ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
گزارشی از آمار افزایش استرس‌های جامعه

لبخند تلخ بر دخل ‌و خرج ناموزون

شهروندان:
یک طرف آماری است که حکایت از اختلال روانی 12 میلیون ایرانی دارد و در طرف دیگر نتایج یک افکارسنجی که بیشترین علل استرس‌ها و فشارهای روانی مردم ایران را بر اثر تورم و گرانی می‌داند، در این بین هم اعداد و ارقامی که نرخ تورم را نشان می‌دهند و سال‌هاست که با خیال آسوده قرص و محکم در جدول نشسته‌اند، انگار نه انگار که هر چه آتش است زیر سر آنهاست.

استرسآماری که فقط یک عدد هستند و به راحتی سر زبان می‌چرخند اما همین اعداد طبق نتایج نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران، اصلی‌ترین منبع ایجاد استرس و فشار روانی بر زندگی مردم شناخته شده‌اند. ‌اعدادی که فقط یک عدد هستند، گاهی نیم درصد بالاتر و گاهی نیم درصد پایین‌تر؛ اما نشان می‌دهند که هزینه‌های سرسام‌آور زندگی،‌ گرانی و تورم، چند درصد کمر مردم را بیشتر خم کرده و چند درصد قدرت زندگی بهتر را از آنها سلب کرده است.

چند درصد آنها را غمگین‌تر کرده و چند درصد میان آنها و لبخندی که روی لب‌هایشان بوده فاصله انداخته است. اعدادی که چند ثانیه بیشتر طول نمی‌کشد که شمرده شوند اما سال هاست که زندگی درصد بالایی از افراد جامعه را تحت سلطه خود درآورده‌اند.

حالا مانده‌اند مردمی که با وجود استرس‌ها، اضطراب‌ها و افسردگی هایشان چندان توان مالی رفتن به مراکز مشاوره و مشورت با روانشناس را ندارند و ویزیت‌های بالای مشاوره، خود عاملی است برای آن‌که آنها کمتر به این مراکز مراجعه کنند و کمتر توان بهره گرفتن از مشاوره‌های درست و اصولی برای حل مشکلات روحی و روانی شان را داشته باشند اما در بین همان‌هایی هم که دل به دریا زده‌اند و تصمیم گرفته‌اند تا از کمک یک مشاور روانشناس بهره بگیرند و درمانی برای استرس‌ها و کابوس‌های شبانه خود پیدا کنند، می‌توان افراد زیادی را دید که بار گرانی و مشکلات اقتصادی بزرگ‌ترین دلیل اضطراب‌ها و غمگین بودنشان است.

این نکته‌ای است که دکتر مسعود غفاری، روانشناس مشاوری که هر روز با تعداد زیادی مراجعه‌کننده سر و کار دارد به آن اشاره می‌کند و می‌گوید: در سال‌های اخیر بوی‍ژه از ۸-۷ سال گذشته تاکنون درصد بالایی از مراجعان به دلیل افسردگی‌ها، استرس‌ها و اضطراب‌هایی مراجعه کردند که عمدتاً ریشه آنها در مشکلات اقتصادی، تورم و گرانی‌هایی است که مردم هر روز و هر لحظه با آن دست به گریبان هستند.

وی می‌گوید: شرایط ناسالم اقتصادی باعث شده که طبقه متوسط و ضعیف جامعه که درصد بالایی را هم به خود اختصاص می‌دهند در بسیاری از موارد دچار مشکلات عدیده شوند و این مسأله زندگی آنها را از هر لحاظ تحت تأثیر قرار داده است. در بین مراجعان به وفور افرادی دیده می‌شوند که به دلیل مشکلات اقتصادی و نخواندن دخل و خرج زندگی به اینجا مراجعه کرده‌اند تا لااقل درمانی برای کنترل و مدیریت استرس‌هایشان پیدا کنند‌ یا چاره‌ای بیابند برای گره زدن دوباره رشته‌های زندگی شان که بر اثر مشکلات اقتصادی در حال پاره شدن است.

به گفته دکتر غفاری، مشکلات مالی مردمی که هر چه می‌دوند باز هم نمی‌توانند به سطح استاندارد و نرمالی از امکانات رفاهی دست پیدا کنند باعث شده تا بسیاری از جوان‌ها نتوانند به راحتی ازدواج کنند و تشکیل خانواده دهند. این موضوع پیامد‌های خطرناکی به دنبال دارد، چرا که وقتی در جامعه‌ای نسبت ازدواج کاهش می‌یابد شاهد بالا رفتن جرایمی که ناشی از ناکامی‌هاست خواهیم بود و افزایش اعتیاد، خودکشی و انواع آسیب‌های اجتماعی را در پی خواهد داشت.

