ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

روش‌های آموزش شهروندی

شهروندان – احسان کاظمی:
امروزه مفهوم شهروندی از ایمان آوردن به مسوولیت های خود در مسائل اجتماعی و داشتن باورهای مثبت و ذاتا ارتباطی درباره همکاری با دیگران برای اداره زندگی به سوی اصلی حقوقی که دربردارنده وظایف و تعهدات اجتماعی نیز هست ، معطوف شده است.

 آموزش شهروندیاز این نظر مفهوم شهروندی هم برای سیاستمداران و هم برای اندیشمندان اجتماعی و مجریان طرحهای فرهنگی ، دارای اهمیت است ، زیرا همه آنها بر مسوولیت هایی تاکید می کنند که زمینه بقای جوامع سیاسی و محیط طبیعی ما را استحکام می بخشند. اگرچه از لحاظ تاریخی ، مفهوم شهروندی تا حدودی با اندیشه های نوین تفاوت داشته ، اما تحلیل های مدرن از این مفهوم ، ما را به ماهیت مساوات گرایانه آن نزدیک کرده است. به همین دلیل شهروندی ذاتا با سلطه گری از هر نوع آن ناسازگار است.

در واقع موضوع شهروندی حاوی یک منطق و عنصر معقول درونی است که به تاکید فالکس (۱۳۸۱ ترجمه دلفروز) منافع آن حتما باید هر چه بیشتر همگانی و مساوات گرایانه شوند. بنابراین موقعیت هر شهروند بر حس عضویت داشتن در یک جامعه گسترده دلالت دارد. این موقعیت ، کمکی را که یک فرد خاص به آن جامعه می کند، می پذیرد؛ در حالی که به او استقلال فردی اش را نیز ارزانی می دارد. این استقلال در مجموعه ای از حقوق انعکاس می یابد که هر چند از نظر محتوا در زمان ها و مکان های مختلف متفاوتند؛ اما همیشه بر پذیرش و کارگزاری و نقش فاعلیت سیاسی دارندگان آن حقوق ، دلالت دارند. مفهوم کلیدی مستتر در شهروندی ، ایده اجتماعی بودن آن است.

این ایده نمی تواند صرفا مجموعه حقوقی باشد که فرد را از تعهد به دیگران رها کند. به همین دلیل است که هارت (۱۳۸۰ ، ترجمه طاهری) تاکید می کند که شهروندی یعنی مشارکت در سطوح مختلف امور اجتماعی.

مشارکت به عقیده وی ، فرآیند سهیم شدن در تصمیم ها، چه در سطح فردی و چه در سطح جمعی است و وسیله ای است که دموکراسی به کمک آن ساخته می شود و نیز معیاری است که دموکراسی ها براساس آن ، باید سنجیده شوند، مشارکت به تاکید وی ، حق بنیادی شهروندی است.

به همین دلیل شهروندی ، ایده ای قوی است. شهروندی شرافت خود را به رسمیت می شناسد؛ اما در عین حال بستر اجتماعی را که فرد در آن عمل می کند نیز مورد تاکید قرار می دهد.

به نظر می رسد در حال حاضر تمام نظریه ها و الگوهای مرتبط با فردگرایی و جمع گرایی در یک دیدگاه التقاطی در نهایت بر بهبود توان اجرایی و مشارکتی افراد و سازمان ها برای کسب سازگاری ، خودتدبیری ، همکاری و افزایش دخالت های مسوولانه در مسائل شهری تاکید می کند. در حال حاضر بیشتر مدیران فرهنگی و سیاسی به این نتیجه دست یافته اند که بهبود ساختارها (الگوهای رابطه ای)، سیستم ها (سیستم های اطلاع رسانی و اجرایی) و مهارت های مناسب (مهارت های ترغیب سازی ارتباطی) درون یک اجتماع به منظور افزایش کارآیی افراد و حس مسوولیت پذیری ، اهمیت حیاتی دارد. لذا تاکید فزاینده بر نیاز به بیان هدف این آموزش ها و مشارکت افراد در مسائل شهری (چرایی آن ، فلسفه چنین آموزش هایی) بینش نسبت به آن (برای نیل به این هدف به چه چیزهایی نیازمند هستیم) و استراتژی آن (چگونگی انجام کار، ابزار و وسایل) شده است.

البته هدف ، بینش و استراتژی در سطح موسسه هایی که متولی چنین آموزش هایی خواهند بود نمی توانند به تنهایی و در انزوا تدوین گردند. باید محیط یا منابع اقتصادی ، فنی و سیاسی یک جامعه نیز به عنوان متغیرهای اثرگذار تدوین طرحها و مشارکت ها لحاظ شوند.

شهروندان به عنوان کارگزاران اخلاق همواره راههای جدیدی برای بیان شهروندی خود می یابند. بر این اساس فرد و جامعه در تعامل دوگانه به سر می برند. به عبارت دیگر، کارگزاری فردی و کردارهای اجتماعی به طور متقابل و مضاعفی به هم وابسته اند. فرد از طریق اعمال حقوق و تعهدات ، شرایط ضروری شهروندی را باز تولید می کند. با ایجاد چنین شرایطی باید امیدوار بود که بتوان دغدغه معاصر بودن خود را به صورت مشارکت در ساختار جامعه ای که خواهان آن هستیم ، نشان دهیم. از این نظر ضرورت آماده سازی نوجوانان ، جوانان و بزرگسالان برای مشارکت در یک زندگی مدنی با توجه به تغییرات سریعی که در همه ابعاد فکری ، سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فناوری ایجاد شده ، بیش از پیش احساس می شود.

