تجربه «شینآباد» و ضرورت تقویت نهادهای مدنی
شهروندان – سعید معیدفر:
انسان از آغاز خلقت میل به اجتماع و زندگی اجتماعی داشته است و حاضر شد بخشی از فردیت خود را بدهد و در مقابل، از خدمات اجتماعی بهرهمند شود. عملا زندگی اجتماعی با این نگاه یک قرارداد است. من وارد قراردادی میشوم و بخشی از دارایی و فردیت خود را که شامل آزادیها و مسایل دیگر است را از دست میدهم و چیزی ارزشمندتر میگیرم و احساس میکنم معامله پرسودی داشتهام.
امیکی از تفاوتهای بشر که عامل توفیق و تقریبا تمایز او با دیگر موجودات شده همین است که توانسته با همکاریهای جمعی کارهای بزرگی انجام دهد. کارهای بزرگ را فرد انجام نمیدهد و نتیجه اجتماع است. در سالهای اخیر تجربههای متعددی همچون اعتنای اجتماعی که مردم پس از زلزله بم، تبریز و… داشتند، نشان داد که چقدر حضور نیروهای مردمی پس از این وقایع میتواند نتایج مثبتی برای حادثهدیدگان داشته باشد، اما آنچه کمکهای مردمی را منسجم نمیکند و بعضا باعث میشود کمکها بدون نظم و ساختار منطقی به نیازمندان برسد، فقدان نهادهای مدنی است.
شکلگیری نهادهای مدنی در ایران با موانعی روبهروست زیرا برخی سیاسیها، عملکرد این نهادها را نیز سیاسی فرض میکنند و تمایل چندانی به قوتیابی این نهادها ندارند. از سوی دیگر گسترش آگاهیها، موجب شده تا ضرورت شکلگیری و فعالیت نهادهای مدنی بیش از پیش در جامعه احساس شود.
تجربه «شینآباد» نشان داد اگر نهادهای مدنی، همچون کانون صنفی معلمان، نهادهای حقوقبشری و مطبوعات استانی، وجود مدارسی که از کمترین حق یعنی وجود وسایل استاندارد در کلاس درس بیبهرهاند را به دولت گوشزد و حقوق آنها را مطالبه میکردند، آیا برای جلوگیری از حوادث اینچنینی موثر نبود؟ فارغ از این مساله اگر پس از وقوع این حادثه، یک نهاد مردمی پیگیر اوضاع درمانی و روحی کودکان و وضعیت مالی خانوادهها بود، بهتر نبود؟
به نظرم تجربه این حادثه نشان میدهد که وجود یک نهاد غیردولتی میتواند باعث شود که هم کمکهای مردمی و حمایتهای اجتماعی از این دانشآموزان آسیبدیده منسجم شود و هم اینکه نهادهایی مردمی میتوانند حقوق دانشآموزان و کودکان را برای تحصیل در مدارسی ایمن مطالبه کنند؛ نهادهایی که جای خالی آنها بهشدت احساس میشود و امید است در دولت یازدهم برای وجود نهادهای مردمی زمینهسازیهای مفیدی صورت گیرد.
شرق