ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
هنجارهایی با شبکه‌های ناکافی

همیاری و دیگریاری در جامعه

شهروندان:
مفهوم همیاری به‌طور ذاتی بسیار ساده است. ایده محوری آن را می‌توان در واژه ارتباط ردیابی کرد. اعضای جامعه با برقراری تماس پایدار با یکدیگر قادر به واکنش نسبت به نیازمندی‌های دیگران هستند. همیاری واکنشی اجتماعی به دردها، ناراحتی‌ها و مشکلات دیگران است که می‌تواند اوضاع نابسامان فرد یا جامعه را بهبود بخشد.

همیاریانسان‌ها در طول تاریخ از طریق مجموعه‌ای از شبکه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و عرفی به همدیگر متصل شده‌اند، هرکدام از این شبکه‌ها معناهایی را تبلیغ کرده یا در چارچوب آنها شکل گرفتند که مفاهیم «هم» و «دیگر» از آن‌جا ناشی می‌شوند. وجود اصطلاحات هم‌محلی، همشهری، هم‌ولایتی، هم‌استانی و هموطن در ادبیات روزانه ما دال بر وجود احساسات مشترکی هستند که تحت‌تأثیر اندیشه‌های مطرح شده در شبکه‌های نامبرده شکل گرفتند.

در مقابل کاربرد واژه‌هایی مانند بیگانه، غریبه و خارجی نشانگر وجه‌تمایز ما با دیگران هستند، ولی سبب عدم واکنش مثبت ما به مشکلات افرادی که در بینش اجتماعی شکل گرفته بیگانه یا خارجی محسوب می‌شوند، نیستند چراکه هرکدام از ما در تجربه زیسته شاهد کمک‌رسانی و واکنش توأم با دلسوزی یک روستا به روستای دیگر، یک شهر به شهری دیگر و حتی کشوری به کشور دیگر در مواقع اضطراری و بحران‌زا هستیم. با این وجود دیگریاری به‌عنوان جنبه‌ای از واکنش اجتماعی نسبت به اجتماعات و جوامعی که خارج از احساسات و معانی مشترک قرار دارند، محسوب می‌شود و در عین حال برآمده از حس همیاری و آموزه‌های فرهنگی تاثیرگذار بر آن است.

وقتی حرکات عضلانی آدمی(تکنیک‌های بدن) به قول مارسل موس پدیده‌ای فرهنگی‌اند، آنگاه رفتارهای مشارکتی و ضدمشارکتی آدمی از همکاری ایثارگرانه تا جنگ و ستیز خودخواهانه بی‌شک اموری فرهنگی به‌شمار می‌آیند. از سویی دیگر بین فرهنگ‌ها و آموزه‌های دینی، ارتباطی طولانی و متقابل وجود دارد و فرهنگ و جامعه ایرانی یکی از نادرترین موردها در جهان است که سابقه چند‌هزار ساله در جذب آموزه‌های دینی دارد و همیاری به وفور در فعالیت‌های روزمره و گذرای ایرانیان ساری و جاری بوده است، همین‌طور بخش دیگری از آن در وقف یا ایستاندن مال در آیین نیاکان باستانی ما و آیین مقدس اسلام متجلی شده و فرهنگ ایرانی به قول علی‌اکبر دهخدا در دو هزاره گذشته به‌شدت طرفدار «تو نیکی می‌کن و در دجله انداز…» است و کمک به امید تلافی را کاری کارستان نمی‌داند.

سابقه وقف در ایران به پیش از اسلام برمی‌گردد، به گونه‌ای که نذورات و وقف اموال به آتشگاه‌ها و معابد در ایران باستان متداول بوده است. در این دوران عمده‌ترین زمین‌های فئودالی، املاک خالصه وقفی بوده و حتی در دوره هخامنشیان، معابد از این طریق بر املاک وسیعی تسلط داشتند. نوع آرمانی یاریگری در جامعه ایرانی، دیگریاری و کارهای عام‌المنفعه بوده است. در این میان آموزه‌های زرتشتی و اسلامی در تعمیق این روحیه موثر بوده‌اند.

