ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
حسین ریگی، کارگردان فیلم تلویزیونی «گدان»:

سیستان‌و‌بلوچستان، بهشت مستندسازان است

شهروندان:
حسین ریگی ، از کارگردانان جوان شهر زاهدان است. او علاقه دارد در دنیای هنر،‌ تصویر متفاوتی از سرزمین مادری‌اش به تصویر بکشد. چون اعتقاد دارد سینما و تلویزیون تاکنون در ترسیم فرهنگ اصیل سیستان‌وبلوچستان واقعیت‌ها را نشان نداده و حتی جانبدارانه عمل کرده.

به بهانه ساخت فیلم «گدان» با حسین ریگی گفت‌وگو کردیم و با دغدغه هایش بیشتر آشنا شدیم:حسین ریگی

  •  فعالیت‌های هنری را از چه زمانی آغاز کردید؟

من از سال ۱۳۶۷ در زاهدان کارم را با تئاتر آغاز کردم.

  • پس از سن پایین شروع کردید؟

بله. آن موقع ۱۰ سال داشتم. منتها در سال ۱۳۷۲ از طریق یکی از نشریات سینمایی (سینما ویدئو) با کلاس‌های پارسا فیلم آشنا شدم. برای این قضیه درس و مشق را رها کردم و به تهران آمدم تا دوره فیلمسازی را پشت سر بگذارم. اگر اشتباه نکنم کلاس‌ها در میدان آزادی برگزار می‌شد که در پایان آن دوره من بالاترین نمره را کسب کردم. آنجا آقای علی آقابابایی که خدا حفظش کند استاد من بود. ایشان کارگردان و تهیه‌کننده شبکه دو بودند. بعد از گذراندن دوره‌هایم، ‌تصمیم گرفتم به سیستان‌و‌بلوچستان برگردم و سال ۷۴ به زاهدان برگشتم.

  • خانواده موافق بودند؟

خانواده من با کار فیلمسازی مخالف بودند. آنها اعتقاد داشتند من باید مهندس یا پزشک شوم. البته من در بچگی دوست داشتم خلبان بشوم. که در نهایت هیچ‌کدام نشدم!

  • چرا تهران نماندید؟

چون اعتقاد داشتم باید در شهر و استان خودم کار کنم. البته الان حس می‌کنم اگر آن زمان تهران می‌ماندم، ‌شاید اتفاقات بهتری می‌افتاد، ولی باز هم نمی‌توان تقدیر را پیش‌بینی کرد، شاید اتفاقات بدتری می‌افتاد.

  • سیستان‌و‌بلوچستان عنوان محروم‌ترین استان کشور را گرفته. اصلا جو فرهنگی این استان چگونه است؟

من به واژه محروم‌ترین استان اعتقاد ندارم. اما همیشه صحبت از این است که سیستان‌و‌بلوچستان به لحاظ فرهنگی محروم هست!

  • منظورم از نقطه‌نظر فرهنگی نبود. منظورم موقعیت جغرافیایی و امکانات رفاهی است…

شما نمی‌گویید این استان از نقطه‌نظر فرهنگی محروم است، اما متاسفانه در نگاه مردم چنین مساله‌‌ای وجود دارد. معتقدم این استان پتانسیل بالایی در زمینه‌های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دارد ولی به آن کم پرداخته شده است.

  • فکر می‌‌کنید دلیل آن چیست؟

من هم نمی‌دانم چرا به آن کمتر پرداخته شده! ولی الان خوشبختانه دارد اتفاقات خوبی رخ می‌دهد. ورود جوان‌های استان، هم بلوچ‌ها و هم سیستانی‌‌ها، ‌اعم از شیعه و سنی به دانشگاه‌ها باعث شده که این اتفاق خوب بیفتد.

  • چرا استعدادهای جوان استان خودشان دست به کار نمی‌شوند و به‌جای خارج‌شدن از زادگاهشان به آبادی آن نمی‌پردازند؟ ‌

من هم اعتقاد دارم این مساله فقط ۵۰‌درصد آن به کمبود امکانات مربوط می‌شود. ۵۰‌درصد بقیه به خود ما برمی‌گردد.

