رویای بازگشت نخبگان تعبیر میشود؟
شهروندان – حسین آخانی*:
به تازگی جایزه نفیسی به نام مبارک پیامبر اسلام(ص) پایهگذاری شده است تا هر دوسال یکبار به تعدادی از برجستگان علمی کشورهای اسلامی جایزه داده شود. دادن جایزه و برگزاری انواع جشنوارهها در ایران، موضوع جدیدی نیست.
من نمیدانم که پیشنهاددهندگان این جوایز تا چه حد در مورد تاثیر این اهدای جوایز و برگزاری جشنوارهها در تشویق نخبگان برای بازگشت به کشور و بهبود و تسهیل روند آن، کنکاش کردهاند.
این نگارنده مشکلات آموزش علم را بسیار عمیقتر از آن میدانم که این جوایز بتواند کمکی به بهبود آن کند. اگر شما آماری از نخبگان کشور بگیرید و با تعدادی از آنان گفتوگو کنید، درمییابید شاید بخش بسیار زیادی از آنها، اگر فرصتی برای سفر به خارج پیدا کنند، لحظهای در ترک کشور درنگ نمیکنند.
اغلب فارغالتحصیلان موفق من در ۱۵سال گذشته از ایران رفتهاند. آنهایی هم که ماندهاند، در تنشهای سنگین محیط کار و تحصیل، افسرده شده و کارآیی آنها بهشدت افت کرده است. شاید بد نباشد سهنمونه از آنچه را که امروز در عرصه زندگی دانشگاهی بر ما میگذرد، در اینجا ذکر کنیم:
۱- مورد اول، استیضاح وزیر علوم بود. یکی از مهمترین موارد استیضاح، مراجعه مشورتی ایشان به آرای دانشگاهیان برای انتخاب رییسدانشگاه بود. مگر این روش چه اشکالی داشت؟ چگونه ما به یکدانشگاهی اعتماد میکنیم که فرزندمان را برای آموزش علم و اخلاق در دستش بگذاریم ولی به همین دانشگاهی اعتماد نمیکنیم که نظرش را در مورد رییس دانشگاه بگوید؟ بعد از همین دانشگاه میخواهیم چنان در تولید علم کوشا باشد که تحقیقی در عرض جایزه نوبل انجام دهد؟
۲- دومین مورد، همین گفته شخص رییسجمهور است که برای دانلودکردن یکمقاله، پای اینترنت خوابمان میبرد.
۳- سومین مورد هم ارزش واحد گرانت در دانشگاه تهران است که طی بیش از یکدهه، همان ۲۰۰هزارتومان حفظ شده است! در این ۱۰سال تورم چندبرابر شده است؟ حتی حقوق همان دانشگاهیان در مواردی تا ۲۰برابر افزایش یافته است. تعداد دانشجویان تحصیلاتتکمیلی چند برابر شده است؟ البته همین مبلغ کم هم کاملا و به موقع پرداخت نمیشود. آیا با شرایط سخت اقتصادی و تحریم، با این پولها میتوان کاری در رشتههای تجربی کرد؟
حتی اگر فرض کنیم «جایزه مصطفی(ص)» از داوری منصفافه و کاملا حرفهای برخوردار باشد، انتظاری نیست که دریافتکنندگان این جوایز از دایره خاصی فراتر روند. این دایره هم به کسانی محدود میشود که به واسطه هنر روابطعمومی و خصوصی، اطمینان مراکز تامینکننده مالی فرادانشگاهی را جلب کردهاند و به قدر کافی، منابع لازم برای ادامه کارشان فراهم است.
بازگشت نخبگان
یکی از مهمترین بنیادهای علمی آلمان بنیاد الکساندر فون هومبولت است. ماموریت این بنیاد اعطای بورسیه و جایزه به نخبگان علمی سراسر جهان بهخصوص جوانان است تا به آلمان بیایند و بهترین تحقیقات علمی را انجام دهند. شاید بد نباشد که بدانید تا به حال، ۴۱نفر از برندگان نوبل جهان از بورسیههای سابق این بنیاد بودهاند. این بنیاد جایزه ویژهای دارد بهنام «هومبولت پروفسور». این جایزه سالانه به پنجنفر داده میشود.
ارزش این جایزه پنجمیلیون یورو است. دریافتکنندگان این جایزه محققان طراز اولی هستند که در خارج از آلمان هستند و با این جایزه، به یکی از دانشگاههای آلمان میروند تا در آنجا به مدت پنجسال بهعنوان استاد تحقیق کنند. این پول برای تجهیز آزمایشگاه و دادن هزینههای دانشجویان دکترا و پسادکترا در اختیار دریافتکننده قرار میگیرد.
این افراد با مکانیسم مشترکی بین فرد دریافتکننده و دانشگاه شناسایی و بعد از انجام پروسه ارزیابی، در مراسمی ویژه که در آن برجستهترین شخصیتهای علمی آلمان حضور دارند، به این افتخار نایل میآیند. من در سال ۲۰۱۲ که خود بورس تحقیقاتی «هومبولت» بودم، به یکی از این مراسمهای اعطای جایزه دعوت شدم. آنچه مرا تحتتاثیر قرار داد، سیاست دقیقی بود که آلمان برای بازگشت نخبگان برجسته خود ریخته بود.
اغلب دریافتکنندگان، آلمانیهایی بودند که در انگلیس، آمریکا، کانادا یا استرالیا مشغول کار بودند. با این روش، بسیاری از این نخبگان حداقل برای پنجسال، مجددا به کشور خود، میرفتند. دانشگاههای آلمان برای آنکه بتوانند از این فرصت استفاده کنند، با هم رقابت میکنند. شاید این فرمول میتوانست بهتر از آنچه که بناست به هر دریافتکننده جایزه نیممیلیوندلاری داده شود، به کمک دانشگاههای ما بیاید.
اگر ما بتوانیم نخبگان دانشگاهی خودمان را حتی برای یکسال به ایران برگردانیم و به آنها پول خوبی بدهیم تا به اصلاح زیرساختهای سختافزاری و نرمافزاری گروههای علمی کمک کنند، کمک بسیاری به بهبود کیفیت و استانداردهای علمی در کشور کردهایم. در غیراین صورت، کمیته اعطای جوایز، چارهای ندارد جز اینکه از فهرست دریافتکنندگان جوایز دیگر جشنوارهها، افراد تکراری را برگزیند.
*استاد دانشگاه تهران
شرق