البته شایان ذکر است که ملت‌ها ادیانی را می‌پذیرند که نوعی همخوانی و همگرایی بین آنها و آرمان‌های برخاسته از فرهنگ پیشین خود احساس کنند، لذا پذیرش آیین زرتشت و بعد آیین مقدس اسلام از جانب ایرانیان نیز از این قاعده مستثنی نبوده است، همچنان که بی‌شک بین پذیرش و پیشبرد مذهب شیعه و فرهنگ ستم‌ستیز، مظلوم‌دوست و یاریگر ایرانی ارتباط وجود دارد. برای نمونه در آیین زرتشتی، اگرچه بنیاد جهان بر تضاد خوبی و بدی (اهورایی و اهریمنی) قرار دارد، اما گروندگان به آیین اهورایی برای چیرگی بر اهریمن، نیازمند به یکدیگر و ایزدهای اهورایی هستند. حتی در محدوده دیگریاری تا آنجا پیش رفته که افزون بر یاری هم‌دینان، به یاری بد دینان به شرطی که به دین آنان گزندی نرسانند، سفارش شده است.

از شواهد برمی‌آید که زرتشتیان بعد از اسلام هم اهتمام زیادی در وقف داشته‌اند. فریدالدین عطار در الهی‌نامه داستانی درباره پیری زرتشتی نقل می‌کند که در زمان سلطان‌محمود، پلی نیکو در جایگاهی مناسب بر رود ساخته بود. سلطان از سازنده پل می‌پرسد. به او می‌گویند که گبری پیرنام آن را بنیاد و وقف کرده است.

سلطان‌محمود از پیر می‌خواهد که خرج پل را از وی بستاند و پیر نمی‌پذیرد و طی داستانی عبرت‌آموز، جان بر سر راه خیر خویش می‌گذارد. عطار در بیت موثری در پایان داستان می‌گوید: «چو گبری بیش دارد از تو این سوز. مسلمانی پس از گبری بیاموز» این داستان اگر تمثیل و افسانه هم باشد، باز نشان می‌دهد که در زمان عطار، زرتشتیان همراه مسلمانان چنان به کارهای خیر وقف مشغول بوده‌اند که گاه حسادت شاهان و مدعیان دینداری را برمی‌انگیخته است.

دین مقدس اسلام هم به شیوه‌ها و بیان متفاوت و جدی‌تر به‌دنبال بسط قدرت معنوی در جهان است و اشاعه این قدرت را بر پایه عبور از خودخواهی‌ها و جاه‌طلبی‌های فردی و گروهی آدمیان می‌داند، به عبارت دیگر در اسلام، دیگردوستی پادزهر خودخواهی‌های نیرومند است. تعلیمات اسلامی به‌طور اعم و آیات قرآن به‌طور اخص فراوان ارزش تعاون و کارهای جمعی را تأیید می‌کنند. تعاون در کارهای نیک، یک دستور الهی است که در قرآن کریم صادر شده است.

مشهورترین آیه درباره تعاون در قرآن کریم آیه دوم سوره مائده است: «… و تعاونوا علی البر و التقوی ولا تعاونوا علی الاثم و العدوان و اتقوا الله ان الله شدید العقاب»، «و باید شما به یکدیگر در نیکوکاری و تقوی کمک کنید نه بر گناه و ستمکاری و از خدا بترسید که عقاب خدا بسیار سخت است». همچنین در سوره انفال آیه ۷۳ بر تعاون اشاره و تأکید شده است: «والذین کفروا بعضهم اولیاء بعض الا تفعلوه تکن فتنه فی‌الارض و فساد کبیر»، «آنان که کافر شدند نیز بعضی دوستدار و مددکار یکدیگرند و شما مسلمین اگر آن را که خدا دستور داده کار نبندید همانا فتنه و فساد بزرگ کفر و بی‌دینی روی زمین را فرا خواهد گرفت».

