ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
حرکت کند نوسازی بافت‌های فرسوده فقط با عزم ملی سرعت می‌گیرد

زندگی زیر سقف حادثه

شهروندان:
می‌گویند «حادثه خبر نمی‌کند» اما این حادثه خیلی وقت است که به عناوین مختلف، بی‌بهانه و با بهانه، خبر آمدنش را داده و هشدار پشت هشدار بوده که به گوشمان رسانده است. می‌گویند وقوع زلزله در تهران قطعی است؛ آن هم زلزله‌ای که بین 7 تا 8 ریشتر قدرت خواهد داشت و مسلماً پیامدهای ناخوشایندی را بر جای خواهد گذاشت.

بافت فرسودهالبته خدا نکند که این حادثه سراغمان بیاید اما احتمال آن را باید جدی گرفت؛ آن هم در شرایطی که بدانیم کشورمان روی یکی از دو کمربند زلزله جهان قرار دارد و ۸۰ درصد مناطق آن در معرض خطر زلزله‌شدید است.

در این شرایط رشد بی‌رویه تهران که طی دهه‌های اخیر صورت گرفته و افزایش جمعیت این کلانشهر، حساسیت موضوع را بیشتر می‌کند. از سوی دیگر بافت‌های فرسوده و غیراستاندارد پایتخت، مانند بیماری در آستانه احتضار، لحظه‌به‌لحظه حالش وخیم‌تر می‌شود و راه را برای جولان زلزله باز‌تر می‌کند.

گسل های متقاطع تهران

بر اساس اعلام سازمان نوسازی شهر تهران، هم‌اکنون حدود ۴ هزار هکتار بافت فرسوده در تهران وجود دارد و این در حالی است که گسل‌ها، بسیاری از نقاط شهر را تسخیر کرده‌اند.

سه گسل اصلی شمال، شرق و گسل ری در جنوب تهران، امکان در امان ماندن از گسل‌ها را از شهروندان سلب می‌کند و این‌که بتوانند در فاصله‌ای امن و مناسب از گسل‌ها قرار داشته باشند را از آنها می‌گیرد. اگر دقیقترش را بخواهید، گسل شمال تهران از لشکرک و سوهانک شروع می‌شود و تا فرحزاد و حصارک و از آنجا به سوی غرب امتداد می‌یابد که این گسل در مسیر خود، نیاوران، تجریش، زعفرانیه، الهیه و فرمانیه را در بر می‌گیرد.

گسل ری درجنوب تهران نیز که آن را پرتلفات‌ترین گسل کشور در صورت فعال شدن و بروز حادثه می‌دانند، از جاده خاوران شروع می‌شود و با گذر از دولت آباد و حرکت روی جاده کمربندی تهران در حد نصاب کوره‌های آجرپزی چهاردانگه پایان می‌یابد. گسل شرق نیز از شرق به تهران وارد شده و با گذر از اراضی سرخه حصار و حرکت روی بزرگراه شهید بابایی تا مجیدیه و سیدخندان امتداد می‌یابد.

تک گسل ملاصدرا نیز که از خیابان شریعتی تا شهرک غرب انتقال یافته، محلات ونک، میرداماد، سعادت‌آباد و شهرک غرب را ناایمن ساخته و جالب است بدانید که برج میلاد نیز دقیقاً در مجاورت این گسل ساخته شده است!حالا برج میلاد که ضد زلزله است و برج‌های لوکس زعفرانیه و الهیه به کنار، اما تکلیف آنها که دست‌شان آنقدرها به دهانشان نمی‌رسد که زیر سقف‌های فرسوده سر بر بالین نگذارند چه می‌شود؟

فرسوده یعنی چه؟

بافت‌های فرسوده را با چشم غیر مسلح هم می‌توان به راحتی تشخیص داد؛ کافی است سری به محلات مرکزی وجنوب شهر بزنید تا از انبوه خانه‌هایی که سال هاست از ساخت‌شان می‌گذرد و در طول این سال‌ها، رنگ مرمت به خود ندیده‌اند، شگفت زده شوید.

البته اگر کارشناسی‌اش را بخواهید، برای شناسایی بافت فرسوده شاخص‌ها و مؤلفه‌های بومی و متعدد وجود دارد. معیار شناخت و شناسایی بافت فرسوده در شهر تهران نیز بر اساس مصوبه شورای عالی شهر‌سازی و معماری وزارت مسکن سه شاخصه مهم است؛ قطعات تفکیکی آنها کمتر از ۱۰۰ متر است، شبکه معابری با عرض ۶ متر و کمتر دارند و همچنین از مصالح غیر استاندارد برای ساخت‌شان استفاده شده و بنای غیر مستحکم دارند.

