ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

حق بر شادمانی‌های دسته جمعی

شهروندان – پدرام سلیمانی*:
انسان به حکم انسان بودنش اشتیاق و کششی بی انتها به کمال و منتفع شدن از ظرفیت های موجود در طبیعت و اجتماع دارد.

شادی‌قطعا لازمه تصور جامعه یی پویا، سالم و مفید در گرو وجود انسان هایی است که تصویر روشن و رضایت بخشی از آینده خود داشته و در نقش های اجتماعی خویش با میل و رغبت کامل و به نحو مطلوب ایفای وظیفه کنند که چنین انتظاری از افرادی که در زندگی روزانه خود دچار روزمرّگی شده و احساس غم و اندوه در آنها ریشه دوانیده، انتظاری بیهوده است. جامعه یی متشکل از افراد غمگین و مایوس نهایتا جامعه یی است که وارد بحران های عمیق اجتماعی و فروپاشی های اخلاقی و مشکلات متعدد روحی و جسمی برای افراد آن می شود.

پس انسان برای رشدی همه جانبه در تمامی ابعاد روحی، فکری و جسمی و سلامت بر روح و جسم خویش نیاز به شادی و احساس رضایت بر زندگی دارد و انسان بنا به خاصیت اجتماعی، نیاز و حق بر این دارد که این شادی ها را بتواند همراه با دیگر اعضای جامعه و به صورت دسته جمعی اعمال کند که در این صورت علاوه بر ایجاد حس قوی تری از شادی در افراد و ثبات روانی، از دیگر اثرات مفید آن می توان به احساس رضایت از زندگی در افراد و نیز تشکیل یک وجدان جمعی و تقویت حس اعتماد و اتحاد و محبت اشاره کرد و البته عکس این قضیه در جامعه غمزده و سرکوب شده به طور کاملاآشکاری مشهود و هویداست و یکی از تفاوت های جامعه غمگین و شاد که در آن حکومت ها منعی برای ابراز شادمانی دسته جمعی افراد ایجاد نمی کنند در نوع نگرش و قضاوت انسان ها به یکدیگر است: در جامعه غم زده و بسته حس تنفر انسان از انسان به وجود می آید زیرا هر کس افراد دیگر را مسوول اندوهگینی خود می داند و تصور می کند تمامی افراد دست به کار شده اند تا حقوق او را پایمال کنند و اعتماد به یکدیگر که لازمه انجام مطلوب بسیاری از امور اجتماعی است بی معنا و مضحک جلوه می کند زیرا بدبینی به طرز شدیدی در افراد نهادینه شده است.

ولی در جامعه شاد مردم احساس رضایت بر زندگی دارند و هر انسانی، انسان دیگر را نه به عنوان عامل غم و به دیده دشمن بالقوه و موجودی غیر قابل اعتماد بلکه به عنوان عاملی در جهت شادی و رضایت بیشتر از زندگی و به دیده دوست واقعی می نگرد و نوع نگاه انسان ها به یکدیگر محبت آمیز و بر اساس اصول و ارزش های انسانی است و درصد بالایی از اعتماد بین افراد جامعه وجود دارد که تحقیقات میدانی بسیاری نیز که از سوی دانشگاه ها و موسسات معتبر علمی دنیا صورت گرفته این همبستگی را نیز تایید می کند.

علی ایحال مساله اساسی این است که آیا می توان امکان ابراز شادمانی های دسته جمعی را جزو قواعد حمایتی اسناد بین المللی حقوق بشر که یکسری حقوق قابل حمایت و جهانشمول و غیرقابل انتقال برای افراد در نظر گرفته است مورد ملاحظه قرار داد و نقض آن را نقض یکی از مصادیق حقوق مورد حمایت در این اسناد دانست؟

ابتدائا باید در نظر داشت هر چند ایجاد حس شادی و غم در افراد یک حس درونی در افراد است که تاکنون در هیچ یک از اسناد بین المللی حقوق بشر به صراحت از تکلیف دولت ها به شاد کردن مردم اشاره نشده است و حتی در میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مصوب ۱۹۶۶ مجمع عمومی سازمان ملل متحد که در برگیرنده نسل دوم حقوق بشر است به حق بهره مندی افراد از زندگی در شرایط مناسب اشاره کرده است و تکالیف دولت ها را بیشتر در راستای تامین مسکن، خوراک و پوشاک و درمان و تحصیلات رایگان و نیز سلامت جسمی و روحی انسان ها در نظر گرفته است. میثاق در صدر ماده ۱۲ اشعار می دارد: ۱- کشورهای طرف این میثاق حق هر کس رابه تمتع از بهترین حال سلامت جسمی و روحی ممکن الحصول به رسمیت بشناسد. در نتیجه شاید در تکلیف دولت ها در ایجاد حس شادی که یک حس درونی است و اینکه در زمره حقوق بشر تلقی کرد تردیدهای جدی وجود داشته باشد هر چند که در حقوق داخلی برخی کشورها به صراحت از حق زندگی شاد برای مردم به صراحت نامبرده شده که مثال بارز آن تصویبنامه حقوق شهروندی در ایران است که تلاشی آشکار و قابل ستایش از سوی قوه مجریه ایران در جهت اجرای مفاد کنوانسیون های بین المللی حقوق بشر است. منشور حقوق شهروندی در ماده ۳ خود به حق بهره مندی از زندگی شایسته اشاره کرده است و در بند ۸ همان ماده اشعار می دارد: «شهروندان باید از زندگی شاد همراه با امید به آینده های بهتر از بدو تولد و در همه محیط های اجتماعی برخوردار باشند.»

