منفورترینِ کارها نزد خدا چیست؟
شهروندان:
چه کسی بیش از خدا به گردن ما حق دارد؟ چه کسی مانند خدا ستّارالعیوب است و بدیهای ما را پوشانده و همه جوره بر ما لطف و عنایت داشته و دارد، حال ببینیم چنین معبودی که شایسته شکر و ذکر و پرستش است، کدام اعمال و رفتار بندگانش در نزد او منفور است و ما را از او و رحمتش دور میکند؟
در کتاب کافی از عبدالله بن محمّد به نقل از امام صادق(ع) آمده است که مردی از قبیله خثعم نزد رسول خدا آمد و گفت: منفورترین کار نزد خداوند چیست؟ آن حضرت فرمود: «شرک ورزیدن به خداوند». پرسید: پس از آن چیست؟ فرمود: «بُریدن از خویشان. پرسید: «پس از آن چیست؟ فرمود: ترک امر به معروف و نهی از منکر۱″.
امام سجّاد علیهالسلام در دعای بسیار زیبایی که در سجده خود میخواندند منفورترین کارها نزد خداوند را اینگونه بیان میدارند:” بارالها! اگر تو را نافرمانی کردم، در مورد محبوبترین چیزها نزدت، یعنی ایمان به تو، از تو فرمان بردم، و تو را بدین سبب بر من منّت است و مرا بر تو منّتی نیست؛ و در مورد منفورترین چیزها نزدت، یعنی اینکه برایت فرزندی یا شریکی قرار دهم و بخوانم، نافرمانی تو را نکردم؛ و تو را بدین سبب بر من منّتی است و مرا بر تو منّتی نیست۲″.
رسول خدا(ص) نیز در این باره چنین میفرمایند: ” نزد خداوند متعال، هیچ چیز محبوبتر از جوان توبهکار و نزدش هیچ چیز منفورتر از پیری که همچنان گناه میکند، نیست. در میان نیکیها هیچ نیکیای نزد خداوند متعال، محبوبتر از نیکیای که در شب جمعه و یا روز جمعه به جای آورده شود، نیست و در میان گناهان نیزهیچ گناهی نزد خداوند متعال، منفورتر از گناهی که در شب جمعه یا روز جمعه انجام شود، نیست۳″.
آن حضرت همچنین فرمودند: “هیچ چیز نزد خداوند عزّ وجلّ، منفورتر از بخل و بدخویی نیست که این یک، همانگونه که سرکه عسل را تباه میکند، ایمان را تباه میکند۴″.
امام صادق(ع) نیز به نقل از پدرانشان میفرمایند: «محبوبترین تسبیح نزد خداوند عزّ وجل، “سُبحه حدیث” و منفورترین سخن نزد خداوند عزّ وجلّ ، “تحریف” است». پرسیدند: «ای رسول خدا! معنای سُبحه حدیث چیست؟».
فرمود: “آن است که انسان، چون درباره آزمندی و باطل دنیا بشنود، غمگین گردد و در آن هنگام، به یاد خدا افتد. تحریف نیز مانند این است که شخص بگوید: من درماندهام، دستم نمیرسد و چیزی ندارم۵″.
ایشان (امام صادق(ع)) همچنین منفورترین حالتِ بنده نزد خداوند عزّ وجلّ، را هنگامی میدانند که شکمش پُر باشد۶″.
منابع:
۱- الکافی: ۵ / ۵۸ / ۹، تهذیب الأحکام: ۶ / ۱۷۶ / ۳۵۵ ، المحاسن: ۱ / ۴۵۴ / ۱۰۴۸
۲-الفقیه: ۱ / ۳۳۳ / ۹۷۷ ، الأمالی للطوسی: ۴۱۵ / ۹۳۴، بحار الأنوار: ۹۴ / ۹۱ / ۴٫
۳- کنزالعمّال: ۴ / ۲۱۷ / ۱۰۲۳۳
۴- مکارم الأخلاق: ۱ / ۵۱ / ۱۹، بحار الأنوار: ۱۶ / ۲۳۱ / ۳۵
۵- معانیالأخبار: ۲۵۸ / ۱، الجعفریّات: ۲۲۳، بحار الأنوار: ۷۲ / ۳۲۵ / ۲
۶- الکافی: ۶ / ۲۶۹ / ۴ ، المحاسن: ۲ / ۲۳۱ / ۱۷۰۷بحار الأنوار: ۶۶ / ۳۳۶ / ۲۵