وی می‌گوید: وقتی با مسأله افزایش تورم رو به رو هستیم می‌بینیم که هر چه گرانی بیشتر می‌شود و رفاه مردم کاهش می‌یابد به همان نسبت گسستگی‌های خانوادگی بیشتر می‌شود و بسیاری از زندگی‌ها به بن‌بست طلاق ختم می‌شوند. حتی معاشرت‌های خانوادگی بشدت تحت تأثیر این مسأله قرار گرفته است و اقوام و فامیل نمی‌توانند مانند گذشته زود به زود دور هم جمع شوند و با هم وقت بگذرانند زیرا این کار برای آنها خرج زیادی بر می‌دارد و از عهده‌شان خارج است.

درخواست طلاق به خاطر خرید یک دسته گل

چند نفر روی صندلی‌های مرکز مشاوره روانشناسی نشسته‌اند و منتظر هستند نوبتشان برسد و بتوانند با دکتر حرف بزنند. از درد دل‌هایشان بگویند و از حرف‌هایی که شاید نمی‌توانند جلوی کسی به زبان بیاورند، بلکه فرجی حاصل شود و این مشاوره‌ها آبی شود روی آتش نگرانی‌ها و استرس‌هایشان.

در بین مراجعان مرکز مشاوره فردی هست که زندگی‌اش به خاطر خرید دسته گل در آستانه فروپاشی قرار گرفته است. به موزاییک‌های کف سالن خیره شده و چندان حال صحبت کردن ندارد اما با بی‌حوصلگی ماجرا را تعریف می‌کند و می‌گوید: یک سال بیشتر نیست که با همسرم ازدواج کرده‌ام اما در تمام آن مدت با وجود مخالفت‌های همسرم سعی کردم تا حد ممکن رفت و آمدهایمان را کم کنیم و چندان معاشرتی با کسی نداشته باشیم زیرا باوجود کرایه خانه و هزار و یک خرج غیرقابل اجتناب بهترین راه کم کردن مخارج را در این دیدم که از خرج تراشی‌های غیر ضروری دوری کنیم چون هر بار که یک مهمان به خانه‌مان می‌آید تا چند هفته باید درگیر مخارج کمرشکن آن باشیم.

این مسأله روز به روز باعث ایجاد اختلاف بین من و همسرم شده است بویژه این‌که بعد از ازدواجمان همه ما را به خانه شان دعوت کردند اما من هنوز نتوانسته‌ام از خجالت همه فامیل درآیم. اما اگر من این رویه را در پیش نمی‌گرفتم قادر به چرخاندن چرخ زندگی نبودم و همین حالا هم که چندان معاشرتی نداریم نمی‌توانم از پس هزینه‌ها بر آیم.

او ادامه می‌دهد: چند روز پیش که با همسرم به مهمانی یکی از اقوام او دعوت شدیم، سر خرید دسته گل اختلاف پیدا کردیم، چون شخصی که باید به منزلشان می‌رفتیم وقتی به خانه ما آمده بود یک دسته گل بزرگ برایمان آورد و همسرم هم اصرار کرد که باید برایشان گل بزرگ ببریم. اما وقتی نمی‌توانم برای خرید یک دسته گل ۱۲۰ هزار تومان بپردازم آیا چاره‌ای جز نرفتن به آن مهمانی باقی می‌ماند؟ همین موضوع هم باعث اختلافات شدیدی بین من و همسرم شده است تا جایی که او می‌خواهد از من جدا شود، به همین راحتی. اما من زندگی‌ام را دوست دارم و نمی‌خواهم که زندگی‌ام را از دست بدهم و همه چیز را ببازم. نمی‌دانم که باید چه کنم و شاید هم من مقصرم اما وقتی کف دست مو نباشد نمی‌توان آن را کند. حالا به اینجا آمده‌ام که مشورت کنم و بدانم چگونه می‌شود کاری کرد که این اختلافات حل شود و زندگی‌ام را از ویرانی نجات دهم.

مرد دیگری در بین مراجعان دیده می‌شود که در یکی از کارخانه‌های معروف مشغول به کار بوده و دارای پست مناسبی هم بوده است اما کارخانه به دلیل مشکلات مالی دست به تعدیل نیرو‌ می‌زند و وی در این بین از کار بیکار می‌شود. این مرد می‌گوید: وقتی کارم را از دست دادم به ناچار به مسافرکشی روی آوردم اما این مسأله باعث خراب شدن روحیه‌ام و افسردگی شدید در من شده است زیرا از یک طرف این شغل را مناسب کار و تلاشی که تا کنون برای ساختن زندگی و آینده‌ام کرده بودم نمی‌دیدم و از طرفی هزینه‌های زندگی‌ام با این کار تأمین نمی‌شد.

