شهر سوخته دیگری در راه است
شهروندان:
«دیار سیستان دیار باد است و ریگ و همان شهری است که گویند باد آنجا آسیابها را گرداند وآب را از چاه کشد و باغها را سیراب کند و در همه دنیا شهری نیست که بیشتر از آنجا از باد سود برند.
در سیستان بادهای سخت مدام میوزند و به همین دلیل در آنجا آسبادها برای آرد کردن گندم ساختهاند.» این بخشی از روایت مسعودی مورخ و جغرافیدان شهیر جهان اسلام، از سفر به دیار سیستان است ولی اکنون با گذشت ١١ قرن از آن روایت، دیگر نه از آسیابهای بادی خبری است و نه از سرسبزی و طراوت باغات آن.
بادهای ١٢٠روزه سیستان که روزی عامل اصلی رونق کشاورزی و کسبوکار مردمان این منطقه بود، اکنون نفیر مرگ و خشکسالی است. سرزمینی که روزی انبار غله ایران بود اکنون با فقر، بیکاری و بیماری دست و پنجه نرم میکند. درباره منشأ شکلگیری بادهای ١٢٠روزه نظرات متفاوتی وجود دارد ولی در مجموع میتوان گفت این بادها دنباله بادهای موسمی شبهقاره است که با گذشتن از نواحی پست افغانستان وارد ایران میشود. تقریبا اکثر ساکنان جنوب خراسان و شمال سیستان و بلوچستان با این بادها آشنایی دارند.
بادهای متداوم که با سرعت زیاد در فصل گرم سال از اوایل خردادماه وزیدن گرفته و تا پایان شهریور ادامه دارد. این بادها در منطقه سیستان به «لوار» معروف است. لوار اما چند سالی است که با خود مهمانهای ناخواندهای را به همراه دارد. ریزگردها، شنهای روان و ماسه بادی بیش از یک دهه است که مهمان سفره مردمان این دیار است. مهمانی که چیزی به جز بیماری، فقر و بیکاری را برای میزبانان صبور و مهربان خود به ارمغان نیاورده است.
بادهای ١٢٠روزه در شرایط کنونی موجب مشکلات زیادی از نظر زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی شده است. بروز انواع بیماریهای تنفسی، گوارشی و چشمی، تخریب زیرساختهای شهری و روستایی و تأسیسات آبیاری، کشاورزی و صنعتی تنها گوشهای از مشکلات این روزهای مردمان سیستان است. به همین منظور و برای آگاهی بیشتر از وضعیت کنونی این منطقه و همچنین اقدامات انجامگرفته در این زمینه به سراغ برخی از مسئولان محلی و استانی رفتیم.
ابتلای سالانه ۵٠٠ سیستانی به بیماری سل
گردوغبار موجود در هوا به دلیل شدت یافتن بادهای فصلی سیستان در منطقه به حدی است که عملا نفس کشیدن را برای مردم در هوای آزاد غیرممکن کرده است. بنا به اظهارات افراد محلی در بعضی از مواقع بهخصوص در روزهای طوفانی حتی با ماسک هم نمیتوان این شرایط را تحمل کرد و به همین دلیل عملا در سطح شهر زابل ترددی صورت نمیگیرد. براساس آمار اعلامشده از سوی مقامات رسمی منطقه سالانه نزدیک به ۵٠٠ نفر از اهالی سیستان به سل مبتلا میشوند. رئیس دانشگاه علوم پزشکی زابل با تایید این خبر و با اشاره به شرایط ناسالم هوا در زابل و مناطق اطراف آن به «شهروند» گفت: «فقط در ٣ روز ٢٣ تا ٢۵ مرداد بالغ بر یک هزارو ٩٠٠ مراجعه به مراکز درمانی به دلیل مشکلات تنفسی و چشمی ثبت شده است که از این تعداد بالغ بر ٢٠٠ نفر به دلیل بروز مشکلات حاد تنفسی بستری شدهاند و تحت مراقبتهای پزشکی قرار گرفتهاند.»
این موضوع درحالی از طرف دکتر علیاکبر نصیری عنوان میشود که مشکلات تنفسی اولین و ابتداییترین عارضه به دلیل هجوم ریزگردهاست.
مشکلات چشمی، گوارشی، بیماریهای پوستی، آلرژی و انواع و اقسام بیماریهایی که بعضی از آنها حتی برای تمام عمر بیمار را رها نخواهد کرد، از دیگر تبعات این پدیده مخرب و زیانآور است که در میانمدت و درازمدت نمایان خواهد شد.
