از شناخت طبیعت تا بهکارگیری طبیعت
شهروندان – حامد بخشیان*:
در حوزه علومپایه، پژوهش را معمولا به دودسته کلی پژوهشهای بنیادی و پژوهشهای کاربردی تقسیم میکنند. پژوهشهای کاربردی، آن دسته از پژوهشهایی هستند که نتایج آن مستقیما در صنعت و فناوری کاربرد دارد.
هدف این دسته از پژوهشها آن است که برخی از علوم پایه دیگر (مانند پزشکی، داروسازی و…) مرزهای شناختهشده علوم و کاربرد آنها را گسترش دهد و کاربردهای بیشتری را برای علوم شناختهشده عرضه کند.
پژوهشهای کاربردی، یکی از محورهای اصلی گسترش صنایع مختلف است و صنایع بزرگ دنیا (در حوزههای مختلف و بهویژه در صنایعی مانند خودروسازی، پزشکی و داروسازی، علوم کامپیوتر، ارتباطات و…) با بهکارگیری نتایج پژوهشهای جدید گسترش مییابند. در نتیجه این پژوهشهاست که مرزهای دانش شناختهشده گسترش مییابد. یکی از مهمترین ویژگیهای پژوهشهای کاربردی آن است که نتایج آن خیلی زود در صنایع و سپس در زندگی روزمره ما مشاهده میشود. اما یک دسته دیگر از پژوهشها، پژوهشهای بنیادی است. هدف اصلی از علوم بنیادی، شناخت دقیقتر و کاملتر طبیعت است اما ممکن است نتیجه آنها بهطور مستقیم در زندگی ما کاربردی نداشته باشد یا ممکن است مدتهای زیادی طول بکشد دستاوردهای این نوع تحقیق، در صنایع و فناوریها کاربرد پیدا کند یا وارد زندگی ما شود. نکته دیگری که باید در مورد پژوهشهای دانشگاهی به آن اشاره کنم این است که پژوهش پس از مرحله آموزش آغاز میشود.
در مرحله آموزش، انسان با دستاوردهای دیگر دانشمندان (از زمانهای گذشته تا زمان حال) آشنا میشود. اما زمانی که فرد توانست با دستاوردهای گذشتگان آشنا شود، مرحله پژوهش آغاز میشود. هدف اصلی پژوهش آن است که خود فرد، مساله جدیدی را حل کند یا آنکه کار جدیدی انجام دهد و دستاورد تازهای در حوزه شناخت طبیعت به ارمغان بیاورد، یعنی بتواند به عمق شناخت بشر از طبیعت بیفزاید. پس به بیان سادهتر، پژوهش را میتوان به این صورت تعریف کرد که پژوهش در علوم بنیادی، تلاش برای تعمیق دانش بشری و افزایش شناخت است.
پژوهش به این شکلی که ما امروز با آن آشنا هستیم، پدیدهای است که عملا در غرب پدید آمد و توسعه یافت. البته ما نیز در تاریخ پرفرازونشیب علم خود روشهایی برای تحقیق و پژوهش علمی داشتیم. در حقیقت دانشمندان دوره اسلامی از پرچمداران توسعه علمی بودند و روشهایی نیز برای تحقیق علمی داشتند، برای مثال ریاضیات و نجوم را در دوره اسلامی بهشدت گسترش دادند. شیمی و علم طب نیز از جمله علومی است که دانشمندان اسلامی برای گسترش آن بسیار تلاش کردند.
اما پس از مدتی، غربیها پرچمدار نوع جدیدی از شناخت طبیعت شدند. پژوهش و تحقیقی که ما هماکنون درباره آن صحبت میکنیم، ادامه راه آن دانشمندان است. این نوع پژوهش حاصل تغییر نوع نگاه ما به جهان و نوع شناختی است که ما به دنبال آن هستیم. در علوم جدید برای شناخت، بدون پیشفرض به طبیعت رجوع میکنیم. این مسیری است که از حدود ۴۰۰، ۵۰۰سال قبل در غرب شروع شد و علوم جدید در این راستا حرکت کرد و دانشگاههای جدیدی، مبتنی بر این نوع نگاه شکل گرفت. طبیعی است که مدارج دانشگاهی نیز (به این صورتی که هماکنون در دانشگاههای دنیا مرسوم است)، حدود ۲۰۰سال سابقه دارد.