بافت‌های فرسوده با توجه به آسیب‌های فردی و اجتماعی ای که در پی دارند سال‌هاست به معضلی برای تهران تبدیل شده‌اند و سلامت شهروندان را تهدید می‌کنند و به همین خاطر هم هست که شهرداری و سازمان‌های مربوط، با ارائه طرح‌های مختلف در تلاش بوده‌اند تا راه فراری برای پایتخت‌نشینان بیابند.

اما شواهد این‌گونه نشان می‌دهد که در این راه موفقیت چندانی حاصل نشده و حرکت لاک‌پشتی نوسازی بافت‌های فرسوده، آنقدر طولانی شده که گویی نه هشداری در کار است و نه زلزله‌ای.

البته گویا شهرداری تهران در این سال‌ها عجله چندانی هم برای این کار نداشته است. محمدباقر قالیباف سه سال پیش در همایش سالانه نوسازی بافت‌های فرسوده شهری با تأکید بر این‌که در نوسازی بافت‌های فرسوده نباید عجله کرد، گفته بود:« حل مشکل بافت فرسوده نیازمند نگاه سیستمی‌ و مدیریت قوی و ماندگار است که با منطق درست تصمیم‌گیری کند بنابراین شهرداری نوسازی بافت‌های فرسوده را با اقدام‌های عجولانه و غیر کارشناسی نمی‌پذیرد. در این اقدام‌ها سرمایه‌گذاران و مردم محروم منطقه، انبوه‌سازان، اعتبارآورندگان، بانک‌ها، دولت، شهرداری، شرایط اقتصادی و فرهنگی حاکم بر شهر و کشور طرف‌های کار هستند و همگی مؤثر در نوسازی بافت‌های فرسوده که اگر با هم هماهنگ نشوند، اثربخشی لازم به دست نخواهد آمد.»

شهردار تهران گفته بود: «هیچ اقدام عاجلی به درد حل مشکل بافت فرسوده نمی‌خورد و شهرداری نیز هیچ اقدام ضربتی برای نوسازی بافت‌های فرسوده انجام نخواهد داد.»

حالا ۳ سال از گفته‌های شهردار می‌گذرد و کندی نوسازی بافت‌های فرسوده، دیگر از حوصله ساکنان و مسئولان خارج شده است تا جایی که حتی افزایش سقف تسهیلات نوسازی هم گویی دردی از این درد کهنه درمان نمی‌کند.

ضرورت جلب مشارکت بخش خصوصی

نوسازی بافت‌های فرسوده، کاری نیست که تنها با ایده پردازی و ارائه طرح‌های مختلف، قابل انجام باشد. این طرح آنقدر اهمیت داشته که همواره موضوع بحث سازمان‌های مربوط بوده است اما گفته‌ها چه زمانی به عمل نزدیک می‌شوند و رؤیای نوسازی بافت‌های فرسوده تهران چگونه رنگ واقعیت خواهد گرفت. آیا باید شهرداری را به تنهایی مقصر دانست یا انگشت اتهام را به سوی دولت نشانه رفت؟ مالکان بافت‌های فرسوده کجای این پرونده قرار دارند؟

اقبال شاکری، عضو کمیسیون شهرسازی شورای شهر تهران به این سؤالات پاسخ می‌دهد.

او در این گفت‌و‌گو  با تأیید کندی نوسازی بافت‌های فرسوده و موفق نبودن این طرح تا به امروز، می‌گوید: « ناموفق بودن نوسازی بافت‌های فرسوده تهران که مقوله بسیار مهمی‌به شمار می‌رود، چند دلیل عمده دارد. نکته اول، گستردگی بافت‌های فرسوده شهر تهران است که ساماندهی و نوسازی آن را از حوزه عملیاتی واحدی به نام شهرداری خارج می‌کند. همچنین هماهنگی نداشتن سازمان‌های مربوط و حمایت نشدن کافی از طرح احیای بافت‌های فرسوده، مشکلی بزرگ بر سر راه این طرح بوده است.»

شاکری در ادامه به نقش منفی تصدی گری شهرداری و دولت در نوسازی بافت‌های فرسوده در سال‌های اخیر اشاره می‌کند و می‌افزاید:‌ «معمولاً چنین اقدام‌هایی اگر با تصدی گری دولت باشد، به شکست خواهد انجامید که این مسأله به وضوح در بحث بافت‌های فرسوده تهران مشاهده می‌شود، به‌طوری که نوسازی سالانه ۱۰درصد بافت‌های فرسوده که جزو اهداف این طرح بوده، به رؤیایی تبدیل شده که تحقق آن ممکن نیست و ما هم‌اکنون شاهد نوسازی سالانه ۳ درصد بافت فرسوده شهری هستیم که با رقم ایده آل فاصله زیادی دارد.»

