یاد بگیریم به حقوق دیگران احترام بگذاریم
شهروندان – عرفان صفیپور:
چندی پیش تصمیم گرفتم سری کتابی از یک نویسنده انگلیسی به نام دیوید پلزر ترجمه کنم. کتابهایش جذاب بود و در سیر داستانهایی بود که نومیدی و رنج بشری در آن موج میزد و مهمترین نکتهاش این بود که بر اساس روایتهای واقعی نوشته شده بود.
همین چیزها مرا واداشت تا تجارب ناموفق ترجمه قبلی را فراموش کنم و با همه شلوغیها و دردسرها، سراغ ترجمه این کتابها بروم. طبق یک عرف اخلاقی وارد مذاکره با نویسنده شدم.
نویسنده که این سه کتابش هر کدام چهار سال به عنوان بهترین کتاب سال نیویورک تایمز شناخته شده و به ۴۰ زبان دنیا ترجمه شده بود، از این تصمیم استقبال کرد و گفت با شناختی که از شرایط و وضعیت اقتصادی ناشران ایرانی و همچنین عدم وجود حق کپی رایت دارد هزینهای هم بابت مسائل کپی رایت دریافت نمیکند.
مذاکرات ما به نتیجه رسیده بود و نویسنده اثر هم تاکید داشت که کتابش به هیچ عنوان به فارسی ترجمه نشده. ما هم با اطمینان خاطر کتابها را از سایت آمازون سفارش دادیم تا یک وقت نسخههای الکترنیکی که از آن در دست داریم ناقص نباشد.
چند روز بعد از این اتفاق در حال سیر در یک فروشگاه اینترنتی کتاب بودم که دیدم هر سه کتاب توسط یک انتشارات بزرگ و معروف که کار نشر را کنار گذاشته است، ترجمه و منتشر شده بود.
یاد «نادر قبلهیی» افتادم که برای ترجمه آثار تام راب اسمیت به فارسی حتی سفری به بریتانیا کرده بود و او را از نزدیک ملاقات کرد تا رسما اجازه ترجمه را از مولف بگیرد. اما حالا این نویسنده روحش هم از کار مترجم فارسی کارش بیخبر بود. موضوع را به نویسنده منتقل کردم.
خیلی متعجب و در عین حال عصبانی شد و گفت که خیلی از طرفدارانش از او پرسیده بودند که کتابش به فارسی یا عربی ترجمه شده یا نه و او ناخواسته و نادانسته پاسخ غلط داده بود.
اینها گفته نشد که به حال نویسندگان کشورمان افسوس بخوریم، اینها گفته شد تا شاید روزی به حقوق ما هم احترام بگذارند و ما هم یاد بگیریم به حقوق دیگران احترام بگذاریم. درست است اینجا کپی رایت یا همان حق معنوی اثر به معنای واقعی وجود ندارد اما اخلاق که هست. کاش بفهمیم که باید با سرمایههای فکری کشورمان اخلاقمدارانه برخورد کنیم.
منبع: اعتماد