ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

حل شکاف نسلی با گفت وگوی نسلی

شهروندان- سعید معیدفر*:
شکاف نسلی تنها به یک واژه معطوف نمی‌شود بلکه باید آن را از تفاوت نسلی وگسست نسلی تفکیک کرد. تفاوت نسل‌ها به معنای: ایجاد تفاوت‌ها میان دو نسل ِ پدران و فرزندان براساس ارزش‌ها، نگرش‌ها، باورها و اعتقادات.

سعید معیدفردر این مفهوم باتوجه به تفاوت‌های سنی و زمانی، دو نسل از یکدیگر جدا می‌شوند. اما درواقع شکاف نسلی بیشتر به تفاوت‌های درک و مفاهمه از تمامی برداشت‌هایی است که در طول زندگی اجتماعی افراد به وجود می‌آید.

این فاصله قابل تأمل به‌عنوان مشکل ارتباطی میان دو نسل تلقی می‌شود که رفتارها، نگرش‌ها، باورها و اعتقادات یکدیگر را بر نمی‌تابند. گسست نسل‌ها هم به فاصله‌ای که به انقطاع نسلی منتهی شود، اطلاق می‌شود. این انقطاع نسلی به رویارویی نسل‌ها منجر شده است و آنقدر این تفاوت‌ها بنیادین است که تقریبا در تعارض با یکدیگر قرار می‌گیرند. در جامعه هیچگاه انقطاع و گسست بین نسل‌ها به‌طور جدی اتفاق نمی‌افتد. اما تفاوت نسلی و همچنین شکاف نسلی بیشتر رایج است.

حال با طرح این سوال و پاسخ به آن‌که «آیا در جامعه ما شکاف نسلی بروز پیدا کرده یا تفاوت نسلی» می‌توان به علت‌های به‌وجود آورنده این مفاهیم پرداخت. به نظر می‌رسد، تفاوت میان دو نسل براساس تفاوت‌ها، بیشتر ناشی از شرایط سنی است. همواره پدران، روزهایی که خودشان جوان بوده‌اند را به خاطر نمی‌آورند و اکنون که به مرز میانسالی و حتی سالمندی رسیده‌اند، رفتار جوان‌ها را بر نمی‌تابند.

خصوصا در سالمندی گرایش به ارزش‌ها، سنت‌ها و اعتقادات بسیار پررنگ‌تر است. آنها به باورهای قدیمی خود بیشتر تکیه دارند. اما جوانان با تفکرات به روز و متناسب با شرایط حال، باورهای دیگری دارند. همیشه از آنها گلایه می‌شود که چرا جوان‌ها این طور بی‌مبالات رفتار می‌کنند. به اصول پایبند نیستند و حتی گاهی آن را به تمسخر می‌گیرند. تفاوت سنی و اقتضائات زمان ایجاب می‌کند که جوان‌ها این‌گونه رفتار کنند و باورهای متفاوتی داشته باشند.

در برخی موارد هم شکاف عمیق‌تر است و شاید مفاهمه متقابل میان دو نسل با‌توجه‌به جنبه‌های فرهنگی یا سیاسی بیش از پیش خودنمایی کند. جوان‌ترها در جامعه امروز ما، نسلی هستند که بیشتر عقل‌گرا بوده و به مصلحت‌اندیشی بیش از پیش باور دارند. اما پدران آنها چون با نسل انقلاب همراه بوده‌اند، نگاهی بنیادگرایانه دارند. بیشتر اصول دینی، سیاسی و فرهنگی را با نگاه بنیادین بررسی می‌کنند. گاهی مشاهده می‌شود این تفاوت‌ها آن‌قدر جدی است که چالش‌های جدی میان این دو نسل بالا می‌گیرد و به عدم مفاهمه میان آنها منتهی می‌شود. در برخی موارد تفاوت‌ها و در برخی موارد دیگر شکاف نسلی را می‌بینیم.

هر دوره نسلی علایق و خواسته‌های خاص خود را می‌طلبد. به‌عنوان مثال: موسیقی از قدیم بوده و تا ابد هم خواهد بود اما معلوم است موسیقی که من گوش می‌دهم با نسل جوان بسیار متفاوت است. حتی در نوع پوشش، آرایش و ظاهر آنها، خود را با شرایط روز منطبق می‌سازند. جامعه بشری در یک برهه زمانی متوقف نمی‌شود و مدام شاهد پیشرفت و تغییر باورها و رفتار‌ها هستیم. بنابراین نسل قبل از رفتار و منش نسل جدید ایراد می‌گیرد، اما باید به خاطر آوریم، پدران و پدران آنها هم به آنها ایراد گرفته‌اند.

سمیناری در‌ سال ١٣۴١ در تهران درخصوص مسائل اجتماعی شهر تهران برگزار شد و به موضوعات جوانان و مسائل آنها می‌پرداخت. در آن سمینار هم به تضادها و تفاوت‌های عمیقی که میان نسل‌ها به‌وجود آمده بود، اشاره شد و این‌که رفتار جوانان چگونه به این مرحله رسیده است. حتی در آن زمان هم این موضوع مشکل روز بود. اما در برخی از موارد مسأله بیش از تفاوت‌هاست. به نظر می‌رسد، این موضوع ربطی به سن و سال نداشته باشد.

در جامعه اگر گرایش یا رفتاری را به‌عنوان شکاف نسلی ببینیم به این معناست که نسل جوان در مقایسه با پدران‌شان، به باورها و اعتقادات سنتی و قدیمی معتقد نیستند و گمان می‌کنند باید یک تجدیدنظر بر این باورها و اعتقادات به وجود آید. اکنون شاهد بنیادگرایی افراطی مانند القاعده و داعش و… هستیم که درحال کشتن مسلمانان هستند.

آنها به راحتی با تکیه بر اصول اسلام که برداشتی از روی مصالح خود دارند، بسیاری از مسلمانان را کشتند. اما در مقابل گروه‌هایی را داریم که بسیاری از باورها و اصول بنیادین دینی را زیر سوال می‌برند. کسانی‌که حتی شک و تردید دارند و نسبت به اعتقادات گذشتگان‌شان هیچ نظر مساعدی ندارند. تردید نسبت به اعتقاداتی که نسل‌های قبل بدون چون و چرا آنها را قبول کرده‌اند. نمونه‌های آن را می‌توان به صورت تغییر مذهب و دین و گرایش‌های مذهبی برشمرد که ما از آنها به‌عنوان دین‌های نوظهور نام می‌بریم.

در شبکه‌های مجازی و در گفت‌وگوهای غیررسمی رواج این آیین‌ها و باورها را به عینیت می‌بینیم. این شکاف‌ها روز به روز بیشتر می‌شود و باید به‌عنوان موضوعی جدی به‌عنوان مسأله اجتماعی مورد توجه محافل علمی، اندیشمندان، جامعه‌شناسان و صاحبان اندیشه قرار گیرد. در این زمینه باید با گفت‌وگوی فکری و ایجاد درک متقابل میان نسل‌ها، به شکل جدید گفت‌وگوی داخلی به همراه گفت‌وگوی بین‌المللی توجه ویژه‌ای کنیم.

 *جامعه شناس

شهروند