افزون بر واژه تعاون که حالتی دوسویه و متقابل را به ذهن متبادر می‌کند، در قرآن کریم از مددکاری و کمک یک‌سویه نیز بسیار سخن رفته است که با واژگانی نظیر صدقه، احسان و انفاق بیان شده‌اند. سوره بقره آیه‌های ۲۶۳، ۲۶۲، ۲۶۱، ۱۷۷، ۸۳، سوره فجر آیه‌های ۱۸و۱۷، سوره بلد آیه‌های ۱۶، ۱۵، ۱۴، سوره ماعون آیه‌های ۳و۲، سوره لیل آیه‌های۱۹ و ۱۸ و سوره آل‌عمران آیه‌های ۱۷ و ۱۵ از این جمله‌اند.

در آیه۱۷۷ سوره بقره آمده است: «لیس البر ان تولوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب و لکن البر من امن بالله و الیوم الاخر و الملائکه والکتاب و النبیین واتی المال علی حبه ذوی القربی والیتامی والمساکین وابن السبیل والسائلین و فی الرقاب و اقام الصلوه و اتی الزکوه والموفون بعهدهم اذا عاهدوا و الصابرین فی البساء والضراء و حین الباس اولئک الذین صدقوا و اولئک هم المتقون»، «نیکوکاری به آن نیست که روی به جانب مشرق و مغرب کنید ولیکن نیکوکار کسی است که به خدای عالم و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانی پیغمبران ایمان آورد و دارائی خود را در راه دوستی به خویشان و یتیمان و مستمندان و رهگذران و فقیران بدهد و در آزاد کردن برده‌ها صرف کند و برپا دارد نماز را و زکوه مال را به مستحق برساند، با هرکه عهدی بسته به موقع خود وفا کند و در کارزار صبور و به وقت رنج و ضرر و تعب شکیبایی پیشه کند، کسانی که به این اوصاف آراسته‌اند به حقیقت راستگویان و پرهیزکاران عالمند»

افزون بر آیات قرآن کریم، هم در سخنان پیامبر(ص) و هم در رفتار مسلمانان صدر اسلام، اهمیت نظری و کاربرد عملی مشارکت به وضوح دیده می‌شود. پیامبر اسلام(ص) سخن مشهوری در این زمینه دارند: «مثل مردم با ایمان، آنان که زنده به ایمانند، مانند مومنین در همدلی، در دست داشتن یکدیگر مثل پیکر زنده است که اگر عضوی از آن به درد آید، سایر اعضاء با این عضو همدردی می‌کنند»، تجلی این اندیشه در همان سال‌های اولیه ظهور اسلام در مهاجرت مسلمانان از مکه به مدینه نمودار است، به‌گونه‌ای که پیامبر بزرگوار اسلام از مسلمانان مدینه خواستند که هرکدام یک خانواده از مهاجران را در زندگی خویش شریک گردانند و آنان نیز با اشتیاق فراوان پاسخ مثبت دادند.

چنین طرحی از جهات متعدد بر روش‌های متداول امروزی مانند برپایی اردوگاه‌ها ترجیح دارد، گذشته از این زندگی جداگانه نمی‌توانست بین مهاجران و انصار انس و الفت برقرار کند، درواقع یکی از عوامل وحدت‌آفرین و زنده‌کننده روح ایثار و گذشت و شکننده بینش‌های قومی، همین مساعدت و یاری انصار بود که توانست این دو جامعه را به همزیستی مسالمت‌آمیز برساند و با احیاء روح مسئولیت بین مسلمانان، تضمین زندگی مهاجران و مشارکت آنان در کار و تولید از آنها یک جامعه واحد و پرگذشت ایجاد کند.

