میگوید: «واردات اجناس چینی و ترکیهای و همچنین افزایش قیمت نخ و دستمزد کارگران باعث شده است که تولیدکنندگان داخلی در این زمینه قادر به رقابت با محصول وارداتی نباشند.»
او در گفتوگو با خیزنگاز ما ادامه میدهد: «ما در ۱۴ رسته شغلی مجوز صادر میکنیم که جوراب بافی یکی از آنهاست. البته نماینده و بازرسانی هم در اتحادیه داریم که مستقیماً در این بخش فعالیت میکنند و خودشان از جمله تولیدکنندگان صنف جوراب بافی هستند.»
بهبهانی میگوید: «همانطور که اشاره شد، معضل اصلی ما در این بخش، واردات بیرویه و اجناس قاچاق بخصوص از چین است که توان رقابت را از تولیدکننده داخلی میگیرد و به جهت ضعف در تنوع، آنها را در مقابل اجناس خارجی، زمینگیر میکند.»
او ادامه میدهد: «البته این به معنی آن نیست که جورابهای بافته شده از نخهای ایرانی، کیفیت خوبی ندارند بلکه ممکن است به لحاظ کیفیت حتی بالاتر از نمونههای خارجی باشند اما به لحاظ تنوع ضعیف هستند و متأسفانه باید این حقیقت را پذیرفت. البته در مورد واردات ماشین آلات، هیچ منع و محدودیتی وجود ندارد اما با شرایط فعلی این کار برای تولیدکنندگان به صرفه نیست و کفاف هزینههای آنها را نمیدهد.»
بهبهانی میگوید: «اتحادیه در چارچوب قوانین صنفی فعالیت میکند و هرگونه تسهیلات از سوی دولت از طریق وزارت صنایع و معادن به ما ابلاغ میشود و ما به اعضا، اطلاعرسانی میکنیم.»
از دستهای خسته دستفروش تا مغازه رنگارنگ جوراب فروشی، راه زیادی نیست. از کارگاههای جوراب بافی تا هر دوی شان هم همینطور؛ آنجا که کارگران پای ماشینهای نه چندان
به روز ایستادهاند تا چرخ این صنعت ۶۰ ساله را بچرخانند؛ صنعتی که گرچه هیچ گاه نتوانسته کنار رقیبان خارجی خودش، قد علم کند اما همچنان به راه خودش ادامه داده و امیدوار است تا روزهای خوب را تجربه کند؛ روزهایی از جنس پاپوشهای رنگارنگ ایرانی.
مریم طالشی
ایران