در این نظام دانشگاهی نوین، کسی که خواهان شناخت دقیق طبیعت است، ابتدا دورههای آموزشی را میگذراند و با مبانی آن علم جدید آشنا میشود و سپس سعی میکند پژوهش تازهای را انجام دهد و طی پژوهش خود، مساله جدیدی را حل کند. این نوع نظام دانشگاهی ابتدا در اروپا آغاز شد و سپس بهدلیل کارآمدی این روش و نوع نگاه، گسترش پیدا کرد و امروزه در تمام دنیا از این روش پیروی میکنند. لازم به ذکر است که این نوع نظام آموزشی و پژوهشی (یعنی دانشگاه به سبک جدید) در ایران کمتر از صدسال سابقه دارد. زمانی که دانشگاه در ایران تاسیس شد، هدف اصلی آن فعالیتهای آموزشی بود. اما چنددهه طول کشید تا دانشگاه از مرحله آموزش صرف وارد مرحله آموزش و پژوهش همزمان شود.
به بیان دقیقتر ما در سه،چهاردهه اخیر توانستیم مسالههای جدیدی را طرح کنیم و برای حل این مسالهها، راهحلهای تازهای را پیدا کنیم. پس با این بیان میتوان دریافت پژوهش به این معنا، پدیده تازهای در کشور ما است. به همین دلیل است که ما باید در حوزههای پژوهشی بیشتر تلاش کنیم تا ابتدا خود مفهوم پژوهش و شیوههای پژوهشی در کشور ما نهادینه و در مرحله بعد بومی شود.
اما نکته دیگری که در این میان مهم است، تفاوت نگاهها و روشهای پژوهش در نظامهای دانشگاهی متفاوت است. برای مثال در اروپا دانشجویان را خیلی زود (زودتر از آنچه که در دانشگاههای ما یا حتی دانشگاههای آمریکا مرسوم است)، وارد مرحله پژوهش میکنند. اما نکته بسیار مهمی که باید در اینجا به آن اشاره کرد این است که پژوهش در کشور ما عمدتا در دانشگاهها انجام میشود اما در کشورهای پیشرفتهتر، همه شرکتها و موسسهها و صنایع تولیدکننده، بخشهای تحقیقاتی بسیار بزرگی دارند و در زمینه تحقیقات سرمایهگذاریهای کلانی دارند.
در این کشورها همه صنایع (اعم از خودروسازی و داروسازی تا فناوریهای تازهتری مانند کامپیوتر و ارتباطات)، بخش تحقیقاتی بسیار منسجم و قوی دارند. البته نکته جالب توجه دیگر ارتباط بسیار قوی این موسسههای تحقیقاتی وابسته به صنایع با دانشگاههاست. یک نکته بسیار مهم دیگر تفاوت تحقیق در علوم بنیادی با تحقیق در صنایع است. همانگونه که میدانید، پژوهش موضوعی بسیار زمانبر است یعنی از زمانی که یک پروژه تحقیقاتی آغاز میشود تا زمانی که پژوهش به نتیجه برسد، بسیار طولانی است و علاوه بر آن، هزینههای بسیار زیادی را نیز تحمیل میکند. به همین دلیل نیز لازم است که سازمان یا نهاد خاصی از این تحقیقات حمایت کند.
به همین دلیل معمولا دانشگاهها از تحقیقات مربوط به علوم پایه و دانشهای بنیادی حمایت میکنند و هیچگونه چشمداشت مالی از نتیجه اینگونه تحقیقات ندارند، اما صنایع از پژوهشهای کاربردی حمایت میکنند و در عوض انتظار دارند که این پژوهشها در زمان کمتری به نتیجه برسد و آنها بتوانند چند برابر هزینههایی را که پرداخت کردند، درآمد کسب کنند. به همین دلیل است که صنعت و فناوری با تحقیق و پژوهشهای کاربردی ارتباط تنگاتنگی دارند.
در پایان یکبار دیگر روی این موضوع تاکید میکنم که پدیده دانشگاه و تحقیق دانشگاهی و علوم تجربی به معنای امروزی آن، پدیده نویی در کشور ما است و به همین دلیل، هنوز سازوکارهای نظام دانشگاهی و لزوم و اهمیت تحقیق و پژوهش در کشور ما ناشناخته مانده است و به همین دلیل، بودجه پژوهشی کافی به دانشگاهها اختصاص نمییابد. اما علاوه بر این مشکل، مسایل بیشمار دیگری نیز وجود دارد که از جمله آنها میتوان به لزوم مدیریت منابع اشاره کرد.
موضوع مدیریت و بهویژه مدیریت منابع مالی و چگونگی اختصاص آنها به حوزههای مختلف، موضوعی بدیهی نیست و باید در مورد شیوههای بهینه این نوع سرمایهگذاریها وقت بگذاریم و فکر کنیم و حتی میتوان گفت که چگونگی سرمایهگذاری در این حوزهها و استفاده بهینه از این منابع و همچنین بازگشت سرمایههای هزینهشده خود یک شاخه پژوهشی بسیار گسترده است و امیدواریم کشور ما بتواند در این شاخه از پژوهشهای نوین نیز به دستاوردهای مهمی برسد.
*پژوهشگر پژوهشگاه دانشهای بنیادی
شرق