اصول و بنیان های آموزش شهروندی

آموزش شهروندی ، نحوه ایجاد انگیزش در میان افراد برای پذیرش نقش شهروند و توجه به منافع جمعی است.

شهروندی در سطوح متنوعی عمل می کند. ابعاد شهروندی را می توان در بعد و جنبه کلی نشان داد.

شهروندی از یک سو واجد ابعاد سیاسی و ساختاری است و از سوی دیگر، ابعاد عاطفی را در بر می گیرد که با فرهنگ و هویت های فرد ارتباط دارد.

در کمترین سطح آن ، شهروندان باید نسبت به مسوولیت ها، حقوق و هویت های متفاوت خود آگاهی و شناخت داشته باشند.

کسب این شناخت آشکارا مستلزم آموزش حقوق انسانی و فراهم شدن محیطی برای یادگیری است که در آن ، مجال جستجو و تقویت احساسات و انتخاب های افراد فراهم باشد. (ذکائی ، ۱۳۸۱).

براساس مدل آزلر و استارکی (۱۹۹۶) ابعاد و اجزای آموزش شهروندی در برگیرنده یک سطح حداقل و یک سطح حداکثر است.

مطابق این مدل ، تا زمانی که ادغام واقعی در جامعه محقق نشود و حداقل درآمد، امنیت و مشارکت فعال شهروندان تامین نگردد، اعضای جامعه نخواهند توانست حقوق خود را طلب کنند. آموزش شهروندی را در چنین جامعه ای می توان در برگیرنده آموزش دانش ، مهارت ها و ارزشها دانست که با ماهیت و شیوه های اداره یک نظام مردم سالاری مشارکتی همخوان است.

آموزش شهروندی عملا به عنوان وسیله ای برای پرورش احساس تعلق به جامعه و داشتن هدفی در زندگی برای اعضا مورد استفاده قرار خواهد گرفت. هدف اصلی برنامه های آموزش شهروندی باید درگیر کردن افراد در فعالیت های مربوط به حوزه زندگی خود (اجتماع) باشد.

آموزش موثر شهروندی از همان آغاز به کودکان اعتماد به نفس و رفتارهای مسوولانه را از نظر اجتماعی و اخلاقی می آموزد. وجه دیگر این آموزش ، درگیر کردن افراد جامعه در مسائل مربوط به شرایط زندگی و دغدغه های اجتماع محل زیست آنهاست.

بالاخره وجه سوم آموزش شهروندی را می توان انتقال دانش ، مهارت ها و ارزش ها به کودکان دانست که به واسطه آن خود را عضو مفیدی از حیات عمومی جامعه تشخیص دهند. به این ترتیب هدفهای آموزش شهروندی را باید عموما حول سه محور آموزش مسوولیت اجتماعی و اخلاقی ، آموزش فعالیت های اجتماعی و گرایش به چنین فعالیت ها و آموزش سواد سیاسی دانست.

اعتقاد بر این است که آموزش شهروندی نباید دربرگیرنده نفع فردی باشد، بلکه جستجو برای عدالت اجتماعی آن را به وجود می آورد. به همین دلیل شهروند کسی است که به مسائل عمومی جامعه آگاهی دارد، واجد فضیلت های مدنی است و از مهارت های لازم برای مشارکت در عرصه سیاسی برخوردار است. علاوه بر این تاکید آموزش شهروندی بر این است که کودکان را به عنوان شهروندان به گونه ای تربیت کند که در اجتماع و محیط پیرامون خود مشارکت کنند، با حقوق خود آشنا شوند و به وظایف خود در قبال جامعه عمل کنند. به این ترتیب ، آموزش شهروندی دربرگیرنده احترام متقابل در میان شهروندانی است که در هویتهای قومی ، زبانی ، نژادی ، فرهنگی ، دینی و جنسیتی تفاوت نشان می دهند. از دیگر مهارت هایی که آموزش و یادگیری آنها در پرورش شهروندانی فعال موثر است ، می توان به این موارد اشاره کرد:

الف – تقویت شیوه های همکاری و کار گروهی

ب – تصمیم گیری به شیوه شورایی

ج – توانایی بخشیدن به افراد برای استدلال و نقد کردن

د- تقویت مهارت های موثر ارتباطی

ه -مدیریت مشترک فعالیت ها و کارهای محلی

و- درگیر شدن در کارها و فعالیت های محلی

ز- تقویت گفتگو و مهارت های مشارکتی در هر حال مفهوم شهروندی به عنوان نهاد و مبنایی برای ایجاد یک جامعه مدنی ، مفهوم مهمی است که باید آن را تابع شرایط سیاسی اجتماعی و نیز بستر و سنت تاریخی دانست که در آن رشد می یابد.

آموزش هایی از این قبیل زمانی نضج می گیرد که گرایش به تعهدات مدنی ، اخلاقی و سیاسی شهروندان مورد تاکید قرار گیرد و به عنوان یک اصل نهادینه شود.

برچسب‌ها :