آموزه‌هایی که در متون ملی و دینی سبب شکل‌گیری معانی، احساسات مشترک و نحوه واکنش ایرانیان به نیازمندی‌های یکدیگر و سایر ملت‌ها شده‌اند، بر خرد و انسانیت استوار هستند و روی نژاد یا قومیت خاصی تأکید ندارند، بلکه به تعبیر قرآن مجید و اوستا، نیای انسان‌ها به یک شخص بازمی‌گردد و همین کافی است تا در میان ایرانیان احساسات بشردوستانه بر قومیت‌گرایی غلبه کند. با گذشت زمان، شکل‌گیری طبقات اجتماعی و معیشت‌های متفاوت سبب کمرنگ شدن این هنجارهای اجتماعی شد، اما سازمان‌های دینی از اندک سازمان‌های جامعه در تاریخ هستند که نسل‌ها را به یکدیگر پیوند می‌دهند.

از شواهد موجود بر می‌آید که ایرانیان اهتمام زیادی در امور وقف داشته‌اند و دارند. شاردن درباره اخلاق ایرانیان و علاقه آنها به وقف می‌نویسد: «…چنین است ذوق فطری ایرانیان و استعداد ذاتی ایشان و اگر ثروت و مکنت سرشاری داشته باشند به‌طوری که قادر به ایجاد ابنیه و عمارات عام‌المنفعه گردند، به ساختن پل، ایجاد راه‌های خوب و بنای کاروانسرا بر سر راه برای توقف و آسایش مسافران مبادرت می‌ورزند.» افزون بر آنچه که شاردن اشاره می‌کند، در راه‌ها، مناطق و شهرهای کویری و کم‌آب، افراد یا سازمان‌های وقفی برای مسافران اقدام به ساختن آب‌انبارهای متعدد و گاه در مناطق کم‌آب کوهستانی اقدام به ساختن برف چال می‌کرده‌اند.

اقدام و توجه به وقف اغلب تحت‌تأثیر نوع نیازهای مردمان در گذشته‌های دور و نزدیک صورت گرفته و از آنجایی که بخش اعظم خاک میهن عزیزمان ایران کویری و با کمبود آب مواجه است، بسیاری از هموطنان به احداث و وقف آب‌انبارها اهمیت زیادی داده‌اند. سیاحان خارجی مانند فیگو ئروا در سفرنامه‌اش به‌وجود و اهمیت آب‌انبارها این‌طور اشاره کرده است: «چنان‌که در شهر و دشت نیز آب‌انبارهای عمومی بسیار است.

حتی در جایی که چادرهای سفید برپا شده بود، آب‌انبارهایی وجود داشت که بهترین آب دنیا را داشتند. زیرا علاوه بر آب‌انبارهایی که به دستور شاهان پیشین لار و حکامشان برای استفاده و تسکین تشنگی مردم شهر و تعداد کثیری تجار هر روز از نزدیکی این آب‌انبارها می‌گذرند، ساخته شده است. بسیاری از دینداران و پرهیزکاران هر فرقه و طایفه نیز وصیت می‌کنند که به‌عنوان خیرات و مبرات، از محل موقوفات آنان آب‌انبارهایی ساخته شود.» از دیگر موقوفه‌های جالب در تاریخ ایران، موقوفه‌هایی برای سوادآموزی، تهیه کتاب و درمان بوده است. در قرن‌های سوم و چهارم هجری‌قمری تعلیمات مدارس نه‌تنها رایگان بود، بلکه به طلاب نیازمند کمک‌هزینه هم می‌دادند. وجود تعداد زیادی طلاب که برای کسب علم از شهرهای معروف سفر می‌کردند، منجر به آن شد که در فضای مدارس حجراتی برای اقامت آنان در نظر گرفته شود.