تبخیر بالای هامون و لزوم گسترش پوشش گیاهی
خشک شدن هامون و بروز پدیده گردوغبار در سیستان به ویژه در فصول گرم سال به دلیل وزش بادهای ١٢٠روزه اولین نگاهها را متوجه سازمان محیطزیست میکند. خسرو افسری مدیرکل سازمان محیطزیست استان سیستان و بلوچستان با اشاره به وسعت ۵٧٠هزارهکتاری تالاب هامون به «شهروند» گفت: «از این مقدار بالغ بر ۴٠٠هزار هکتار آن داخل ایران و منطقه سیستان قرار دارد که ٣٠ تا ۴٠هزار هکتار آن مناطق بحرانی تولید ریزگردهاست. خشک شدن تدریجی این تالاب به دلیل بروز خشکسالیهای پیدرپی که عمری ١۶ساله دارد، باعث شده همهساله با آغاز فصل گرما و شروع بادهای ١٢٠روزه موجی از ریزگرد، شن و ماسه بادی به سمت مناطق مسکونی، باغات و مزارع استان روانه شود. به همین دلیل برای مقابله با این پدیده مخرب نیاز به یک برنامه میانمدت و درازمدت است».
برگزاری جشن «نی» در بهمن سال گذشته در پی وقوع سیلاب رودخانه هیرمند و آبگیری تالاب که در ساحل هامون با حضور مردم، دوستداران محیط زیست و برخی از مسئولان محلی در دامنه کوه خواجه، امیدها را برای احیای هامون دوباره زنده کرد و شادی و طراوت مردم که با اشک شوق نیهای کاشتهشده در هامون را آبیاری میکردند فضای خاصی را ایجاد کرده بود. ولی این شادی خیلی زود جای خودش را به غمی سنگین و ماندگار داد. تالاب خیلی زود خشک شد و مرگ میلیونها ماهی و صدها جوجه پرنده مهاجر دل هر انسانی را به درد میآورد. هرچند افسری وقوع چنین فاجعهای را قابل پیشبینی عنوان کرد و گفت: «به دلیل مقطعی بودن ورود آب به هامون ما در سال گذشته به هیچ وجه انتظار نداشتیم که در اثر این سیلاب، تالاب احیا شود و حتی تا حدودی مشکلات پیشآمده برای ماهیان و پرندگان مهاجر را پیشبینی کرده بودیم. میزان تبخیر در تالاب هامون چیزی حدود ۴هزار و ۵٠٠ تا ۵هزار میلیمتر درسال است که این میزان تبخیر به دلیل نبود پوشش گیاهی مناسب باعث تسریع در روند خشک شدن تالاب میشود.»
او با اشاره به نقش بازدارندگی پوشش گیاهی در برابر فرسایش خاک و جلوگیری از حرکت ذرات خاک ادامه داد: «ورود غیرمنتظره آب به هامون که چیزی حدود ١۵درصد آن را فراگرفت، هرچند باعث ذخیرهسازی مناسب آب در آن نشد ولی خوشبختانه توانستیم با حفر کانال، لایروبی مسیلهای مسدود به دلیل خشکسالی و هدایت مناسب آب به سایر بخشهای تالاب، آب را در حد قابل قبولی در سطح پخش کنیم که این امر باعث رویش گیاهان و شکلگیری پوشش گیاهی مناسب در بستر هامون شد، به طوری که بیش از ۵٠درصد مساحت هامون تحت پوشش رویش گیاهی قرار گرفت. این پوشش گیاهی بهطور محسوسی از بروز گردوخاک در منطقه جلوگیری خواهد کرد.»
هزینه بالای مالچ غیرنفتی
هرچند احیای تالاب هامون بحث امروز و دیروز نیست ولی نمیتوان به این بهانه اقدامات خلقالساعه و بدون پشتوانه علمی انجام داد. کشور ما در حوزه محیط زیست بارها از این موضوع ضربه خورده است. افسری با تاکید براهمیت کار کارشناسی تنها راه کاهش اثرات مخرب ناشی از خشک شدن تالاب و احیای آن را فقط در سایه مدیریت یکپارچه دانست و گفت: «به دلیل حساسیت موضوع قبل از هرگونه اقدامی در ارتباط با تالاب، باید تمامی زوایای آن از منظر علمی توسط کارشناسان مورد بررسی قرار گیرد.
