ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

آیا زبان غنی پارسی زبان بیگانه است که با آن چنین رفتار می‌شود؟!

شهروندان – خسرو معتضد*:
زین قند پارسی که به بنگاله می‌رود/ شکر شکن شوند همه طوطیان هند
زمانی زبان کهن و شیرین و غنی پارسی را به قند تشبیه می‌کردند که چون به بنگاله رود شیرین و شکر شوند همه طوطیان هند. سلطه انگلیس بر هند این ارتباط را قطع کرد. زمانی دراز سلاطین آل‌عثمان به فارسی شعر می‌سرودند و نامه‌های‌‌شان نیز به این زبان قاره‌ای بود.

خسرو معتضدزمانی طولانی در هند شاعران پارسی‌گوی چون عرفی شیرازی و امیرخسرو دهلوی صدرنشین مجالس بودند و در تاج‌محل و مقابر بیشتر سلاطین گورکانی هند و همسران آنان (که یکی از آنان از اهالی قریه تهران بود و به همسری جهانگیر در آمد) کتیبه‌ها را به زبان فارسی می‌نوشتند.  روزگاری هندوان، پارسی می‌آموختند و نخستین روزنامه پارسی‌زبان در هند آن هم به سال ۱۸۲۲ میلادی نشر یافت.

زمانی در دربار دکن، نظام دکن فرمانروای آن ایالت که از اهل تسنن بود در محرم، مراسم روضه‌خوانی و سینه‌زنی برای سیدالشهداء حسین بن علی(ع) برگزار می‌کرد و خطبا و وعاظ و روضه‌خوانان را از ایران دعوت می‌کرد که بیایند و به زبان پارسی روضه بخوانند یا در رثای حسین بن علی(ع) داد سخن دهند و اشک از چشم سنی و شیعه فرو بارند.

در دورانی زبان پارسی تا چین و هند و سوماترا چون زبان عربی، زبان فرهنگی بود و ره‌بانان (ناخدایان) دستورهای دریانوردی را به زبان پارسی می‌دادند و سکان و ادوات دریانوردی همه نام پارسی داشت.

روزگاری اشعار فردوسی و خیام و حافظ و سعدی در سراسر آسیا خوانده می‌شد و قرونی پیش از آن سلطان محمود غزنوی در شهر غزنین چهارصد شاعر پارسی‌زبان در اطراف دربار خود گرد آورده بود که طبع‌آزمایی کنند. در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم مطبوعات پارسی‌زبان در هند و مصر و قفقاز و عثمانی نشر می‌شدند و از آن میان هفته‌نامه ۲۴ صفحه‌ای پاکیزه و نفیس حبل‌المتین در هنگ‌کنگ و ماکائو و عراق عرب و مصر و عراق و سوریه و جزیره مالت و سراسر عثمانی و قفقاز نماینده فروش و خریدار داشت.

پارسیان هند، هندوان را به زبان پارسی رطب‌اللسان کرده و اغلب رجال بزرگ هند مانند نهرو و لیاقت علی‌خان و محمدعلی جناح و مولانا ابوالکلام آزاد، مثنوی می‌خواندند و به فارسی سخن می‌گفتند، تا آنجا که برخی روسای ‌جمهور مصر به زبان فارسی در مجامع جهانی سخن می‌گفتند.

بر ما چه گذشته است که روشنفکران‌مان در هر جمله‌ای که بر زبان می‌رانند واژگان اروپایی به کار می‌برند و واژه کنسل به جای به هم خوردن در صفحات جراید‌مان راه یافته است و هزار مورد دیگر.

ما را چه رسیده است که خواهشا، گاها، تریب، فلانی جواته، [یعنی بی‌فرهنگ است]، خفن و امثال آن را در صحبت‌های‌مان به کار می‌بریم و به جای «بزرگ‌وار» با سکون «بزرگه‌وار» می‌گوییم که به معنی دستگاه گوارش بزرگ است.

ما را چه رسیده است که سفیر سابق ایران در استکهلم که از اهالی مازندران است پارسال در تلویزیون ساری با تفاخر می‌گفت: در یک مهمانی با حضور همه ایرانیان مقیم سوئد که تعدادشان به ۵۰۰ نفر می‌رسید سخن راندن به زبان پارسی را قدغن کردم و دستور دادم تمام مدعوین به گویش گیلکی و مازندرانی صحبت کنند!!

