ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

زیاده‌خواهی و نارضایتی از زندگی

شهروندان – دکتر سعید معیدفر:
نارضایتی، فاصله و شکاف میان شرایط عینی و موجود زندگی، با سطح انتظار مردم از زندگی است. درواقع همیشه بین سطح انتظارات و واقعیت‌ها فاصله وجود داشته و همین فاصله باعث شده تا همیشه سطح انتظارات آدمی از شرایط زیستی آن بیشتر باشد.

سعید معیدفردر گذشته برخی شرایط و آموزه‌ها به‌خصوص از طریق دین، مردم را به تعدیل سطح انتظارات تشویق می‌کرد. تأکید بر قناعت و ساده‌زیستی باعث می‌شد تا مردم همواره از زندگی راضی باشند.

در گذشته مردم حتی اگر سطح زیستی مناسبی هم نداشتند، همیشه از خداوند شاکر بودند و دایم زندگی خود را با پایین‌تر از خود مقایسه می‌کردند. همین قیاس با پایین‌تری‌ها، با کسانی که به مشکلات بیشتر دچار بودند باعث شد تا این رضایت و شکرگزاری در تمام مراحل زندگی وجود داشته باشد. اما با ورود مدرنیته خیلی از شرایط تغییر کرد. زندگی مدرن اقتضائات متفاوتی داشت.

دیگر الهیات و تأکید بر ساده‌زیستی که بیشتر در دین و مذهب جلوه‌گر بود، نقش چندانی نداشت. در دنیای مدرن قناعت جای خود را بر زیاده‌خواهی داده بود. تمام تلاش‌ها و انگیزه‌ها برای این بود که فرد بتواند موقعیت اجتماعی و اقتصادی بالاتری داشته باشد و همین تلاش‌های فردی بیشتری را می‌طلبید. برعکس گذشته که به پایین‌تری‌ها تأکید شد، در دنیای مدرن، همه تاکیدات بر داشتن وضع مطلوب‌تر بود.

تمامی این عوامل جزو محرکه‌های جامعه توسعه‌یافته و مدرن به حساب می‌آمد که همگان را به زیست بهتر تشویق می‌کرد. این زمینه انگیزشی اما در جامعه‌ای که شرایط به دست آوردن زیست بهتر فراهم بود، همخوانی داشت و به توسعه بیشتر کمک می‌کرد. درواقع هم تقاضا و هم انگیزه مردم به درستی پاسخ داده شد و همین امر توانست یک جامعه را تکامل بخشد.

اما در برخی جوامع به دلیل عدم تنظیمات اجتماعی و به دلیل نبود شرایط اجتماعی و اقتصادی مناسب و فراهم نبودن بسترهای لازم، این امکان به‌وجود نیامد که چرخ‌دنده‌های زندگی مدرن و درخواست‌ها به‌درستی بچرخد و پیشرفتی حاصل شود. در این جوامع همه خواستار این بودند که تحصیلات و شغل و پول بیشتری داشته باشند اما مدیران جامعه نمی‌توانستند این کار را برای مردمان خود انجام دهند.

در نتیجه مشکلی که پیش آمد این بود که سطح انتظارات هر روز بیشتر شد درحالی‌که جامعه قدرت برآورده کردن این انتظارات را نداشت. نارضایتی از زندگی محصول همین اتفاق است که جامعه نمی‌تواند با یک مدیریت صحیح مردم کشور خود را به خواسته‌های خود برساند. وقتی تلاش‌ها به نتیجه نرسد، نارضایتی افزایش پیدا می‌کند.

از طرفی برخی وعده‌های نامناسب هم به این نارضایتی دامن می‌زند. مثلا یک نفر برای این‌که رقبای سیاسی خود را از گود خارج کند به مردم وعده وعید می‌دهد و بعد از این‌که به مقصود خود رسید، به آن عمل نمی‌کند.

این اتفاق باعث به وجود آمدن سطحی از توقعات می‌شود که حق طبیعی افراد است اما برآورده نمی‌شود. همین بی‌اعتمادی‌ها به علاوه عواملی که از آنها نام بردیم، باعث شده تا مردم از زندگی خود ناراضی باشند.