تولید آفریقایی، مصرف آمریکایی
شهروندان:
آیا میدانید ما ایرانیها سالانه 6 برابر مردم جهان نان مصرف میکنیم؟ در حالی که سرانه مصرف جهانی نان 25 کیلوگرم است هر ایرانی چیزی در حدود 160 کیلوگرم نان در سال مصرف میکند. این عدد البته ما را به کسب نخستین رتبه جهانی نائل کرده و موجب شده تا ما بالاترین سرانه مصرف نان دنیا را به خود اختصاص دهیم.
با این حال ما نه فقط در مصرف نان که در زمینههای دیگر مثل مصرف دارو، گاز و برق ۳ برابر، آب ۲ برابر و بنزین ۶ برابر مصرف جهانی هم توانستهایم رتبههای بالایی کسب کنیم! جدا از این مصارف اولیه، باید دست به مصرف خوبمان در حوزههای دیگر را هم اضافه کنیم. مصارفی مثل زمان مکالمه با تلفن همراه ۴ برابر آمارهای جهانی است.
این میزان مصرف بالا و کسب رتبههای جهانی اما از جایی به یک معضل یا مسأله تبدیل میشود که ما بدانیم هیچ تناسبی میان جمعیتمان و منابعی که مصرف میکنیم، وجود ندارد. ما در شرایطی چندین برابر جمعیت جهان مصرف میکنیم که در پی این مصرف هیچ سود و منفعتی نصیبمان نمیشود. مثل همین میزان ساعات کار در ایران که برخلاف تصور ما بیش از آمارهای جهانی است، اما وقتی قرار به کسب نتیجه میشود، میبینیم که ساعات کار مفید در ایران یک چهارم میانگین جهانی است و این یعنی بیشتر ساعات کاری مفید در کشورمان در حال هدررفت است! کارشناسان بر این باورند که مصرف بیش از نیاز همان اتلاف یا اسراف انرژی، منابع، زمان و خیلی چیزهای دیگر است و این مقدمهای است برای شروع بحثی به نام مصرفگرایی!
جامعهشناسان وقتی کشوری دچار مصرفگرایی میشود، خطر انفعال، بیارادگی، تنبلی و وابستگی فرهنگی را گوشزد میکنند و هشدار میدهند که مردم آن کشور ممکن است هر لحظه گرفتار انواع و اقسام نابسامانیهای اجتماعی از بزه گرفته تا طلاق و جرم و جنایت شوند. این که چطور کشوری به این آسیبهای اجتماعی دچار میشود، برمیگردد به میزان مصرفی که بیش از نیاز است. این شیوه زندگی نه فقط موجب کمبود منابع اقتصادی شده و دروازههای واردات را باز میکند که از نظر اجتماعی هم مردم را دچار ریخت و پاشهای رفتاری میکند.
امروز شما کمتر خانوادهای را میبینید که وقتی مهمان دعوت کردهاند، یک غذای مختصر و به اندازه درست کنند. ما ایرانیها متأسفانه زیادهروی در درست کردن غذاهای متعدد و پر حجم را نشانهای از مهماننوازی میدانیم و با ادامه این شیوه زندگی، به رفتارهای نادرست دیگر هم دامن میزنیم. تولید روزانه ۷ هزار و ۵۰۰ تن زباله آن هم فقط در تهران به این معناست که مصرف ما بیش از نیاز واقعیمان است چرا که اگر در کشورهای دیگر، هفتهای یک تا دو بار زبالهها جمعآوری میشود، اما در تهران روزی ۳ بار مأموران شهرداری به سراغ سطلهای زباله پایتختنشینها میروند.
مصرفگرایی نقطه مقابل تولید
مصرفگرایی یک بحث عام است و مربوط به یک حوزه خاص نمیشود. دکتر طهمورث شیری با تأکید بر عام بودن بحث مصرفگرایی از آن به عنوان نقطه مقابل تولید و ازدیاد منابع تولیدی نام میبرد و در این باره میگوید: روحیه مصرفگرایی یک وجه، منش یا شخصیت قومی یا گروهی محسوب میشود که از قومی به قوم دیگر متفاوت است.
وی با بیان این که کار و تلاش با مصرفگرایی رابطه عکس دارد، میافزاید: افرادی که روحیه کار و تلاش دارند معمولاً از مصرفگرایی فاصله میگیرند اما در مجموع روحیه مصرفگرایی متأثر از عوامل مختلف است. بیشتر جامعهشناسان، اقتصاددانان و اهالی فرهنگ در زمینه تأثیر جغرافیا بر روحیه مصرفگرایی اتفاق نظر دارند. آنها معتقدند که محل زندگی با مصرفگرا بودن رابطه تنگاتنگ دارد.