وی ادامه می‌دهد: «تأمین نشدن بودجه لازم از سوی دولت پیشین و کمبود منابع مالی، مانع بزرگی بر سر راه نوسازی بافت‌های فرسوده محسوب می‌شود و عملاً آن را به طرحی شکست‌خورده تبدیل کرده و با توجه به این‌که شهرداری قادر نیست به تنهایی از پس این کار برآید، باید راهکار دیگری اندیشیده ‌شود.»

راهکار جدید البته حرف تازه‌ای نیست و بارها بر آن تأکید شده اما فاصله حرف و عمل، گاهی آنقدر طولانی می‌شود که فرصت‌ها به آسانی از دست می‌روند.

به گفته شاکری، سیاست مورد تأکید سازمان نوسازی شهر تهران، تشویق مردم و بخش خصوصی به نوسازی بافت‌های فرسوده است و شهرداری در این رابطه سیاست‌های تشویقی متعددی را نیز در پیش گرفته است.

وی می‌گوید: «شهرداری باید در این رابطه حامی‌و سیاست‌گذار باشد و بیشتر در جهت ایجاد انگیزه مشارکت مالکان بافت‌های فرسوده و بوی‍ژه بخش خصوصی تلاش کند چرا که با وجود اعطای تسهیلات به مالکان، این کار تنها با بنیه مالی محدود آنها امکان پذیر نیست و تا پای بخش خصوصی در این کار باز نشود، نمی‌توان امیدی به موفقیت طرح داشت و در نتیجه همچنان در حد حرف باقی خواهد ماند.»

اما بشنوید از اقدام‌های تازه در زمینه نوسازی بافت‌های فرسوده که شاید با این اقدام‌ها، دیگر حرکت کند گذشته به فراموشی سپرده شود و تهران با سرعتی بیشتر به سمت نو شدن پیش برود.

شاکری در این باره می‌گوید:‌« در حال حاضر مطالعات گسترده‌ای از سوی سازمان نوسازی شهر تهران صورت گرفته که بستر مناسبی برای مشارکت مردم و بخش خصوصی فراهم می‌کند که در این مطالعات، ابعاد گوناگون نوسازی بافت‌های فرسوده مورد توجه قرار گرفته است و حتی در آن به بحث‌های فرهنگی و اجتماعی هم توجه کافی شده است.

در این مطالعات اطلاعات لازم برای شهروندان و بخش خصوصی در نظر گرفته شده و همچنین میزان تزریق منابع مالی از سوی شهرداری و دولت هم مشخص شده است.»

عضو کمیسیون شهرسازی شورای شهر تهران به اقدام اولیه و مهم شهرداری در این رابطه اشاره می‌کند و می‌افزاید: «‌شهرداری در راه نزدیک شدن به شرایط آرمانی در نوسازی بافت‌های فرسوده تهران، به بازگشایی معابر مسدود که قطعاً انگیزه مالکان را برای نوسازی پایین می‌آورد، پرداخته که با این اقدام، مالکان به خاطر قیمت یافتن زمین و ملک خود به دلیل وسعت یافتن راه‌های دسترسی، انگیزه بیشتری برای نوسازی پیدا می‌کنند.»

شاکری البته باز هم تاکید می‌کند که اتکا بر ایجاد انگیزه برای مالکان به تنهایی کافی نیست و تا زمانی که بخش خصوصی و در اصطلاح «‌سازندگان حرفه‌ای» وارد عرصه نشوند، امید چندانی به پیمودن این راه نیست و درست به همین دلیل هم باید سیاست‌های تشویقی برای جلب مشارکت سرمایه گذاران و سازندگان حرفه‌ای اعمال شود.

حالا هشدارها چپ و راست از گوشه و کنار خودشان را نشان می‌دهند و این واقعیت را به یادمان می‌آورند که حادثه همین دور و برهاست و البته که خدا نکند اتفاق ناخوشایندی بیفتد، اما باید گام‌ها را تندتر کرد و راه را در فاصله زمانی کوتاهتری پیمود تا وقتی حادثه بی‌خبر می‌آید، دلمان شور سقف‌هایی که به تلنگری آوار می‌شوند را نزند.

مریم طالشی

ایران