در گذشته احداث مدرسه غالبا در محلات پرجمعیت پیشه‌وری یا بازار صورت می‌گرفت. برای مثال اتابک عزالدین لنگر مدرسه‌ای عالی درمیان بازار شهر یزد احداث کرد. همین‌طور آبش‌خاتون در شیراز در کوی طناب‌بافان مدرسه‌ای برپا کرد. در وصف بیمارستان تبریز در زمان پادشاهی اوزون‌حسن و جانشینش نوشته‌اند: «در دوران پادشاهی حسن‌بیگ و سلطان یعقوب بیش از ‌هزار تن از بینوایان در بیمارستان به سر می‌بردند و زنجیر را تا زمان مرگ سلطان‌یعقوب نگهداری می‌کردند و سپس ترکمانان آن را برداشتند. تمام این ساختمان‌ها را حسن‌بیگ ساخته است.»

در گذشته چون شبکه‌ها از همدیگر تفکیک نشده بودند، علاوه بر مداوا و رسیدگی به بیماران در بیمارستان‌ها، به فقرا نیز در آنجا رسیدگی می‌کردند. حتی در تاریخ ایران شاهد موقوفه‌هایی برای راحت زیستن حیوانات و پرندگان هستیم، این مسأله دال بر رشد فراوان عقلی و اجتماعی ایرانیان گذشته است. برای مثال یکی از موارد بسیار جالب موقوفات غازانی، تهیه چینه برای مرغان در زمستان است. در قریه عزآباد یزد، موقوفه‌ای است که درآمد آن باید صرف طعمه برای سگان کور شود. یا در یکی از شهرهای خراسان واقف خیراندیشی قسمتی از مصرف موقوفه‌ای را برای خرید گوشتی که گربه خورده، اختصاص داده است.

با روی کار آمدن حکومت صفوی در ایران، با موارد بیشتری از وقف و کارهای عام‌المنفعه نسبت به دوره‌های قبل مواجه هستیم، دلاواله دراین‌باره می‌گوید: «جمعه بیستم ژانویه در قصبه بزرگ دیگری به نام کنگاور اقامت کردیم. در آنجا اندک‌اندک مزایا و امتیازات کشور ایران را بر عثمانی شناختم. چه از نظر حسن‌سلوک و مهربانی مردم و چه آبادی و کشاورزی و زراعت زمین‌ها و هزاران وجوه ممیزه که باید اعتراف کنم کمتر از سرزمین مسیحیان نیست. از این به بعد دیگر از چادرهایمان استفاده نکردیم چون در تمام مسیر می‌توان کاروانسراهای بسیار مرفه و وسیعی یافت که شاه یا بعضی از اشخاص خیر دیگر برای استفاده عموم ساخته‌اند. در این کاروانسراها پولی مطالبه نمی‌کنند.»

در زمان قاجارها به سبب مواجهه بیشتر ایرانیان با کشورهای دیگر در عرصه‌های نظامی، علمی و فرهنگی، احساس عقب‌ماندگی نسبت به کشورهای غربی به‌ویژه در میان قشر نخبه ایرانی بالا گرفت، به‌گونه‌ای که در کنار وقف و بنیاد اوقاف شاهد حضور تدریجی شرکت‌های خیریه در جهت تسهیل کمک‌رسانی به هموطنان و همنوعان هستیم. در عریضه‌ای که مشترکین یک شرکت خیریه به مظفرالدین شاه قاجار نوشته‌اند: «این دعاگویان و جان‌نثاران قرار شرکتی موسوم به شرکت خیریه گذارده و به موجب شرکت نامه جداگانه وجهی جمع‌آوری نموده تا هر مدرسه که با اجازه وزارت علوم و معارف تأسیس می‌شود و وجه صندوق انجمن معارف کفاف خرج آنها را نمی‌دهد، خرج و دخل آن مدرسه را برعهده گرفته، با دقت مخارج لازمه را نموده و تا هر مدت که لازم باشد کسر مدرسه را داده و بعد از زیاد شدن عده شاگردان و اضافه گشتن دخل مدرسه به تدریج وجهی که داده شد، دریافت گردد.»