دکتر شیری با تأیید این موضوع و با اشاره به غنی بودن کشور ما از منابع بیشمار نفت، گاز و سوختهای فسیلی میگوید: کشور ما به علت داشتن منابع زیرزمینی، معدنی و جغرافیایی بیشتر به سمت روحیه مصرفگرایی سوق پیدا کرده و البته داشتن این ویژگیها موجب شده تا کشورمان در طول تاریخ مورد هجوم بسیاری از کشورها نیز قرار بگیرد.
وی با بیان این که ما در طول تاریخ بیشتر مصرف کننده تولیدات دیگران بودهایم، میگوید: «ابن خلدون در مقدمه یکی ازکتابهای خود به دو گروه منفک از هم اشاره میکند؛ نخست افرادی که به علت وفور نعمت، روحیه مصرفگرایی پیدا کرده و خود را بینیاز از کار میدانند و دوم صحرانشینان که به علت کمی منابع و امکانات مجبور به کار و تلاش بیشتری شدهاند. البته این بحث فقط در مقیاس ملی نیست و در مقیاس قومی و محلی هم روحیه مصرفگرایی یکدستی مشاهده نمیشود. شما اگر دقت کنید، میبینید که ساکنان مناطق کویری که سختکوش هستند، بیشتر به سمت تولید میروند. من به جبر جغرافیایی باور دارم و معتقدم که فضای جغرافیایی در روحیه مصرفگرایی تأثیر بسیار زیادی دارد.»
یکی از اقوام که به تازگی از اروپا بازگشته و برای خرید به یکی از میادین میوه و ترهبار تهران رفته بود، از رفتار شهروندان هنگام خرید بهت زده شده بود. او میگفت: باورم نمیشود که ایرانیها تا این اندازه در خرید میوه دست و دلباز باشند. آنها آنقدر میوه میخرند که فکر میکنید میخواهند آذوقه یک لشکر را تأمین کنند!
این آشنای ما البته به نکته درستی اشاره کرده بود، اما او نمیدانست که بیش از نیمی از این میوه و سبزیجات در یخچال مانده و فاسد میشود. به طور حتم سرانه پایین مصرف میوه و سبزیجات در ایران که درحدود یک چهارم میانگین جهانی است، این مطلب را تأیید خواهد کرد. طهمورث شیری با تأکید بر حاکم بودن روحیه مصرفگرایی در بین خانوادههای ایرانی به فرایند اجتماعی شدن خانوادهها اشاره کرده و میگوید: «شاید جالب باشد که بدانید نابسامانیها و نابهنجاریهای اجتماعی مثل بزه با روحیه تولید در تضاد است، به طوری که در خانوادههایی که میزان انسجام بالاست و افراد به شکل نرمال زندگی میکنند، نوآوری، خلاقیت و تولید هم بیشتر است.»
جای خالی طرحهای ضد اسراف در ایران
این جامعهشناس مهمترین فاکتور برای از بین بردن روحیه مصرفگرایی را، تکنولوژی یا دانش فنی میداند و در این که چگونه این عامل موجب کمرنگ شدن این مسأله میشود، این طور توضیح میدهد: دانش فنی و توسعه وسایل ارتباط جمعی در کنار محدود بودن منابع به مرور زمان ما را به جایی میبرد که از مصرفگرایی فاصله میگیریم. البته در کنار تکنولوژی باید مدیریت را هم اضافه کنیم. شما اگر همین الان یک کار تطبیقی و مطالعاتی در یک سازمان انجام دهید، میتوانید به راحتی تغییر مدیریت و واکنشهای بعد از آن را مشاهده کنید. مدیر میتواند افراد را به سمت خلاقیت و تولید برده یا برعکس به سمت مصرفگرایی سوق دهد. برخی بر این باورند که اگر نرخ اجناس و خدمات بالا رفته یا دسترسی به منابع کاهش یابد، بتدریج روحیه مصرفگرایی هم از بین خواهد رفت، اما مثال بنزین و افزایش قیمت آن در کشور ما نشان داد که این راه حل اقتصادی چندان قابل توجیه نیست. شاید این روش به عنوان یک راهکار کوتاه مدت جواب دهد، اما حل ریشهای این پدیده یک کار فرهنگی و اجتماعی میخواهد.
وانگهی آیا میتوان برای مصرف بیش از اندازه زمان در سازمانهای دولتی یا به عبارتی وقت تلف کردن برای دریافت اضافه کاری هم نرخی قائل شد؟!
