ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

گـزارش میدانی ساز و کار نویسندگی

شهروندان – اسماعیل عباسی*:
گابریل گارسیا مارکز، نویسنده سرشناس امریکای لاتین و نویسنده آثار زیبا و بلند آوازه‌یی همچون صد سال تنهایی، در زندگینامه‌اش با عنوان: زنده‌ام که روایت کنم / با ترجمه خوب کاوه میر عباسی/ در پاسخ به این پرسش که در اوج شهرت و ثروت و محبوبیت کنونی چه آرزویی دارد، می‌گوید دوست دارد که گزارشگر یک روزنامه باشد. (نقل قریب به مضمون)‌.

اسماعیل عباسیاین شیفتگی گزارشگری را ارنست همینگوی، نویسنده معروف امریکایی و خالق اثر پرطرفدار وداع با اسلحه نیز بارها به رخ کشیده است.

ما به یقین فن روزنامه‌نگاری را از غرب وام گرفته‌ایم اما از یاد نبریم که پیش از تولد روزنامه گزارشگران بنامی داشتیم شرح گزارش‌گونه رخدادها و رفتار‌ها در بسیاری از آثار منظوم و ادبیات داستانی و تاریخی شاعران و نویسندگان متقدم ما با نوع نوول و داستان‌ها در ادبیات غربی متفاوت است و ساختاری کاملا بومی دارد اما لذت خواندن گزارش‌هایی جالب و خواندنی از این دست دو بار نصیبم شده است. نوشته پر از تصویر و لحظه نگاری از زلزله تبریز به قلم شیوای قطران تبریزی در کتاب فارسی سال دوم دبیرستان و گزارش بسیار جالب با عنوان راه آب نامه به قلم زنده‌یاد محمد علی جمالزاده که محور اصلی آن یک تلاش نا فرجام جمعی برای تعویض لوله‌های سفالی شکسته آب و آبرسانی به یک محله قدیمی تهران است. جمالزاده در این گزارش شیوا که در قالب یک کتاب کم‌حجم چاپ شده، مخاطب را لحظه به لحظه در آنچه اتفاق افتاده است، چنان درگیر می‌کند که او راضی نیست کتاب را حتی یک لحظه زمین بگذارد.

از اوایل دهه چهل خورشیدی دو روزنامه معروف عصر تهران- اطلاعات و کیهان- به مرور به پردازش و درج مشروح اخبار در قالب رپرتاژ روی آوردند و این شیوه مفصل نویسی با جزییات بیشتر به سمت گزارش‌نویسی کشیده شد. هردو روزنامه در تلاش و رقابتی که سه دهه طول کشید سعی کردند اخبار مورد علاقه و جالب توجه جامعه را در قالب گزارش ارائه کنند. این صفحه در اطلاعات با نام‌گزارش و در کیهان با نام گزارش روز منتشر می‌شد. گزارشگران می‌کوشیدند تا ضمن شرح توصیفی، ساختاری مستند و قصه گونه‌یی از یک رویداد مهم روز برای مخاطب فراهم کنند. بی‌سبب نبود که برخی مردم با ذوق در قهوه‌خانه‌ها و چایخانه‌ها این گزارش‌ها را با صدای بلند و شور خاصی می‌خواندند و حاضران در سکوت به آنان گوش می‌سپردند.

امروز که در فصل تازه‌یی از عصر ارتباطات با روزنامه‌نگاری به شیوه دیجیتال روبه‌رو هستیم و تازگی خبر در فضای مجازی یک سر و گردن بالاتر از تمامی عناصر روزنامه‌نگاری خود را به رخ می‌کشد، باید از کمبود حسرت بر‌انگیز گزارش میدانی در مطبوعات و رسانه‌ها یاد کنیم. هرچند کاربرانی علاقه‌مند و با ذوق در این فضا می‌کوشند با عکسبرداری بهنگام و نوشتن شرحی درخور به حوادث و رخداد‌ها آب و تاب بدهند اماکمبود گزارش میدانی که دربر‌گیرنده دیدگاه مردم، کارشناسان و مسوولان و ذوق و ابتکار و حس نویسنده گزارش باشد محسوس است.

اطلاعات و کیهان دو روزنامه معروف عصر تهران در اواخر دهه ۵۰ خورشیدی کوشیدند با ارائه گزارش‌های به روز و واقعی‌تر، مخاطبان خود را راضی نگهدارند. کیهان در ابتکاری ویژه گزارشگرانش را به سطح شهر فرستاد. به این ترتیب گزارشگران با تاکید سردبیر فرصت داشتند، حداکثر تا ظهر گزارش را تحویل بدهند. روزنامه اطلاعات نیز در رویکردی مشابه و رقابت‌آمیز سعی کرد گزارش‌های مربوط به اخبار روز را حداکثر تا عصر همان روز به چاپ برساند از جمله گزارش‌های مستند و حساس این دوره، فروریختن سقف سالن انتظار فرود گاه مهرآباد بر اثر بارش برف سنگین در صبحگاه هشتم آذرماه ۱۳۵۳ بود. تلاش و پیگیری گروه گزارش برای دستیابی به علل ریشه‌یی این حادثه مهم بود و به نتیجه رسید. این گزارش برای نخستین‌بار عوامل و علت فروریختن سقف فرودگاه با چند تن کشته را در معرض دید و داوری گذاشته بود و پای یکی از پیمانکاران معروف و متنفذ به میان کشیده شد. با اعمال نفوذ دولت وقت این گزارش در حالی که چاپ شده بود پیش از انتشار توقیف شد و به ناچار روزنامه با تغییر دادن موضوع گزارش جدیدی را جایگزین کرد. این واکنش شتاب‌آلود دولت وقت نشان داد که اطلاع‌رسانی مستدل و سریع تا چه اندازه تاثیرگذار است.

اما روی سخن من در این نوشتار، پرداختن به وجه دیگری از بسترسازی و تاثیر شگفت‌انگیز گزارش میدانی بر روزنامه‌نگارانی است که استعداد نویسندگی دارند و این شیوه گزارشگری توان و استعداد آنها را به میدان عمل می‌کشاند. همچنان که روزنامه‌نگارانی مثل گابریل مارکز، جان اشتاین بک، ارنست همینگوی، جک لندن و ویکتور هوگو و پل استر در قامتی رسا و نیرو‌مند از عرصه روزنامه‌نگاری به حوزه نویسندگی راه برده‌اند.

زنده‌ام که روایت کنم گزارشی طولانی از زندگی و تحولات دوران کودکی تا جوانی نویسنده معروف گابریل گارسیا مارکز است. این کتاب لحظه به لحظه خواننده را با فراز ونشیب‌های دوران زندگی نویسنده آشنا می‌کند و رویداد‌ها به ویژه در طول سفر و مشاهدات نویسنده بسیار دقیق و جذاب گزارش شده‌اند. بی‌تردید مارکز این کتاب را تحت تاثیر مهارت‌هایش در عرصه تهیه و نوشتن گزارش‌های میدانی برای روزنامه‌ها به دست آورده است. روا نیست نبودگزارش‌های میدانی در بیشتر روزنامه‌های ایران را به غلط ناشی از رواج و سرکردگی روزنامه‌نگاری در عصر ارتباطات الکترونیک معرفی کنیم. با احیای گزارش‌های میدانی در روزنامه‌ها و فضای مجازی به روزنامه‌نگاران جوان و با استعداد و قریحه قصه‌نویسی مجال بدهیم، توان و استعدادشان را در فضای گزارش‌های میدانی به رشد و بلوغ برسانند.

 *روزنامه‌نگار

اعتماد

برچسب‌ها : , ,