با کمک نکردن به گدایان سود خواهیم کرد یا ضرر؟
شهروندان:
اگر بپذیریم در پشت پرده گدایانی که در سطح شهر پراکندهاند، گروهی سودجو هستند، هم پذیرفتهایم نهادهای حمایتی مانند بهزیستی و کمیته امداد از پس وظایف محوله به نیکی برآمده و نیازمندان را تحت پوشش خود قرار دادهاند و هم پذیرفتهایم که جرمی سازمان یافته در جریان است که مسئولان انتظامی و حتی نهادهای امنیتی مانع تداوم آن نشدهاند.
نه قرار است گدا بگیرند که ترس از رها شدن مطرح شود و نه بنا بر این گذاشته شده که منتظر بمانیم تا نهادهای که باید ورود کنند ـ اما نمیکنند ـ به خود آمده و تکانی به خود بدهند؛ همین تفاوت برای امیدواری به نتایج طرح کافی به نظر میرسد اما این همه ماجرا نیست.
تابناک نوشت: ساکن تهران که باشید یا تازگی گذرتان به این شهر افتاده باشد، نیم نگاهی به تابلوهای تبلیغاتی پرشمار معابر کافی است تا دریابید در سکوت کامل خبری، گونهای جدید از طرح مقابله با متکدیان پر شمار خیابانی در کلانشهر پایتخت آغاز شده است.
این بار نه خبر از بگیر و ببند مقطعی در میان است و نه نقشی به بازیگران آن نمایش زودگذر سپرده شده است؛ به عبارت بهتر، نه قرار است گدایی به کمک نیروهای انتظامی از سطح شهر جمع شود و نه احتمال برگشتپذیری ایشان به خیابانها قریب به یقین محاسبه میشود بلکه این بار جامعه هدف متفاوت تعریف شده و تغییراتی بنیادین متوجه طرح مقابله با تکدیگری شده است.
شهرداری تهران که در کاهلی نهادهای حمایتی مانند بهزیستی و کمیته امداد، گاه با کارهایی مانند راهاندازی گرمخانه، سعی در زدودن زشتیهای همراه با شهرنشینی مدرن داشته و کمتر توفیقی به دست آورده بود، بار دیگر با ابتکاری جدید، پا در این عرصه گذاشته و به کمک تبلیغات محیطی، مردم را به یاری فراخوانده است.
بسیاری از تابلوهای تبلیغاتی سطح شهر به ابتکار مسئولان شهرداری با مضامینی در نکوهش کمک به متکدیان خیابانی پوشانده شده تا توجه شهروندان را به تبعات پدیده زشتی که عمیقا در جامعهمان ریشه دوانده، معطوف کرده و شاید در این رهگذار و در درازمدت، موجب کمرنگ شدن گدایی در جامعه شود.
بدین ترتیب، متولیان امر که چه بسا نه بر پایه قانون و نه هیچ استدلال دیگری، الزام به ورود در این عرصه نداشتند، مسئولانه پا به میدان گذاشته و تلاش کردهاند در اقدامی فرهنگی، با آگاه کردن مشتریان این دادوستد ـ اگر بتوان مردمی را که به گدایان کمک میکنند، مشتریان این کاسبی نامید ـ یک ضلع این کسب و کار را از بین ببرند تا به دنبال آن، این حرفه رو به نابودی رود.
اگر از تصمیم درخور تقدیر مدیرانی که انفعال نگزیدهاند بگذریم، مفاهیم تصویری و نوشتاری تابلوهای این طرح، ابهاماتی دارد که باید به آن پرداخته شود؛ آن دسته از تابلوهایی که کمک به متکدیان را کمک به مستمندان ندانسته و رأی قطعی صادر کرده که در پس ماجرای تکدیگری، سودجویان نشستهاند.
این ادعا که حتما تا اندازهای ریشه در واقعیت دارد، از این روی ابهامآفرین میشود که اگر بپذیریم پشت پرده گدایان در سطح شهر، گروهی سودجو هستنند، هم پذیرفتهایم نهادهای حمایتی مانند بهزیستی و کمیته امداد از پس وظایف محوله به نیکی برآمده و نیازمندان را تحت پوشش خود قرار دادهاند و هم این که جرمی سازمان یافته در جریان است که مسئولان انتظامی و حتی نهادهای امنیتی، مانع تداوم آن نشدهاند.
این در حالی است که اگر میانهروی پیشه کنیم، هم کمکاری نهادهای حمایتی در تداوم و حتی گسترش پدیده گدایی نقش داشته، هم کوتاهی نیروی انتظامی در مقابله با این جرم (گدایی) دیده میشود و چه بسا بتوان از کمکاری و کوتاهی چند نهاد دیگر هم یاد کرد.
بنابراین، با توجه به این گزارهها، جا دارد که اقدام شهرداری را در حکم تلنگری ناخودآگاه برای مسئولانی به شمار آوریم که در مظان اتهام کمکاری و یا خدای ناکرده، غفلت به این امر مهم قرار دارند؛ تلنگری که میتواند نقطه مثبت دیگری در کارنامه مسئولان شهرداری تهران ثبت کند.
اما روی ناخوش ماجرا هنگامی آشکار میشود که بدانیم این طرح با همه فواید مستقیمی که میتواند داشته باشد، دستکم عارضه بزرگ و خاموشی در خود دارد و آن چیزی نیست، جز سنگدل کردن شهروندان، چراکه باید بپذیریم هر بار زنجموره گدایی را شنیده و به او کمک نکنیم، ذرهای از انساندوستیمان را جا گذاشتهایم!