ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

بوم‌گردی مسئولانه چگونه می‌تواند خطر بروز جنگ آب را کاهش دهد؟‌

شهروندان – محمد درویش:
به رغم آن‌که ما در کره‌ای زیست می‌کنیم که سه چهارم آن را آب فرا گرفته است، اما همچنان بزرگ‌ترین کابوس توسعه و کیفیت حیات روی زمین، همانا دسترسی به آب قابل استفاده است.

محمد درویشچرا که فقط سه درصد از مجموع آب موجود در زمین، شیرین است و دو سوم از این میزان هم، عملا در یخچال‌های طبیعی کوهستانی و سرزمین‌های یخ زده در جنوبگان و شمالگان محبوس مانده است. به دیگر سخن، میزان آب تجدیدشونده در کره زمین فقط یک درصد از کل آب‌های زمین را تشکیل می‌دهد و این مقدار هم تقریبا هزاران سال است که بدون تغییر مانده است. یعنی حجم آبی که پیشینیان ما در زمان امپراتوری بزرگ هخامنشیان با کمتر از ۲۰ میلیون نفر روی کره زمین در اختیار داشتند، تقریبا همان مقدار آبی است که هم‌اکنون بیش از هفت میلیارد نفر ساکنان زمین از آن برخوردارند. چنین واقعیتی آشکارا نشان می‌دهد دورنمای توسعه در زمین با مختصات کنونی آن تا چه اندازه شکننده و محدوده کننده به نظر می‌رسد.

این مساله به ویژه در قاره‌ای که ما در آن زیست می‌کنیم -‌آسیا- نمود بیشتری هم دارد؛ چرا که فقط ۳۶ درصد منابع آب تجدیدشونده جهان را دریافت می‌کند، در حالی که ۶۰ درصد جمعیت کره زمین را سکنی داده است. این در حالی است که میزان منابع آب تجدید‌شونده در حوضه آبخیز رودخانه آمازون، جایی که فقط ۴/۰ درصد از مردمان زمین را سکنی داده است به بیش از ۱۴ درصد می‌رسد. چنین محدودیت تبعیض‌آمیزی، حتی درون قاره آسیا هم به شدت محسوس است، به‌گونه‌ای که هر چه به سمت جنوب‌باختری آن پیش می‌رویم، بر ابعاد نگران کننده‌اش افزوده می‌شود.

کافی است بدانیم در طول نیم قرن اخیر، ۵۰ مورد خشونت بر سر آب بین کشورها گزارش شده است که تنها هفت مورد آن به منطقه‌ای که ایران عزیز ما در آن استقرار دارد –خاورمیانه- بازنمی‌گردد.

چنین است که اگر پیش‌تر، نمایندگان شرکت کننده در نشست عمومی سازمان ملل متحد، سال ۲۰۱۳ را «سال جهانی همکاری در زمینه آب» اعلام کرده‌اند و به تبع آن، سازمان جهانی جهانگردی هم شعار امسال روز جهانی جهانگردی – ۲۷ سپتامبر (پنجم مهر)- را در پیوند آب، گردشگری و حفاظت از آینده مشترک تعریف کرده‌اند؛ ناشی از همین دانستگی است؛ دانستگی گرانی که باید قدر آن را در ایران، بیشتر از هر جایی دیگری بدانیم. آیا می‌دانیم؟

ما در جهانی زندگی می‌کنیم که به‌طور متوسط حدود ۸۰ درصد از منابع آب شیرینش در اختیار بخش کشاورزی قرار می‌گیرد تا به تولید غذا اختصاص یابد. اما آیا واقعا جمعیت امروز جهان به چهار میلیارد تن غذا در سال نیاز دارد؟ اگر این‌گونه است چرا مراجع معتبر جهانی در ژانویه سال ۲۰۱۳ اعلام کردند حدود نیمی از تولید سالانه غذا، بدون استفاده به هدر می‌رود؟ بنابراین به نظر نمی‌رسد مشکل یک میلیارد گرسنه امروز، کمبود زمین کشاورزی و اختصاص آب به آن باشد این واقعیت در شرایطی هولناک‌تر و در عین حال زنهار‌دهنده‌تر می‌‌نماید که بدانیم، دست کم ۹۰ درصد از آب قابل استحصال کشور به بخش کشاورزی اختصاص یافته است؛ بخشی که به دلیل استقرارش در عرض ۳۵ درجه شمالی – موسوم به کمربند خشک جهان- هرگز از مزیت نسبتی درخوری برای تبدیل این انرژی گرانبها به غذا برخوردار نبوده و نخواهد بود.

این‌گونه است که مدخلی تأمل برانگیز برای ورود صنعت گردشگری و بوم‌گردی مسئولانه باز می‌شود؛ صنعتی پیشتاز که امروز بیش از یک هزار میلیارد دلار درآمد سالانه در جهان درو می‌کند و جمهوری‌اسلامی ایران به عنوان یکی از کشورهای ممتاز جهان از منظر جذابیت‌ها و مزیت‌های طبیعی، تاریخی و فرهنگی می‌تواند بخشی از درآمد‌های سرانه خود را به جای کشاورزی ناپایدار از این محل کسب کرده که به مراتب وابستگی معیشتی کمتری می‌آفریند و دورنمای رفاه و توسعه ایرانیان را در افقی دورتر، مستحکم‌تر می‌سازد.

ارایه ۱۰ عنوان سخنرانی علمی در این همایش و بررسی و تحلیل ابعاد گوناگون این فرصت بزرگ، با لحاظ موازین و ملاحظات محیط‌زیستی و هنجار‌های فرهنگی به همین دلیل در دستور کار گردهمایی بزرگ روز دوشنبه ۸مهر قرار گرفت و سخنرانان فرهیخته و کاربلد ما می‌کوشند با ارایه کدهای اخلاقی در حوزه بوم‌گردی آبی و مصادیق و استعدادهای گردشگری آبی در ایران و جهان، حساسیت‌های اقتصادی، اجتماعی و محیط‌زیستی این حوزه را تبیین کرده و راهکارهایی برای هم‌افزایی با مردم و جوامع محلی در این چشم‌انداز روشن وطن بنمایانند.

باشد که حاصل این هم‌اندیشی و بارش فکری امروز بتواند چون شتاب‌دهنده‌ای معجزه‌گر، سرعت رونق بوم‌گردی مسئولانه را در وطن به سود کاهش وابستگی معیشتی به سرزمین و مهار جریان مهلک بیابان‌زایی ارتقا داده و بدین‌ترتیب، نسل فردای این بوم و بر همچنان بتوانند از وجود نگین فیروزه‌ای دوست داشتنی‌ در شمال باختری وطن – دریاچه‌ ارومیه- بهره‌مند شوند؛ همان‌گونه که با دمیدن حیات دوباره به هامون، جازموریان، بختگان، طشک، کم‌جان، گاوخونی، گمیشان، کافنر، ارژن و پریشان، خواهیم توانست از پریشان‌حالی مردمانی که نشان دادند سزاوار این پریشانی و بیم از آینده نیستند، بکاهیم.

برچسب‌ها : ,