دیدن صحنه دور ریختن مواد غذایی در رستورانها و بویژه در تالارهای عروسی و عزا شاید بیش از هر کجای دنیا برای ما ایرانیها آشنا باشد. برای مایی که بخوبی با مضمون اسراف آشناییم و بیش از هر ملتی میدانیم که «اسرافکاران از گنهکارانند»؛ جالب این که در بیشتر کشورهای اروپایی در رستورانها طرحی اجرا میشود که شما را وادار میکند بیش از نیازتان غذا نخورید وگرنه جریمه میشوید؛ یا قانونی در آلمان که همه تولیدکنندگان موادغذایی را موظف کرده تا باقیمانده مواد غذایی مصرف نشده را تحویل حامیان فقرا دهند. چقدر جای چنین طرحهایی در ایران خالی است!
در عین برخورداری باید مقتصد بود
ما هم اکنون در مقطع تاریخی و اجتماعی خاصی قرار داریم که بروز تکنولوژیهای نوین، الگوهای زیستی و ارزشهای عمومی را تغییر داده و از آنجا که تکنولوژی ارتباط مستقیمی با سرمایهداری دارد، ارزشهای مصرفی جدیدی هم ایجاد کرده است.
دکتر سید یعقوب موسوی، جامعهشناس شهری با بیان این که هم اکنون مصرف، محور کارکرد نظام اقتصادی مدرن و سرمایهداری جدید شده است، میگوید: در حال حاضر در همه جای دنیا الگوی مصرف تغییر و تعمیم پیدا کرده و شما در بیشتر شهرهای بزرگ و نواحی جدید با میل استفاده از نوآوریهای جدید مثل کالاهای آموزشی، فرهنگی و هنری روبهرو هستید، در ایران هم ما با یک جبر تاریخی و اجتماعی روبهرو هستیم که به مصرف در جامعه ما دامن میزند. البته ممکن است در آینده این میل به مصرف تغییر کرده و به شرایط مطلوب و استاندارد برسد، اما اکنون با این مسأله یا مطالبه برای مصرف مواجهیم.
دکتر موسوی البته بر این باور است که باید مصرف غیر استاندارد و نه طبیعی مورد آسیبشناسی قرار گیرد. او در توضیح این عقیده میگوید: در حال حاضر بین عرضه و تقاضا نه در حوزه عمومی و نه در حوزه خصوصی در کشور ما مدیریت صحیحی وجود ندارد و این موجب شده تا از کالاها و خدمات به شکل مطلوب استفاده نشود. این مسأله البته این نگرانی را به وجود آورده که با توجه به محدودیت منابع و گرفتاریهای شدید اقتصادی چگونه میتوان یک مدیریت عقلانی را حاکم کرد.
عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا با اشاره به زیرساخت فرهنگ مصرف در ایران میگوید: باید پرسید که چرا ما نمیتوانیم از کالا و خدمات استفاده بهینه داشته باشیم و جلوی هدررفت منابع را بگیریم. مشهور است در کشوری مثل انگلستان از کالا و خدمات نهایت استفاده را کرده و بعد آنها را دور میریزند، اما در کشور ما به فرد مقتصد برچسبهای ناخوشایندی زده میشود. در حالی که این همان عقلانیت اقتصادی است که فرد برای هزینههایش انجام میدهد.
وی با انتقاد از نبود رفتار مدبرانه و عقلانی در زمینه مصرف، به حیف و میل زمان و کالا در حوزههای عمومی و فردی اشاره کرده و در این باره این طور توضیح میدهد: متأسفانه گاهی با برگزاری مراسم، همایشها و جشنهای دولتی و غیردولتی، هزینههای زیادی به سازمان تحمیل میشود که میتوان با یک مدیریت صحیح جلوی آنها را گرفت و خدمات ضروری را حذف کرد.
او با بیان این که مصرف به شکل طبیعی یک پدیده مثبت و عامل توسعه است، میگوید: توسعه اقتصادی به مصرف هم وابسته است و نباید دائم بر سر مصرف کوبید و آن را قطرهچکانی کرد، چرا که توسعه، رشد و رونق در ادامه مصرف میآید. بنابراین در ایران هم باید برای رسیدن به توسعه مطلوب، توسعه مصرف داشته باشیم. همان طور که در اروپا الگوی مصرف را تقویت میکنند تا الگوی تولید تقویت شود. اما باید در کنار مصرف، الگوی مدیریت عقلانی را هم جا انداخت تا از کالاها و خدمات بجا و درست استفاده شود.
در نهایت نمیتوان این حقیقت را نادیده گرفت که باید تناسبی میان تولید و مصرف وجود داشته باشد؛ این که تولید جامعه ما در حد کشورهای آفریقایی و مصرف در حد جامعه آمریکا باشد، علاوه بر هدررفت سرمایهها و داشتههای خدادادی، ما را در برابر قضاوت سخت نسلهای آینده خجل خواهد کرد.
حمیده امینیفرد
ایران