  • من هم همین سوال را دارم. چرا؟

به دلیل اینکه خیلی دغدغه نداشتیم. معمولا نگاهمان این بود که مسوولان باید فکری به حال ما بکنند. ولی امروز دغدغه ساختن استان را داریم. یعنی اگر خودمان بخواهیم، می‌توانیم از مسوولان هم بخواهیم که آنها برای ما کاری کنند. متاسفانه یا خوشبختانه مسوولان ما اینطوری نیستند که اگر نخواهیم بگویند شما نمی‌خواهید اما ما برایتان انجام می‌دهیم، به این نتیجه رسیدیم که حق گرفتنی است. الان با ورود جوان‌های ما، چه خانم و آقا و چه شیعه و سنی استان ما دارد پیشرفت می‌کند.

  • اصلا یکی از استان‌هایی است که چند زن به مناصبی همچون فرماندار و بخشدار منصوب شده‌اند؟

بله دو فرماندار خانم داریم. بحث من هم همین است. وقتی ما بتوانیم فضایی ایجاد کنیم تا جوان‌های دانشگاهی وارد عرصه علم و سیاست و فرهنگ شوند، آن زمان هم مسوولان مجاب می‌شوند که برای ما کاری کنند. دیگر گذشت آن زمانی که مسوولی صفر کیلومتر را می‌فرستادند که در استان سیستان‌و‌بلوچستان آبدیده ‌شود و بعد به جای دیگر منتقل می‌کردند. الان مسوولان باید آبدیده و کارکشته باشند تا بتوانند در استان سیستان‌و‌بلوچستان به مشکلات مردم رسیدگی کنند. فردی که بتواند سیستان‌و‌بلوچستان را در هر زمینه‌ای همچون امنیت، فرهنگ و سیاست مدیریت کند می‌تواند در کشور و در سطوح بالاتر حرفی برای گفتن داشته باشد.

  • اتفاقا چنین سوالی مطرح می‌شود که افرادی همچون آقای محمود حجتی هم ابتدا استاندار سیستان‌وبلوچستان بودند و بعد به وزارت رسیدند. مگر در آنجا چه اتفاقی می‌افتد که مسوولان توانا می‌شوند؟

چون مسایل و مشکلات در سیستان‌و‌بلوچستان خاص و بعضا پیچیده است.

  • آنچه تاکنون از سیستان‌و‌بلوچستان در سینمای ما تصویر شده، جایی که ترانزیت مواد مخدر است، طبیعت خشن و بی‌آب و علف دارد و تعدادی آدم که در شرایط سخت زندگی می‌کنند، ‌چقدر این تصاویر از نظر شما درست هستند؟

خیانتی که برخی از فیلم‌های سینما و تلویزیون به سیستان‌و‌بلوچستان کردند، هیچ‌کس نکرده.

  • آیا در فیلم‌ها دروغ گفتند؟

بحث این است که ما در همه جا خوب و بد داریم. آیا در تهران موادمخدر پخش نمی‌کنند؟ مسلما توزیع می‌شود.

  • اما درباره تهران هم آنقدر فیلم ساخته‌اند که انواع و اقسام ناهنجاری‌ها را نشان می‌دهد. ولی هیچکس نمی‌گوید فیلمساز دارد خیانت می‌کند. آیا به این مساله تک‌بعدی نگاه نمی‌کنید؟

خیر. وقتی شما فیلمی در تهران می‌سازید، اشل کوچکی از یک کشور را نشان می‌دهید. ولی وقتی کسی در سیستان‌و‌بلوچستان فیلم می‌سازد و فرد خاطی را با لباس بلوچی نشان می‌دهد یعنی دارد یک خطه را نشان می‌دهد. من نمی‌گویم این مسایل در آنجا نیست ولی فقط۱۰ تا ۲۰‌درصد اینگونه است و ۸۰‌درصد باقی اتفاقات مثبت هست. چرا به آن مسایل پرداخته نمی‌شود؟

  • بالاخره هر فیلمی شناسنامه خاص خودش را دارد.

شما وقتی می‌گویید سیستان‌و‌بلوچستان سه المان در ذهن‌تان نقش می‌بندد، ‌اشرار، ‌قاچاقچی و تروریست بلوچی. ولی مگر نمی‌شود با آن لباس پزشک، مهندس یا هنرمند بود؟!

  • فیلمساز آنجا خانمی را پشت اتومبیل آخرین مدل نشان بدهد، خوب است؟

می‌توان تصویری بهتر نشان داد.