در حاشیه این عریضه این‌طور دستور داده شده است: «تشکیل این‌گونه شرکت‌ها در مملکت به جهت پیشرفت هر کار، خاصه علم و صنعت بسیار مفید است و چند گاهی که مردم به خیال افتاده تشکیل شرکت و کمپانی برای اصلاح امور مهمه می‌نمایند و الحق به جهت استحکام اساس مدارس ملیه مظفریه که محض مزید دعاگویی و سلامت ذات ملکوتی صفات اعلیحضرت اقدس همایونی ارواحنا فداه تأسیس کنند، نهایت لزوم دارد و هرگونه تقویتی که در پیشرفت کار این شرکت خیریه شود به‌جا و به‌موقع است و موجب رواج علم و صنعت است.» رفتارهای مشارکتی با هدف همیاری و تعاون به دیگران همگام با دغدغه‌های ایرانیان برای رسیدن به پیشرفت‌های علمی و نظامی از دوره قاجاریه تاکنون به شکل شرکت‌ها و بنیادهای خیریه در کنار سازمان اوقاف تجلی یافته است.

آیا این‌گونه شرکت‌ها و موسسات خیریه تاکنون با توجه به دغدغه‌هایی که جامعه ایرانی برای پیشرفت و ترقی داشته از نظر تعداد و کارکرد در ایران کافی و مناسب بوده‌اند و چه عواملی در کمیت و کیفیت این شرکت‌ها و بنیادها تاثیرگذار هستند؟

با وجود هنجارها و ارزش‌های فراوان در فرهنگ ایرانیان که سرمایه والایی در برانگیختن حس همیاری و دیگریاری آنان محسوب می‌شوند، گذشته از سازمان اوقاف، متاسفانه شرکت‌ها و بنیادهای خیریه از جنبه کمیت و کیفیت در مرتبه نازل‌تری نسبت به کشورهای غربی قرار دارند، این درحالی است که جوامع دیگر اغلب در بخش هنجارها با جامعه ایرانی برابری نمی‌کنند. اعتماد به‌عنوان مولفه کلیدی در افزایش شبکه‌های همیاری و دیگریاری و جذب سرمایه خیرین توسط آنها در جامعه ایران نقش زیادی دارد. درحالی‌که این شبکه‌ها در جلب اعتماد مخاطبان به‌اندازه لازم موفق نیستند.

در تاریخ جامعه ایرانی رفتارهای مشارکتی زیادی درقالب همیاری و دیگریاری قابل مشاهده است که هنوز پاره‌ای از آنها بدون تغییر به حیاتشان ادامه می‌دهند و حتی در مواردی تحت‌تأثیر تغییرات اقتصادی، اجتماعی و تکنولوژیک به شکل دیگری درآمده‌اند. ادبیات فراوان و مورد قبولی درباره نقش شبکه‌های اجتماعی در رفتارهای مبتنی بر همیاری و دیگریاری وجود دارد. مدت زیادی است که می‌دانیم شرکت‌ها و بنیادهای خیریه راهی موثر برای یافتن موقعیت‌های جدید و ارتقا یافتن نحوه و کیفیت همیاری و دیگریاری در جامعه هستند، اما این شبکه‌های جدید که در چارچوب قانون فعالیت دارند، هنوز نتوانسته‌اند هنجارهای ارزشمند جامعه ایران را اعتمادسازی کنند، به‌گونه‌ای که اغلب افرادی که تمایل به کار خیر دارند، به افرادی مراجعه می‌کنند که آنها را می‌شناسند.