در ارتباط با مالچپاشی نیز به دلیل محدودیتهای زیستمحیطی نمیتوان از مالچ نفتی در این تالاب استفاده کرد و تاکنون چند شرکت تولیدکننده مالچ غیرنفتی برای همکاری در این زمینه اعلام آمادگی کردهاند که البته این کار هزینه زیادی دربر خواهد داشت، به همین دلیل قرار است در آینده نزدیک به صورت پایلوت قسمتی از تالاب را مالچپاشی کنیم تا بازدهی آن مشخص شود. البته باید گفت رسیدگی و پیگیری مشکلات دریاچهها و تالابهای کشور که جملگی در معرض نابودی قرار دارند بهعنوان اصلیترین دغدغه سیاستگذاران سازمان محیطزیست عنوان شده است. رئیسجمهوری محترم نیز توجه ویژهای به این حوزه دارد. در مجموع و با توجه به حساسیت رئیس سازمان محیطزیست خانم دکتر ابتکار نسبت به مشکلات تالاب هامون، مشکلی از نظر تخصیص اعتبار وجود ندارد به طوری که ما امسال شاهد رشد ٣برابری اعتبارات برای نجات و کاهش گردوغبار تالاب بودیم».
تامین حقابه و مدیریت منابع آبی
بیشک همکاری سایر دستگاههای مسئول محلی و استانی، تسریعکننده حل مشکلات هامون است. تشکیل کارگروه احیای هامون با حضور استاندار و همچنین آغاز به کار پژوهشکده این تالاب از اقدامات مفید و موثر در این زمینه است. هرچند با توجه به قرارگیری هامون در نقطه مرزی و لزوم تامین حقابه آن توسط مقامات افغانی امری ضروری است. مدیرکل سازمان محیط زیست استان با تاکید بر لزوم رایزنی بینالمللی برای احیای هامون افزود: «تشخیص و مکانیابی نقاط پست و کمارتفاع تالاب به همراه تهیه نقشه توپوگرافی دقیق منطقه، جلوگیری از چرا و خارج کردن ۵هزار نفر شتر و ممنوع کردن حرکت خودرو در بستر تالاب به منظور کاهش فرسایش خاک از دیگر اقدامات انجامشده در این زمینه است.
با توجه به اینکه تالاب هامون در کنوانسیون رامسر به ثبت رسیده است، اقدامات بینالمللی و ورود مجامع بینالمللی به موضوع هامون و مخاطرات پیشرو با جدیت از طریق سازمان محیط زیست ایران دنبال میشود. از طرف دیگر رایزنیهایی با طرف افغانی انجام شده است که حقابه تالاب هامون از رودخانه هیرمند به شکلی مستمر تامین شود. البته اقداماتی از این دست مستلزم پیگیری و زمانبر است. ولی در مجموع میتوان گفت تنها راه نجات هامون و مردم منطقه تامین حقابه هامون از هیرمند و مدیریت منابع آبی داخل است».
١٣٧میلیاردتومان خسارت به محصولات زراعی و کشاورزی سیستان
اما خسارات و تبعات منفی هجوم ریزگردها به همین جا ختم نمیشود. تخریب باغات و مزارع کشاورزی از دیگر عواقب این پدیده است. با جاری شدن آب از ابتدای فروردینماه در منطقه، سطح زیر کشت محصولات بهاره نیز افزایش یافت و۱۲هزار هکتار از اراضی منطقه سیستان امسال زیر کشت علوفه رفت و بالغ بر ۱۵هزار هکتار نیز به کشت انواع محصولات جالیزی اختصاص یافت اما قطع آب از اوایل تیرماه موجب خسارات جدی به بخش اعظمی از کشت علوفه و جالیز در این منطقه شده است. رضا نجفی رئیس سازمان جهاد کشاورزی استان سیستان و بلوچستان در این خصوص به «شهروند» گفت: «هجوم ریزگردها با شروع بادهای ١٢٠روزه سیستان همزمان با خشکسالی و کمآبی هامون باعث از بین رفتن بیش از ١۵هزار هکتار از مزارع جالیزی و بیش از ٣۴هزار هکتار از مزارع منطقه سیستان شدهاند.»
نجفی ادامه داد: «هجوم ریزگردها به دلیل نمکی بودن آنها سبب سوختگی برگ درختان و در نتیجه از بین رفتن باغات و میوههای تولیدی شده است. براساس آخرین آمار بهدستآمده یکهزار و ٧٠٠ هکتار از باغات منطقه در اثر طوفان از بین رفته یا به آنها خسارت وارد شده است و درحال حاضر فقط یکهزار و ٣٠٠ هکتار تاکستان در منطقه وجود دارد.» با این حساب حال کشاورزان و باغداران زابلی علاوه بر تنفس گردوغبار باید رنج و افسوس از بین رفتن محصولات در برداشت پاییزه را نیز به جان بخرند. به گفته رضا نجفی ١٣٧ میلیارد تومان خسارات وارده به دلیل خشکسالی و هجوم ریزگردها از ابتدای فصل گرما تاکنون دیگر توانی برای کشاورزان و باغداران منطقه باقی نگذاشته است. هرچند بنا به گفته رئیس سازمان جهاد کشاورزی سیستان و بلوچستان در سفر اخیر رئیسجمهوری به استان و در حاشیه بازدید از منطقه مقرر شد که ۴۶هزار هکتار از اراضی کشاورزی سیستان با تخصیص ۵٠٠ میلیون دلار اعتبار از محل صندوق توسعه ملی تحت پوشش انتقال آب لوله کشی قرار بگیرد تا شاید تبعات خشکسالی و بیآبی هامون برای کشاورزان و باغداران تا حدی کاهش یابد. ولی با این همه خسارات مالی ناشی از وزش بادهای شدید به همراه گردوغبار زخمهایی بسی عمیقتر بر دل و جان مردم منطقه باقی گذاشته است.