(خودشان یادشان است که در برنامه نوروزی تلویزیونی ساری فرمودند)

بر ما چه رسیده است که انجمن شهر رشت مصوبه می‌گذراند در جلسات انجمن فارسی حرف زدن قدغن است!

بر ما چه گذشته است که در دادگاهی در یک مرکز استان به وکیل حقوقی که موکلی محلی داشته گفته‌اند وکیل پارسی‌زبان را نمی‌پذیرند و باید به زبان محلی  صحبت کند.

در کشور ایالات متحده آمریکا ملل و قومیت‌های کاملا مجزا از هم مانند انگلیسی‌ها، فرانسوی‌ها، ایرلندی‌ها، آلمانی‌ها، چینی‌ها، ایتالیایی‌ها، نروژی‌ها، سوئدی‌ها، هلندی‌ها، روس‌ها، اوکراینی‌ها، ژاپنی‌ها، سیاه‌پوستان، مردمان هاوایی، مردمان اسپانیولی زبان، مردمان پرتغالی زبان، سرخ‌پوستان، ایرانیان، افغانی‌ها، ترکمن‌ها، تبتی‌ها، عرب‌ها، ترک‌ها، مردمان قطب شمال، مردمان استونی و لتونی و لیتوانی، فنلاندی‌ها، خلاصه از تمام ملل و نحل کره زمین در قرن گذشته به آنجا مهاجرت کرده‌اند و زندگی می‌کنند.

آیا زبان رسمی آمریکا فقط زبان انگلیسی است یا در هر محل مردمانی که ملت ایالات متحده آمریکا را تشکیل می‌دهند مجازند در دادگاه‌ها، مدارس، دانشگاه‌ها، در مراجعه به ادارات دولتی و … به زبان مادری خود صحبت کنند؟ هندوستان دارای حدود ۵۴۰ زبان و گویش محلی و ولایتی است و ۱۴ زبان گسترده منطقه‌ای دارد اما به‌رغم نصایح گاندی و رهنمودهای دولت هند حدود ۳۰ سال پیش یک زبان واحد رسمی یعنی زبان انگلیسی را که دیگر در هند زبان انگلیسی نیست، بلکه زبان اداری و سیاسی و حقوقی و فنی و دانشگاهی و صنعتی و اقتصادی است برگزیدند. البته هر کس که میل دارد می‌تواند دنبال آموختن زبان ولایتی و ایالتی خود هم برود و در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود اما زبان رسمی دولتی و محاکم و دیپلماتیک انگلیسی است و کارمند و دیپلمات و معلم و افسر و مهندس و وکیل دادگستری که انگلیسی نداند از قافله عقب می‌ماند.

چه اصراری وجود دارد که زبان غنی و گسترده پارسی که زبان اداری و رسمی و سراسری کشور است به انزوا رانده شود؟ ایرانیان از هر قوم و نژاد چنان در طول این پنج هزار سال به‌ویژه از ۱۴۰۰ سال پیش به هم آمیخته و عجین شده‌اند که تفکیک ایرانی بر حسب قومیت کار بسیار نشدنی و عجیبی است. من هر کجا می‌روم و در هر خانواده از هر نژاد و قومی گویش‌های شیرین شنیده می‌شود. چه خوب است در این مورد، اندکی مطالعه شود و اینسان شیفته و فریفته تبلیغات کاذب ورای مرزها که از تبعیض در ایران سخن می‌رانند نشویم.

زمانی یک خائن مریض روحی ضد ایرانی که اکنون به پابوس بیگانگان رفته بود گفته: «من با تمام وجودم به زبان فارسی کین می‌ورزم.»

مگذاریم این آدم‌های جغدآسا زبان فردوسی و سعدی و حافظ و خیام و نظامی و مولوی را که خط پیوند فرهنگی ما با میلیون‌ها مردم قاره آسیا و شمال آفریقاست  مشوه سازند.

 پژوهشگر تاریخی و سیاسی

تهران امروز

برچسب‌ها : , , ,