  • پس شما هم معتقدید که هنوز فیلمی که بتواند آن منطقه را به درستی نشان دهد، ‌ساخته نشده؟

ما در استانمان غیر از قاچاق، صنایع‌دستی، موسیقی، تاریخ کهن، جغرافیا و منابع طبیعی هم داریم. می‌خواهم بگویم چرا فقط موادمخدر و اشرارش دیده می‌شود؟ چرا لباس بلوچی را با کوه تفتان نمی‌بینیم؟ چرا لباس سیستانی را با دریاچه هامون نمی‌بینیم؟ چون اینها جذابیت برای تماشاگر ما نداشت. چون سینما فقط به دنبال جذابیت است. حالا جذابیت استان ما اکشن است و اکشن هم به اسلحه و تعقیب‌وگریز نیاز دارد. کجا بهتر از سیستان‌و‌بلوچستان؟ البته الان کمی نگرش تغییر کرده است. به همین دلیل می‌گویم برخی از فیلم‌های سینما خیانت کرد، ‌البته عمدی هم نبود.

  • شاید به این دلیل که سینماگری که نماینده استان باشد در سینما وجود نداشت. اما شما درباره کردستان نمی‌توانید چنین نظری بدهید یا جنوب کشور. چون فیلمسازانی از همان نقطه برخاستند و ذات منطقه خود را در سینما به تصویر کشیدند. چرا فیلمسازی معروف از سیستان‌و‌بلوچستان نداریم؟

اکثر بچه‌هایی که درس خواندند، یا پزشک شدند یا مهندس یا شغل‌های دیگری انتخاب کردند. هنرمندان ما معمولا از قشر ضعیف جامعه بودند. من خودم به سختی و با جمع‌کردن پول تو جیبی‌هایم توانستم فیلم بسازم. خیلی چیزها دست‌به‌دست هم داد از جمله محرومیت امکانات و نبود توان مالی باعث شد فیلمسازان خوب ما یا کارمند بانک شوند یا مشغول کار‌های دیگر. البته خوشبختانه امروز این مشکلات کمرنگ شده. در دهه ۸۰ وضع کمی تغییر کرد. از سوی دیگر جوان‌های ما وارد هنر و دانشگاه شدند.

فیلمساز تربیت شد و از سال ۱۳۸۰ به این طرف فعالیت‌شان جدی‌تر شد. مثلا‌ در دهه ۶۰ و ۷۰ خورشیدی فیلمسازانی مثل رضا عرب، سیدجواد موسوی، عباس حداد و زنده‌یاد علی شهری و کسانی دیگر جایزه می‌گرفتند و فیلم می‌ساختند، ولی اطلاع‌رسانی نمی‌شد. همین الان هم در اطلاع‌رسانی کاستی داریم.

چون معتقدم برخی از این بچه‌های ما درگیر تبلیغات نمی‌شوند. این یک ضعف برای ماست. الان خوشبختانه شبکه استانی راه افتاده. فیلم‌های بومی ساخته می‌شود. ضمن اینکه ما حرکتی را از سال۱۳۷۶ شروع کردیم و اینکه فیلمسازان ما درخواست کردند که اگر قرار است فیلم با موضوع موادمخدری در استان ساخته شود، باید اداره کل سیستان‌و‌بلوچستان آن را تایید بکند و اینکه این فیلم درخور استان هست یا نه؟ که اتفاق خوبی بود. خیلی از فیلم‌های ضد استان ساخته نشد.

  • یعنی اعمال محدودیت کردید؟

این محدودیت نیست. این حق ماست.

  • از چه نظر حق شماست؟

به دلیل اینکه پیش از این فیلمسازان غیربومی منصفانه به این استان نگاه نکردند.

