دختران ما
شهروندان:
امروز را روز دختران نامیدهاند؛ از آن روی که مصادف با سالروز ولادت حضرت معصومه علیهاسلام است. یاد کرد خوبی است! لابد باید در این روز اتفاق و یا اتفاقاتی بیفتد: بر سر در ادارات و یا مدارس و یا بخش دخترانهی دانشگاهها و خلاصه هر جایی که مناسبتی درحضور دختران است پارچه نوشتهای نصب گردد و این روز صمیمانه تبریک گفته شود و از ته قلب گرامی داشته.
چه اشکالی دارد؟ هم بهانهی مناسبی است برای یاد کرد بانویی بزرگ و محدثه و تجدید ارادتی به خاندانی پاک و برگزیده و جلایی بر دلهای اهل ارادت و مودت اهل البیت علیهمالسلام، هم یادآوری است بر این نکته که دختران عزیز ما بخش عظیمی از این جامعهی جوان هستند که عنایت ویژه میطلبند و هدایتی در خور میجویند و بر آن سرند که ارادتی آورند و سعادتی ببرند. تا اینجای کار، بخش بایدهاست و توصیفها.
بخش آیدها و تکلیفها را چه باید کرد؟ فارسیتر بگویم: دانستیم و تأکید کردیم و بر تأکیدها تأیید ورزیدیم که دختران، آن گروه از جامعهی عظیم جوانان ما هستند که بسیار بسیار مهماند! اینقدر مهماند که یک روز بزرگ ـ متعلق به بانویی مقدس ـ را به نام ایشان نامبر کردهایم. لابد باید به لوازم این بزرگداشت ملتزم باشیم.
یعنی کارهایی کنیم که دختران ما، بعد از بزرگداشت زبانی، به پاسداشت شأن و شخصیت و هویت شایستهی خویش امیدوارتر گردند و جامعهی خود را از حیث امنیت و ایمنی و سلامت و پاکیزگی، بستر رشد و تعالی خویش ببینند. به اشتباه نیفتید! منظورم از ایمنی و پاکیزگی، تنها همین مقولات جاری و متداول از قبیل سرو وضع و حجاب و… نیست ـ که این البته مهم است و صد البته در موازات و همراهی دیگر مهمهاـ و اما دیگر مهمها کداماند؟
از درون خانههامان شروع کنیم. چرا دختران ما از اوان نوجوانی در ابعاد عاطفی و دل مشغولیهای تفنّنی و تفریحی از والدین فاصله میگیرند و به گروه هم سال میپیوندند؟ این گرایش، یعنی نزدیکشدن به گروه هم سال و اقبال به سمت و سوی تفنّنات و سرگرمیهای جدید و بیرون از خانه، چندان غیر طبیعی نیست، اما بریدن و انقطاع از فضای عاطفی و احساسی محیط خانه، خطرناک است.
آیا پدران و مادران نمیتوانند خود را به تفنّنات و سرگرمیها و نیز دوستان فرزندان خود نزدیکتر کنند؟ نه بچهها را به کل به خود و دوستانشان واگذارند و نه در راه گرایشها و خواستههای آنان منع کلی بگذارند، آیا این کار ناشدنی است؟ امروز بسیاری از والدین جای خالی حضور عاطفی و احساسی خود را با انواع وسایل و ابزار و کالاها پر کردهاند و محیط ناامن کالا و مارک و برند، و یا حلقههای نا ایمن دوستان و معاشران را جایگزین خود کردهاند و طرفه طنز ماجرا هم گاه این است که در اموری از فرزندانشان به شکوه و گلایه بر میآیند که خود مبتلای آناند و یا خود، دانسته و ندانسته، مقصر ماجرایند، مثلاً از فرم آرایش و حجاب و لباس بگیرید تا استفادههای ناروا از وسایل ارتباطی.
اکنون از خانهها به درون مدرسهها برویم. چه کسی است که انصاف را در نظر بگیرد و از زحمات معلمان و مربیان دیده فروبندد؟ و اما از این همه زحمت و مشقّت در مدارس، چه میزان معطوف به مهارت آموزی برای مواجهه با زندگی اجتماعی دانش آموزان دختر و نیز پسر است؟ تربیت جز در بستر مقبولیت مربی در چشم مترّبی میسر نمیشود.
سختگیریها و تعقیب و مراقبتها آیا نمیتواند به سهلگیری و ملاطفت و محرمیت و صمیمیت بدل شود؟ رقابتهای شکننده میان دانش آموزان، به خصوص در مدارس دخترانه نمیتواند به رفاقتهای سازنده میان شاگردان و مربیان تبدیل شود؟ مراسم اجباری مناسک و احکام آیا نمیتواند اندکی جای برای آموزش بنیادین اعتقادات نیز باز کند؟
پرورش روحیهی اعتماد به نفس و نیز تکریم نفس آیا نمیتواند هم پای دیگر تلاشهای آموزشی، در برنامهی تربیتی دانشآموزان قرار گیرد؟ نخبهپروریِ شلاقی همنشین مهربان زبده پروریِ اخلاقی شود؟ روز دختران، یعنی روز خود باوری این نازنینان به کمک امیدآفرینان مدرسهای، تا خود را در قامت استعدادها و تواناییهای بالفعل و نه حسرتمندی در آرزوهای رخت و لباس و آرایش و مارک ببینند و البته جامعهی پیرامون خود را مروّج ارزشها و نه مهیّج تنشها بیابند.
و اما دختران ما در جامعه. همچنان راهکار تکریم نفس و احترام و منزلت را کارآمدترین راه برای سلامت شخصی و شخصیتی این عزیزان میشناسیم. ازدواج عاقلانه و زندگی عاشقانه در جوانی را پایهی سلامت جامعه برای دختران و نیز پسرانمان میدانیم. سنگها را از دست و پای زندگیها بازکنیم تا سگ نفس را از درون و برون جامعه برانیم. امروز سنگهای بسته در دست و پای ازدواج دختران ما کداماند؟ و سگهای نیم خفته بر آستانهی پاکیزهی وجود این عزیزان کیانند؟ سنگها را برداریم و…
دکتر محمدعلی فیاضبخش
اطلاعات