ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

خشونت‌هایی که با پنبه سر می‌برند

شهروندان – نگین نعمتی:
ناگهان تصمیم به رفتنش قطعی شد. در درونش چیزی شبیه به دوکفه ترازو بود. تعادل‌شان مدام تغییر می‌کرد. گاهی کفه رفتن و گریختن سنگینی می‌کرد و گاهی کفه ماندن و تحمل کردن.

خشونت‌های خانگیاما فقط لازم بود تا ترازو از تقلا بایستد و تصمیم نهایی گرفته شود. آن دم که کفه رفتن سنگین‌تر شد بدون هیچ مکثی گریخت. فقط برای نجات جان نیمه جانش. مقاومت را از کودکی آموخته بود و از همان ابتدا در مقابل نزدیک‌ترین کسانش مجبور به استفاده از آن شده بود. به خاطر همین آموزه مقاومت بود که توانست سه روز و شب را با پرسه زدن در خیابان تاب بیاورد. بعد از انتقالش از نیروی انتظامی به مرکز مداخله بحران از او خواستند تا شرحی از فرارش را بنویسد. اما از کجا نوشتن و گفتن را نمی‌دانست. نمی‌دانست از پدرش بگوید که تا زمانی که بود او را چنان به باد کتک می‌گرفت که جز تعدادی استخوان مابقی همه آسیب دیده بودند، یا از مادری که دخترش را به خاطر زن بودن مورد تمسخر قرار می‌داد.

اویی که فقط مادرش نبود، هم جنسش بود. یا از برادری بگوید که علاوه بر همه اینها به خواهرش، دست درازی هم می‌کرد. آیا کسی باور می‌کرد؟ این سرگذشت دختری است که در چند خیابان آن طرف ما در خانه نسبتا امنی ساکن شده است. وقتی درد دلش را می‌شنوی، انگار هیچ گاه زندگی نکرده، یا به قول خودش از همان کودکی زندگی برایش تمام شده و با فرارش دیگر هیچ امیدی برای ادامه ندارد ولی برای من، من زن، من نویسنده این شرح حال، زندگی او حکایت بسیاری از زنانی است که در اطرافم هستند. عده‌یی می‌گریزند و عده‌یی زندگی‌شان را محتوم به این وضعیت می‌دانند و می‌سازند.

این‌گونه خشونت‌ها که با یک سر گرداندن در اطراف‌مان قابل مشاهده است، در امن‌ترین مکانی که به عنوان نخستین فضایی که انسان در آن متولد می‌شود و رشد می‌کند و تکامل می‌یابد، جزو رایج‌ترین نوع خشونت‌هاست. در بین تمامی نهادها، سازمان‌ها و موسسات اجتماعی خانواده نقش و اهمیت خاص و بسزایی دارد. یقینا هیچ جامعه‌یی بدون داشتن خانواده سالم نمی‌تواند ادعای سلامت کند. خانواده عموما به منزله جایگاهی است که اعضای آن را مامن و پناهگاه خود تلقی می‌کنند. اما گاهی همین مکان به بستری بدل می‌شود که در آن انواع خشونت نسبت به اعضای خانواده اعمال می‌شود. قلب جامعه در سینه خانواده می‌تپد و اعضای آن ضربان حیات خانواده هستند. در نتیجه می‌توان اذعان کرد که خشونت در محیط خانواده، ضربان حیات جامعه را دچار اختلال می‌کند و آسیب‌های جبران‌ناپذیری به پیکره جامعه می‌زند. بی‌تردید خشونت در این محیط علیه زنان مانع از تساوی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، حقوقی و دسترسی برابر به فرصت‌هاست. خشونت خانگی یک امر خصوصی و شخصی نیست که پشت درهای بسته به فکر حل معضل آن باشیم بلکه به جهت تاثیرات آن در کلیات جامعه و رویه‌های فرهنگی مساله‌یی کاملا اجتماعی است و به جهت کثرت این نوع خشونت در کشورهای مختلف به عنوان معضلی جهانی شناخته شده است.