هرچند افراد برای کمک به همنوعان باید در مرحله اول احساس تکلیف کنند و نسبت به این کار احساس خوشایندی داشته باشند، اما جلب اعتماد خیرین و خادمان تا سرمایه‌های اقتصادی و معنوی‌شان را در اختیار شرکت‌های خیریه به‌عنوان شبکه‌های مربوطه با هدف ارایه بهینه همیاری و دیگریاری در جامعه قرار دهند، تکنیک و مهارتی است که تحت‌تأثیر عملکرد این‌گونه شرکت‌ها و بنیادهای خیریه قرار دارد. با وجود هنجارها و ارزش‌های فراوان در فرهنگ ایرانیان که سرمایه والایی در برانگیختن حس همیاری و دیگریاری آنان محسوب می‌شوند، متاسفانه شرکت‌ها و بنیادهای خیریه از جنبه کمیت و کیفیت در مرتبه نازل‌تری نسبت به کشورهای غربی قرار دارند، این درحالی است که جوامع دیگر اغلب در بخش هنجارها با جامعه ایرانی برابری نمی‌کنند.

از آنجایی که وجود همیاری و دیگریاری نقش بسزایی در بهزیستی جوامع و بشریت دارند، علاوه بر این، افراد قادرند که از پیوندهایشان برای کسب منافع دیگر نیز بهره ببرند. همان‌طور که مرور مختصر بر شواهد تحقیق نشان می‌دهد، به نظر می‌رسد ارتباط مثبت قوی بین همیاری و پیشرفت آموزشی، موفقیت اقتصادی، سلامت و حتی رهایی از جرم وجود دارد. این ادعا را نمی‌توان داشت که همیاری به تنهایی تمام تغییرات این حوزه‌ها را تبیین کند، اما آشکار است که کسی نمی‌تواند اهمیت این عامل را در بین سایر عوامل نادیده بگیرد. ایده شرکت‌ها و بنیادهای خیریه به‌عنوان شبکه‌های پیوند دهنده حس همیاری در جامعه ایرانی هنوز آن‌قدر جوان هست که باید نکات زیادی را درباره شیوه‌های متنوع تاثیرگذاری آنها دریافت کرد.

ایرانیان اغلب برای همکاری براساس شناخت مستقیم عمل می‌کنند و همین‌طور باید به یکدیگر اعتماد داشته و مطمئن باشند که در صورت همکاری، مورد استثمار یا سوءاستفاده واقع نمی‌شوند. بنابراین اعتماد به‌عنوان مولفه کلیدی در افزایش شبکه‌های همیاری و دیگریاری و جذب سرمایه خیرین توسط آنها در جامعه ایران نقش زیادی دارد و شرکت و بنیاد خیریه‌ای که اعتماد مردم به آن زیاد است، خیلی آسان‌تر و موثرتر در جامعه عمل می‌کند.

هرکسی با مشاهده پیرامون خویش متوجه می‌شود، هنوز همیاری‌ها، معاضدت‌ها و اشتراک مساعی گروهی به منظور آسان داشتن معضلات به تبع عرف و رسم سنتی بدون هیچ‌گونه انعقاد قانون و آیین‌نامه درمیان ایرانیان بر مراجعه به بنیادها و شرکت‌های خیریه ارجحیت دارد. هرچند این قضیه در شهرهای بزرگ هم مصداق دارد، ولی در شهرستان‌ها و روستاها قوت بیشتری داشته، به‌طور مثال مشارکت روستاییان در جشن‌ها، عزاداری‌ها، ساخت، تعمیر و نگهداری مساجد، حسینیه‌ها، حمام‌ها، لایروبی جوی‌ها و کانال‌ها، مشارکت در کاشت، داشت و برداشت محصول، مشارکت در تعیین نوع کشت زمین‌های کشاورزی، مشارکت در رعایت و تعیین حقابه(سهم آب)، مشارکت در بهره‌برداری از مراتع، مشارکت در مراسم پشم‌چینی و … هنوز کم و بیش پابرجاست که این نوع مشارکت‌ها ارادی، داوطلبانه و بدون دخالت عامل بیرونی(خودانگیخته) بوده و هریک سازمان و مقررات نانوشته دارند.

سولماز قلی‌زاده – مهدی خان‌محله

شهروند