«مهر»ی که «ماندگار» نیست
شهروندان – سامان هماییفر*:
اسمش را میگذاریم مسکنمهر و اقشار کمدرآمد را امیدوار میکنیم به زندگی در خانهای که متعلق به خودشان است. بعد از کلی هیاهو و تبلیغات و به صف ایستادن مردم برای ثبتنام است که معلوم میشود جایی در دوردستها، ردیف بیانتهای جعبههایی که ساختهاند، قرار است به نام خانه به مردم قالب شود.
محلههایی که اگرچه میتوانند برای کمدرآمدها سقفی فراهم کنند، اما آنها را از دسترسی به تمام فرصتها و امکانات شهر مادر محروم میکنند؛ دسترسی به فرصتهای اشتغال، تحصیل و تفریح. این سکونتگاهها همانگونه که جین جیکوبز، نظریهپرداز برجسته شهری گفته است؛ «زاغههایی محصور در آهن و بتن» هستند که بسیاری از گروههای کم درآمد از همان ابتدا تمایلی به زیستن در آنها ندارند و بیشتر ساکنانش در اولین فرصتی که بتوانند، آنجا را به مقصد خانهای «معمولی» در شهر و در میان مردم «عادی» ترک می گویند. با این وصف، حتی اگر هدف طراحان مسکنمهر عدالتخواهی بوده باشد، نحوه اجرای آن عادلانه نبود.
تفکر طبقاتی که زاینده این سکونتگاههای محکوم به شکست بوده است، بیش از آنکه به شعارهای عدالتخواهانه و مهرورزانه دولت پیشین نزدیک باشد، مشابه رویکردهای سرمایهدارانه سازنده کشتی تایتانیک است. تفکری که آب سفرههای زیرزمینی تهران را به دریاچهچیتگر میریزد تا منظره و هوای مطلوبی را برای آنان که وسعشان میرسد، فراهم کند و شهرک پرند را جایی میسازد که تامین آب شرب برای جمعیت پیشبینی شدهاش، تبدیل به مساله میشود.
این کشتی تایتانیک اگرچه منابع مالی و هیاهوهای تبلیغاتی برای پاسخگویی به جاهطلبیهای شهرداران و دولتمردان را فراهم میکند، اما عاقبت محکوم به غرقشدن است.
شهر و مسکن «ماندگار» نمیتواند بر مبنای چنین تفکری شکل بگیرد. تامین مسکن ماندگار برای کم درآمدها و اساسا هر گروهی از شهروندان، نباید طوری باشد که آنان را از سایر اقشار جامعه مجزا کند. این رویکردی است که امروزه در بسیاری از کشورهای دنیا دنبال میشود.
تامین مسکن ارزانقیمت در دل توسعههای شهری جدید گنجانده میشود، تا جایی که برای مثال توسعهدهندگان در ازای دریافت تسهیلات از نهادهای عمومی متعهد میشوند مسکن ارزانقیمت برای گروههای کم درآمد را در ساختوسازهای خود بگنجانند. این اختلاط درآمدی نهتنها دیوارهای میان طبقات اجتماعی را فرو میریزد، بلکه دسترسی عادلانهتر شهروندان به خدمات و امکانات شهری را نیز فراهم میکند.
در بافتهای شهری با اختلاط درآمدی، کودکان میتوانند فارغ از طبقه اقتصادی خانواده خود، به فرصتهای تحصیلی عادلانهتر دست یابند، شاغلان میتوانند در فاصله نزدیکتری به محل اشتغال خود زندگی کنند و همه شهروندان میتوانند از سرزندگی و تنوع محیط زندگی خود بهره مند شوند. دسترسی به چنین آیندهای محال نیست، کافیست به جای راهکارهای ضربتی و تبلیغاتی، با مطالعه و برنامهریزی اصولی به دنبال راهکارهای «ماندگار» باشیم.
*کارشناس برنامهریزی شهری
شهروند