  • ولی شما گفتید مشکل از ما بوده که فیلمساز نداشتیم؟

خب یک سوال دارم. فکر کنید من آدم لالی هستم، ‌آیا شما حق دارید توی سر من بزنید؟

  • من به‌عنوان یک روزنامه‌نگار ایرانی همان قدر دغدغه سیستان‌و‌بلوچستان را دارم که دغدغه استان‌های دیگر کشورم. مسلما ‌این قضیه نادرست است. اما دلیل نمی‌شود که شما هم به‌گونه‌ای عمل کنید که دیگران از ساخت فیلم در استان شما منصرف شوند؟

آن سال‌ها وزارت ارشاد هر فیلمنامه‌ای را با هر موضوع درباره استان تصویب می‌کرد چون نمی‌دانست که در سیستان‌و‌بلوچستان چه خبر است و با حساسیت استان آشنا نبودند. اما ما الان فیلمسازانی داریم که در جشنواره‌های داخلی و خارجی جایزه می‌گیرند. این حرکت شروع شده. من کار ندارم در گذشته چه اتفاقی افتاده است. ولی هر اتفاقی افتاده به نفع استان نبوده، ولی الان بچه‌های ما آمدند وسط و الان می‌خواهیم خودمان درباره خودمان حرف بزنیم.

ما در استان چند نوع فرهنگ داریم. مذاهب شیعه و سنی داریم باید لحاظ کنیم. شاید این مشکل را دیگر استان‌های ما به لحاظ موقعیت جغرافیایی نداشته باشند. می‌خواهم بگویم که شرایط ما همین الان هم سخت است. می‌خواهم بگویم استان ما با یزد و اصفهان و جاهای دیگر فرق می‌کند و کار ما هم خیلی سخت‌تر است. پس ما سانسور نمی‌کنیم. فیلمسازان غیربومی در استان ما فیلم می‌سازند ولی فرهنگ ما را نمی‌شناسند. فقط یک قاب خوشگل می‌بینند که تعدادی بلوچ با کوله‌بار روی دوش از مرز می‌خواهند رد شوند. این قاب خوشگل سینمایی است اما آیا واقعیت دارد؟ اگر هست چرا به چیزهای مثبت آن نگاه نمی‌شود؟ مثلا عدم آشنایی یکی از کارگردانان به مسایل فرهنگی استان برای تولید فیلم ساخته‌شده در استان این بود که یک زن با مردی غریبه در ماشین مسیری را همسفر شده‌اند.

  • چنین چیزی اتفاق نمی‌افتد؟

نه. هیچ زن روستایی تنها با یک مرد غریبه و نامحرم در یک ماشین نمی‌نشیند و از این روستا به روستای دیگر نمی‌رود. این فیلم حساسیت ایجاد کرد. ولی با مشاور یکی از دوستان آشنا به فرهنگ استان این حساسیت قابل حل بود. حالا منظور من این نیست که در استان خانم‌ها رانندگی نمی‌کنند یا آنها را پشت یک ماشین شاسی‌بلند نشان ندهیم.

  • حالا چنین زنی با این مشخصات در آنجا وجود دارد؟

چون شما ندیده‌اید فکر می‌کنید نیست. این نگاه مثل همان ذهنیتی است که خارجی‌ها نسبت به ما ایرانی‌ها دارند. شاید خیلی از هموطنان‌مان فکر می‌کنند ما در استان شتر سوار می‌شویم! که بعضا من در تهران شنیده‌ام.

  • خب اگر شما بودید، ‌چگونه فضای استان ر ا تصویر می‌کردید؟

زاهدان جزو کلانشهرهای ایران است. ولی من نمی‌گویم یک فیلم آپارتمانی نشان بدهم. چون در تهران بهترش را می‌سازند. من می‌گویم فرهنگ سیستان‌و‌بلوچستان آنقدر غنی هست که بتوانیم آن را نشان بدهیم.

  • با این نگاه، چرا لوکیشن فیلم «گدان» را تهران انتخاب کردید، نه زاهدان؟

وقتی موقعیتی برای من به وجود آمد که شهرداری تهران هزینه‌های فیلم من را بدهد، طبیعتا باید درباره تهران فیلم بسازم و نه زاهدان.

  • می توانستید هر دو لوکیشن را انتخاب کنید؟

فیلم من اصلا نیازی نداشت که دو لوکیشن داشته باشد.

  • دست‌کم می‌توانستید تصویری نشان دهید که من به‌عنوان مخاطب تفاوتی که میان دو شهر وجود دارد را بهتر درک کنم؟

تفاوت‌های شهر تهران با تمام ایران مشخص است، محوریت فیلم من فرهنگ و رفتارهای اجتماعی بود.

  • اگر هدف‌تان این بود، فیلم خودش می‌گوید که موفق نبودید!