خشونت خانگی ریشه در عمق فرهنگ دارد و در قالب مزاحمت‌های جنسی، کتک زدن، تحقیر، برچسب زدن و بی‌اعتنایی نمود پیدا می‌کند. شخصیت این روایت مورد خشونت و آزاری قرار گرفته که شاید تا زمانی که اقدام به فرارش عملی نشده بود، فکر می‌کرد این شرایط فقط درباره او صادق است و اگر لب به اعتراض بگشاید، سرپناهش را هم از دست می‌دهد. خودش را عامل اعمال خشونت خانواده‌اش می‌دانست. در پس ذهنش به دنبال علتی می‌گشت تا به خود ثابت کند که مرتکب چه خطایی شده که سزاوار این گونه رفتارهاست یا به این فکر می‌کرد که دیگران هم زندگی‌شان به همین منوال است و او هم ناگزیر به سازگاری با این شرایط. او در حال حاضر در خانه‌یی امن در جنوب تهران تحت مراقبت است. آثار خشونت فیزیکی بر بدن او قابل رویت است. ولی مساله‌یی که شاید همه ما به راحتی از کنار آن بگذریم، خشونت روانی و کلامی‌ای بوده که مانند میخ‌های فرو رفته در روان آدمی است. پس از خارج کردن میخ‌ها فضاهای خالی ایجاد شده را با هیچ چیز نمی‌توان پر کرد.

در افکار عمومی تصور می‌شود که خشونت، صرفا ضرب و شتم، تعرضات فیزیکی و تجاوز است ولی در واقع تجلی عینی خشونت شامل موارد گسترده‌تری است. در دامنه تعریف خشونت، علاوه بر نماد‌های مرسوم این عارضه، پرخاشگری، تهدید، تهمت زدن، انگ یا برچسب زدن و فحاشی نیز نهفته است. درگیری‌های روانی که در پس خشونت شکل می‌گیرد، در لایه‌های درونی پنهان می‌ماند و به شکل خودآگاهانه و گاهی ناخودآگاهانه در ساختار کلامی خود را نمایان می‌سازد. گرچه خشونت علاوه بر جهانشمول بودنش جنسیت نمی‌شناسد، اما همواره زنان و کودکان بیشترین قربانیان اعمال خشونت بوده‌اند. قربانی روایت بالا، دست‌کم سه نوع خشونت را تجربه کرده است: فیزیکی، جنسی و کلامی. شاید در نگاه نخست، شکستن استخوان یا حتی کبودی روی پوست نگران‌‌کننده‌‌تر از زخم زبان باشد. اما این نکته را نباید از نظر دور داشت که هر نوع خشونتی به بعدی از ابعاد انسانی لطمه می‌زند. حقیقت دارد که خشونت فیزیکی آسیب روانی هم به دنبال دارد، اما خشونت کلامی مستقیما سلامت روانی یک فرد را هدف می‌گیرد. شاید به همین خاطر بتوان این نوع خشونت را مهم و در عین حال پنهان دانست. عیان کردن آسیب‌های خشونت کلامی امری است که باید در دستور کار نهادها و افرادی قرار گیرد که به حوزه خشونت می‌پردازند.

خشونت کلامی در صدر

یافته‌های گسترده‌ترین تحقیق انجام شده با عنوان «بررسی پدیده خشونت خانگی علیه زنان» در ۲۸ مرکز استان کشور نشان می‌دهد زنان ایران در میان انواع ?گانه خشونت خانگی، بیشتر تحت خشونت‌های روانی و کلامی قرار دارند. ۷/۵۲ درصد از کل پاسخگویان در پژوهش ملی بررسی خشونت خانگی دقیقا اعلام کرده‌اند که از اول زندگی مشترک تاکنون قربانی این نوع خشونت بوده‌اند. میانگین وقوع این نوع خشونت برای زنانی که درگیر آن بوده‌اند، ?? بار بود. یافته‌های تحقیقی که در زمینه خشونت خانگی در خانواده‌های تهرانی صورت گرفته نیز نشان می‌دهد که میزان خشونت عاطفی مردان علیه زنان در خانواده‌ها تقریبا دو برابر خشونت جسمانی است.

برچسب‌ها : , ,