تعطیلی ادارات و مراکز دولتی برای چندمین بار
براساس برخی گزارشات در بعضی از نقاط روستایی سیستان در پی طوفانهای اخیر ارتفاع شنهای روان و ماسه به بیش از ٢ متر رسیده است. خسارت وسیع به تاسیسات زیربنایی نظیر خطوط انتقال برق، مخابرات و واحدهای تولیدی مستقر در حاشیه زابل و مدفون شدن جادههای فرعی و روستایی منطقه زیر انبوهی از شن و ماسه، عملا رفت و آمد و برقراری ارتباط را دچار مشکل کرده است. هوشنگ ناصری فرماندار زابل در گفتوگو با «شهروند» خسارت واردشده به تاسیسات زیربنایی، مراکز اقتصادی و آموزشی در پی وقوع طوفان اخیر را بیش از ٣٠میلیارد تومان اعلام کرد و گفت: « ۴ طوفان شدید در چند وقت اخیر در منطقه غلظت ذرات معلق و گردوغبار را به بیش از ٣هزار میکرو گرم رساند و در برخی مواقع سرعت طوفان به بیش از ١٢٠کیلومتر بر ساعت رسید. این مقدار آلایندگی بیش از ۶ برابر شرایط بحرانی است به طوری که شعاع دید در برخی از روزها به از کمتر ٣٠ متر میرسد. به همین دلیل در چند وقت اخیر برای حفظ سلامت شهروندان ادارات و دستگاهای دولتی زابل و مناطق اطراف آن چندینبار به حالت تعطیل یا نیمهتعطیل درآمده است.» این درحالی است که چند روز قبل مدیر کل ستاد بحران استانداری سیستان و بلوچستان خسارت وارده بر تاسیسات شهری و روستایی سیستان را در مجموع رقمی بالغ بر ٢٠٢ میلیارد تومان اعلام کرده بود.
مدفون شدن خانههای روستایی زیر خروارها شن
ناصری با اشاره به اینکه ارتفاع شنهای روان در برخی از مناطق تا بام واحدهای مسکونی نیز رسیده است و در برخی نقاط دکلهای انتقال برق بهطور کامل زیر شنهای روان مدفون شدهاند، گفت: «شرایط در منطقه بسیار بغرنج است و اگر مجموعهای از برنامههای ملی و فراملی در این خصوص انجام نشود، منطقه با بحران جدی روبهرو خواهد شد و زابل به شهر سوخته دیگری تبدیل میشود. به همین منظور در جلسهای که در استانداری تشکیل شده بود، دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی استان موظف شدند تا ظرف مدت ٣ ماه منشأ اصلی ریزگردها را شناسایی کنند.»
این درحالی است که منشأ اصلی ریزگردها و حرکت شنهای روان بستر خشکشده هامون، رودخانههای سیستان، هیرمند به علاوه دو حوزه بزرگ تشکیل این ریزگردها در ولایت هرات و نیمروز افغانستان عنوان میشوند. شاید به همین دلیل است که مسئولان محلی و استانی راه نجات از این بحران را ورود وزارت امورخارجه و دستگاه دیپلماسی به این حوزه عنوان میکنند. هرچند شرایط سیاسی و اجتماعی چنددهه گذشته در افغانستان طرف ایرانی را برای آغاز مذاکرات و متقاعد کردن تصمیمگیران افغانی برای تامین حقابه هیرمند و انجام اقدامات زیستمحیطی برای جلوگیری از برخاستن گردوغبار از چشمههای شکلگیری ریزگردها در آن کشور، دچار مشکل کرده است، ولی در چند وقت اخیر با توجه به ثبات و آرامش نسبی حاکم بر افغانستان و با توجه به نفوذ ایران در استانهای غربی افغانستان میتوان امیدوار بود با یک برنامه منسجم درحوزه دیپلماسی و همزمان با آغاز طرح جامع نجات هامون در کشور که دارای چندین محور و به علاوه چندین پروژه همزمان است بتوان بار دیگر حیات را به این منطقه بازگرداند.
امیر حسین خواجوی
شهروند