چرا؟! شما فیلم را درست ندیده‌اید همه اتفاقاتی که در فیلم می‌افتد ممکن است برای هر شهرستانی بیفتد، ‌چه برسه به سیستان‌و‌بلوچستانی.

  • از شما توقع شاهکار ندارم. دست‌کم می‌خواستم دغدغه‌هایتان را در فیلم ببینم. اما شما از فرهنگ سیستان‌و‌بلوچستان چه چیزی را به نمایش گذاشتید؟

من با شما موافق نیستم. زمانی که فیلم در اکران خصوصی به نمایش درآمد، از ۶۰۰نفر تماشاچی در سالن ۳۰۰ نفر تهرانی بودند. همان‌ها می‌گفتند درباره سیستان‌و‌بلوچستان جور دیگر فکر می‌کردیم. چون موقعیت و لوکیشن فیلمم در تهران بود سعی کردم بر اساس توان و سوادی که از فیلمسازی داشتم، فرهنگ سیستان‌و‌بلوچستان را در تهران به تصویر بکشم.

  • گدان چه معنایی دارد؟

در زبان بلوچی به چادرهای عشایری بلوچ، گدام یا گدان می‌گویند.

  • از اینکه نام‌خانوادگی‌تان ریگی است، و نام عبدالمالک ریگی، سرکرده گروهک تروریستی را تداعی می‌کند، ‌مشکلی برایتان پیش نمی‌آید؟

طایفه ریگی یکی از مهم‌ترین طوایف استان و بزرگ‌ترین فامیل از نظر جمعیتی است و حتی در هرمزگان، جنوب خراسان و کرمان این فامیلی وجود دارد. اما زیاد به هم ربط پیدا نمی‌کند، مثل فامیل اکبری یا گلستانی که ممکن است در همه جای ایران باشد. البته همیشه روزنامه شما به مسایل استان با رویکرد مثبت نگاه کرده. اما در فلان روزنامه یا تلویزیون شاهد بودم که می‌نویسند و یا می‌گویند «ریگی اعدام شد»، ولی نمی‌نویسند و یا نمی‌گویند «سرکرده گروهک فلان اعدام شد».

  • کار بعدی‌تان چیست؟

الان شرایط اقتصادی بد است وگرنه دوست داشتم فیلم بلند سینمایی خود را بسازم ولی با این شرایط‌ درصدد ساخت یک مستند هستم که نگاهی نقادانه به شرایط رفاهی بچه‌های روستاهای دورافتاده استان دارم.

  • آیا پولدارهای استان شما برای ساخت فیلم‌های سینمایی سرمایه‌گذاری می‌کنند؟

در استان چند سال به دنبال سرمایه‌گذار گشتم که متاسفانه موفق نشدم. شرایط استان به لحاظ اقتصادی جایگاه ویژه‌ای دارد؛ مثل منطقه آزاد چابهار. ولی متاسفانه نمی‌آیند روی کارهای هنری و سینمایی سرمایه‌گذاری کنند. حتی حاضرند در تهران آپارتمان بسازند و آنها را خالی رها کنند ولی پول‌شان را وارد عرصه هنر نمی‌کنند. حتی من حاضر شدم که تضمین‌های لازم را جهت بازگشت سرمایه به آنها بدهم ولی حاضر به سرمایه‌گذاری نشدند و البته این مساله ریشه فرهنگی دارد و دراین‌باره باید فرهنگ‌سازی کرد.

  • و حرف آخر؟

در استان سیستان‌و‌بلوچستان سوژه‌های خوبی داریم که می‌توان روی آن کار کرد. در عرصه مستندسازی اعتقاد داریم که سیستان‌و‌بلوچستان بهشت مستندسازان است. که سال‌های بعد بیشتر از سیستان‌و‌بلوچستان می‌شنوید. در پایان از خانواده‌ام، پدر و مادرم و دوستانم که مثل ستاره با نور خود راهم را هموار می‌کنند سپاس فراوان دارم. در انتها از سرمایه‌گذار و حامی فیلم گدان (موسسه تصویر شهر، سازمان فرهنگی – هنری شهرداری تهران) جناب آقای هادی منبتی و آقای اصلاح و حامی بنده آقای عادل مزاری که بنده را حمایت کردند، ‌نهایت تشکر را دارم.

 فرانک آرتا

شرق

برچسب‌ها : ,