نهادهای مدنی و جوانههای امید
شهروندان – زهرا نژادبهرام*:
به نظر میرسد سازمانهای غیردولتی یا همان سمنها با امیدهای تازه همراه با کاروان امید دولت یازدهم همراه شدهاند.
نشستهای جسته بریده به نشستهای سیستماتیک و نظاموار تغییر شکل داده، اعضا دوباره کمکم به سوی سازمانهای منفعل یا سازمانهای کم فعالیت هدایت میشوند و نوعی شور اما با احتیاط در میان سازمانهای غیر دولتی به وجود آمده که میتوان نمونههای آن را در بیانیه جمعی از سازمانهای غیردولتی در خصوص پیش نویس قانون تشکلها در مجلس بیان کرد.
در مجموع فضای فعالیت تشکلهای همچون جوانه ازخاک درآمده است اما همچنان با احتیاط منتظر شرایط بیرونی است شاید هنوز نور را کافی نمیبیند و نسبت به محیط پیرامونی اعتماد لازم را ندارد البته کولهبار تجارب ۸ سال پیش که فضای فعالیت را برای آنها دشوار ساخته بود نیز بخشی از این نگرانی است. در مجموع اگر فضای جامعه را برای رشد جامعه مدنی مناسب ببینیم دور از واقعیت حرکت نکردیم. اما در این راه با مسائل مختلفی مواجهند. مهمترین مسائلی که کنشگران و سازمانهای غیردولتی با آن دست به گریبان هستند میتوان در چند دسته خلاصه کرد.
تجدید ساختار سازمانی
بازاندیشی بر تجارب پیشین تلاش برای رفع مسائلی که منجر به افول فعالیت آنها در هشت سال پیش شد ، ترمیم تشکیلاتی ، توانایی فعالیت مستقل به دور از وابستگیها حاکمیتی جهت ماندگاری ، جدا نشدن از جامعه ، ایجاد بسترهای مناسب برای مشارکت همه علاقهمندان و دور شدن از افکار محدودیتزا ، باور توان جمعی و برتری آن به توان فردی.
در عین حال یکی از کارکردهای تشکلهای غیردولتی نمایندگی گروههای اجتماعی است. اصولا سازمانهای غیردولتی فعال درایران بر اساس یک توسعه درونزا شکل نگرفتند بلکه سازمانهای غیر دولتی در ایران بر اساس تلاش دولتها برای توسعه جامعه به عنوان یک راهکار برای آموزش مشارکت، تصمیمگیری جمعی و تمرین زیست اجتماعی سازمان یافته شکل گرفتند. از این جهت به دلیل آنکه ورود به این حرکت نیازمند سازوکار لازم بود دچار نوعی افت و خیز درونی شده است. به نظر میرسد سازمانهای موجود که نمایندگی گروهی را دارد تا رسیدن به وضعیت مطلوب هنوز فاصله دارد، چراکه بسیاری از اقدامات صورت گرفته در قالب هیات مدیره صورت میگیرد و بقیه اعضا نقش موثر ندارند و اقدام عملی که فرد احساس تعلقش را بیشتر کند کم است. مهمترین عوامل موثر بر فعالیت سازمانهای غیردولتی در کشورهایی نظیر ما عبارت است از: عزم حاکمیتی برای ایجاد بستر برای فعالیت این سازمانها، باور اجتماعی به فعالیت این سازمانها ، حمایت معنوی و مالی از فعالیت این سازمانها ، اما آنچه از درون به این سازمانهای کمک میکند:
- پذیرش اصل احترام متقابل
- باور این مهم که این سازمانها تنها چیزی را که به هواداران میدهند اعتماد و شور و اهمیت دادن است لذا از هواداران و اعضا این را دریغ نکنند
- تلاش برای تجهیز خود به کسب منابع انسانی و مالی از طریق تعریف پروژههای مورد نیاز جامعه و ارتقای سطح مهارتها برای ارائه این پروژهها به سازمانها و گروههای مربوطه
- ارتقای سطح ارتباط با مخاطبان
- کسب تجربه و مطالعه بر فعالیت سازمانهای غیردولتی ایرانی در طول هشت ساله گذشته.
به طور قطع در کنار همه اینها عوامل محیطی خاص نیز تاثیرگذار است. تسری روح اعتماد در جامعه و باور آنکه درد اجتماعی مشترک است و درد فردی درد جمعی است! با این تفاسیر به باور من دورنمای جامعه مدنی در ایران بسیار مثبت است اما با رویکرد امیدوارانه ! و کمی مثبت است با رویکرد میانه یا شاید واقعگرایانه. به نظر من توسعه نهادهای اجتماعی و روابط انسانی در جوامع تابع عزم جدی و تمرین مردمان و حاکمان این کشور است. در جامعه مدنی هدف همزیستی مسالمت آمیز و به وجود آمدن زندگی مشترک در بهترین شرایط برای همه است.
همه باید در تصمیمگیری و تصمیمسازی رشد کنند و دایره حوزه سیاسی باید محدود به وظایف خاصش باشد و از ورود به حوزه عمومی خودداری کند و وظیفه حوزه عمومی ایجاد ارتباط و کانالیزه ساختن مطالبات و ارتباطات است. در واقع از آنجا که جامعه مدنی عبارت از مجموعهیی از انجمنها، گروهها، نهادها و سازمانهایی است که به صورت غیردولتی، آگاهانه و داوطلبانه و بدون کسب قدرت سیاسی و جای گرفتن در نهاد قدرت نسبت به برآوردن خواستها و نیازهای خود و ذینفعشان تلاش میکنند؛ امید به نهادینه شدن ظرفیتهای پیشین و بروز ظرفیتهای جدید برای رشد جامعه مدنی قوی است. البته باید این نکته را هم افزود که گسترش تشکلهای غیردولتی معادل تحقق جامعه مدنی نیست. یعنی جامعه مدنی، شرط لازم برای گسترش این تشکلهاست اما به معنی کفایت نیست.
*کارشناس مسائل اقتصادی
اعتماد