این مسأله باعث شد تا هر روز بدخلق‌تر و عصبی‌تر شوم تا جایی که چند بار دست روی همسرم بلند کردم. این موضوع سر ۷ ماه زندگی‌ام را به باد داد و همسرم از من جدا شد. حالا هم هر چه می‌گذرد حالم بدتر می‌شود و احساس می‌کنم با دیوانگی محض فاصله چندانی ندارم، این شد که با وجود هزینه‌های بالای مشاوره تصمیم گرفتم هر طور هست به اینجا بیایم و خودم را از باتلاقی که هر روز بیشتر در آن گرفتار می‌شوم نجات دهم.

پرخاشگری،‌ افسردگی و بی‌تفاوتی، ارمغان ناکامی‌های اقتصادی

دکتر غفاری می‌گوید: تحقیقات نشان داده که هرگاه قدرت اقتصادی و مالی مردم کاهش می‌یابد، ناکامی‌های آنها بالا می‌رود و نخستین واکنش جامعه به این ناکامی‌ها، پرخاشگری است. در این شرایط روز به روز شاهد افزایش جرم و جنایت، بزهکاری‌ها، کلاهبرداری‌ها و گسترش انواع و اقسام آسیب‌های اجتماعی خواهیم بود.

وی می‌افزاید: نتیجه دیگر ناکامی‌ها، افسردگی و رخوت تک تک شهروندان و در نتیجه کل جامعه است که این مسأله نیز در جای خود قابل تأمل است و ناهنجاری‌های زیادی را به دنبال دارد. اما سومین دستاورد ناکامی‌های افراد جامعه دچار شدن آنها به بی‌تفاوتی است که نتیجه آن به روشنی در جامعه امروز قابل رؤیت است و نامهربان شدن شهروندان نسبت به یکدیگر را می‌توان به راحتی مشاهده کرد. از رانندگی‌های آنها و ‌داد و دعواهای بیهوده در کوچه و خیابان گرفته تا جرایم سنگین‌تر مانند جعل و کلاه گذاشتن سر یکدیگر و…

بنابراین می‌توانم با قاطعیت بگویم که بر اساس مشاهدات میدانی من در این سال‌ها تعداد مراجعانی که از بیماری‌ها و اختلالات ناشی از مسائل و مشکلات مالی به این مرکز مراجعه کرده‌اند بسیار افزایش یافته و این طبیعی است که با کم شدن رفاه و قدرت خرید مردم ناکامی‌ها و پرخاشگری‌ها و بالطبع مشکلات گوناگون روحی شان رو به افزایش باشد.

استرس‌های فردی و خانوادگی زاییده مشکلات مالی

دکتر سعید بهزادی فر روانشناس، مشاور دیگری است که از مشاهداتش در این سال‌ها و مراجعانی می‌گوید که بر اثر استرس‌های ناشی از گرانی و تورم دچار مشکلات شدید روحی و روانی شده‌اند.

دکتر بهزادی فر می‌گوید:‌ در چند سال اخیر افزایش این موضوع به طرز معنا‌داری برایم کاملاً محسوس بوده که استرس‌های مالی، استرس‌های خانوادگی و فردی را به دنبال داشته و آنها را بشدت تحت تأثیر قرارداده است. البته مشاهدات ما باز هم نمی‌تواند کامل باشد زیرا افرادی که به روانشناس مراجعه می‌کنند از حداقل‌ها برخوردارند اما قطعاً در دل جامعه وضعیت وخیم‌تری در جریان است و افراد بسیاری هستند که از مشکلات روانی رنج می‌برند و توانایی مالی برای مراجعه به روانشناس را ندارند.

مبارزه با استرس

دکتر بهزادی درباره راه‌هایی که شاید بتوان با انجام آنها بار استرس‌ها را کاهش داد، می‌گوید: در یک خانواده افراد باید یاد بگیرند خود را با حداقل مخارج سازگار کنند و شادی را با حداقل امکانات برای خود فراهم کنند. بازی‌های دسته جمعی مانند وسطی، یک قل دوقل و.. کارهای پیش پا افتاده‌ای است که خرجی ندارد اما وقت گذاشتن برای آن باعث می‌شود خانواده دور هم جمع باشند و شادی را به جمع خود دعوت کنند و این کارها نشد ندارد و اگر کسی بخواهد که تسلیم مشکلات نشود و با وجود آنها خوب زندگی کند می‌تواند با همین کارهای ساده و جزئی روح و روان خود را سرزنده نگه دارد.

مسافرت‌های یک روزه کم خرجی که فقط یک باک بنزین می‌خواهد و یک قابلمه غذا هم کمک بسیاری به شاد بودن افراد می‌کند و آنها را از افسردگی و استرس دور می‌کند. از همه مهم‌تر این است که باید به فرزندان یک خانواده پس انداز و خرج کردن بموقع و اصولی آموزش داده شود.

 شیرین مهاجری

ایران