با ذکر توضیح فوق و بازگو کردن تفاوت بین حس شادی با ابراز شادی ها به صورت دسته جمعی در یک جامعه و اینکه در شمول عنوان حق در اولی تردید وجود دارد ولی در دومی خیر و اینکه با عنایت به تفاسیر جدید و دینامیک و نیازها و اقتضائات زندگی کنونی روز به روز دایره مصادیق حقوق بشر و نیز البته سایر حقوق گسترده تر می شود و حقوق جدید و نیز مصادیق جدیدی از حقوق پیش بینی شده در سابق مورد شناسایی واقع می شوند که به طور مثال می توان از حق تعیین سرنوشت ملل توسط خود آنها نام برد که به عنوان یکی از مصادیق حقوق بشر که در دهه ۱۹۶۰ میلادی از آن به عنوان حق رهایی ملل از سوی دول استعماری تعبیر می شد ولی در حال حاضر تفسیری به مراتب گسترده تر از این حق می شود که مصادیق متعددی را در برمی گیرد، یا اینکه سازمان ملل خشونت علیه زنان را تا دایره مصادیق نقض حقوق بشر کشانده است.

پس با عنایت به مواد ۱۲ و ۱۳ میثاق حقوق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و نیز روح و مفاد این سند بین المللی، امکان ابراز شادی های دسته جمعی از سوی مردم در یک جامعه و اعمال آن بدون محدودیت ها و ممانعت های دولتی می تواند یکی از مولفه های بهره مندی افراد از زندگی در شرایط مناسب باشد، زیرا اعمال و وجود شادی های دسته جمعی می تواند نشانه یی از بهترین حالت سلامت جسمی و روحی افراد درجامعه باشد که در ماده ۱۲ میثاق بدان اشاره شده است. قطعا در جامعه یی که افراد نتوانند به نحو مناسبی به ابراز شادمانی های دسته جمعی بپردازند قطعا شرایط مناسب زندگی در آن جامعه فراهم نیست.

به عبارتی دیگر دایره مصادیق زندگی در شرایط مناسب از بهره مندی از حداقل های زندگی همچون خوراک، مسکن، درمان و تحصیل رایگان فراتر رفته و شادمانی های دسته جمعی را نیز در برمی گیرد، پس حق ابراز شامانی های دسته جمعی حقی است مستقل و قابل شناسایی و مفاد آن این است که افراد یک جامعه بتوانند به نحو مناسبی و به دلایل مختلف و بدون ترس و واهمه یی و در امنیت کامل به ابراز این شادمانی همراه با دیگر افراد به صورت دسته جمعی بپردازند. البته در بعضی جهات این حق با سایر حقوق مورد حمایت در این اسناد همچون حق تشکیل اجتماعات در مورد برخی مبانی و نیز حدود اعمال این حق ممکن است همپوشانی داشته باشد.

البته حق ابراز شادمانی های دسته جمعی یکی از مصادیق حق برخورداری از آزادی بیان نیز است: حقی که در اسناد متعدد حقوق بشر به آن اشاره شده است: از جمله ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر مصوب ۱۹۴۸ سازمان ملل متحد که اشعار می دارد: «هرکس آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و اخذ و انتشار آن به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحظات مزری آزاد باشد». آزادی بیان در معنای عام خود شامل هر نوع رفتار و گفتاری است که حامل یک پیام باشد، پس از این منظر نیز ابراز این شادمانی های جمعی نیز حامل پیام های گوناگون است و از مصادیق حق برخورداری از آزادی بیان.

در نتیجه می توان گفت حق ابراز شادمانی دسته جمعی حقی است مستقل و قابل شناسایی. این حق که عناصری از نسل اول و دوم حقوق بشر راه همراه دارد به آن معناست که افراد جامعه بتوانند به مناسبت های مختلف و بنا به دلایل مختلف بدون هیچ گونه محدودیتی والبته در شرایط مناسب که در برگیرنده ملاحظات نظم عمومی نیز باشد: به ابراز شادمانی که اثرات مفید اجتماعی و روانی آن نیز پیش تر بیان شد بپردازند که با عنایت به مرتبط بودن این حقوق با دو نسل حقوق بشر تکلیف دولت ها در جهت عدم ایجاد مانع و تلاش برای نیل به این حق است.

 

وکیل دادگستری*

 

 

روزنامه اعتماد

برچسب‌ها : ,